تاریخ جهان از ابتدا تا به امروز، صحنههای فراوانی از جنگ و نبرد، شکست و پیروزی، قیام و انقلاب و... را به خود دیده است که در این میان 10 انقلاب تاریخساز و موجب تغییر سرنوشت جوامع شدند. 1ـ انقلاب روسیه.
2ـ انقلاب آمریکا. 3ـ انقلاب فرانسه. 4ـ انقلاب شینهای. 5ـ انقلاب کوبا. 6ـ انقلاب 1848. 7ـ انقلاب صنعتی. 8ـ انقلاب اسلامی ایران. 9ـ انقلاب هائیتی. 10ـ انقلاب کمونیستی چین. در این گزارش سعی نداریم به ریشه چگونگی این انقلابها بپردازیم؛ بلکه بر آنیم تا از رهگذر آنها رمز ماندگاری و پویایی انقلاب اسلامی ایران را به رخ بکشیم؛ چرا که بلافاصله پس از پیروزی انقلابهای بزرگ در جهان، نقش مردم کمرنگ شده و آنها خیلی زود از دایره تصمیمگیری بیرون گذاشته شدهاند. این در حالی است که با گذشت 45 سال از عمر با برکت انقلاب اسلامی و وجود فراز و فرودهای سیاسی و اجتماعی همواره ملت ایران در مرکز توجه بودهاند و در انتخاباتی آزاد با داشتن حق رأی، برای سرنوشت کشورشان تصمیم گرفتهاند.
نیروی محرک مشابه در انقلابها
با مرور تاریخ درمییابیم بزرگترین خیزشها و حرکتهای انقلابی در سراسر جهان، از اروپا تا آفریقا و از آسیا تا آمریکا مبدأ و نیروی محرک کموبیش مشابه و سرنوشتی یکسان داشتهاند. هر یک از انقلابها با هدف اصلاحات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی شکل گرفتند، اما در نهایت به دلیل فاصله گرفتن از آرمانهای انقلابی خود و اغلب مایل شدن به شرق یا غرب، به عمر انقلاب خود پایان بخشیدهاند.
در اینجا تنها به بیان سرنوشت دو انقلاب روسیه و فرانسه بسنده میکنیم. هر دو انقلاب در بدو امر، اصالت را به «توده مردم» دادند. به این مفهوم که از مفهومی مجرد و ذهنی به نام توده مردم، یک مفهوم مقدس و خطاناپذیر ساختند که قرار بود جای اندیشه الهی را بگیرد. ابزار این توده مقدس برای اداره امور دنیا، عقل خودبنیاد اومانیستی بود. به این معنا که بر اساس افکار فیلسوفان دوره روشنگری، از جمله «دکارت» و «کانت»، عقل خودبنیاد بشر میتوانست در همه چیز (حتی ذات خداوند) شک کرده و بر مبنای خرد ناب ایدهآلهای خود را محقق کند. این مفهوم انتزاعی، خیلی زود مورد سوءاستفاده قرار گرفت و در نهایت هم انقلاب دموکراتیک برای حاکمیت مردم، به ضد خود بدل شد. چه در فرانسه و چه در شوروی یک هیئت حاکمه کوچک خود را مصداق و نماد «مردم» و خرد ناب آن مطرح کرد، و در نتیجه انقلاب دموکراتیک به بدترین استبدادها تبدیل شد.
در هر دوی این انقلابها، از فردای پیروزی با شدت و ضعفهایی نقش مردم کم رنگ شد و مردم خیلی زود از دایره تصمیمگیری بیرون گذاشته شدند. در فرانسه، «روبسپیر» بنای دیکتاتوری انقلابی را گذاشت و در روسیه، لنین زندگی خود را وقف پیروزی انقلاب کرد؛ اما پرواضح است که وقتی محوریت تفکر انسانها الهی نباشد، به محض رسیدن به قدرت، به راحتی دچار وسوسه دیکتاتوری خواهند شد.
جایگاه ولایت در انقلاب اسلامی
همچنین در این انقلابها بر عکس انقلاب اسلامی ایران، وعدههای داده شده، وعدههای بشری بود. طبیعی است که در کارزار مسائل و مشکلات طاقتفرسای پس از پیروزی یک انقلاب، وقتی وعدههای داده شده محقق نمیشود، مردم از وعدهدهندگان زمینی سرخورده و مأیوس شوند، و این اتفاقی است که به ویژه در انقلابهای فرانسه و روسیه افتاد و مردم خسته از محقق نشدن وعدههای انقلاب خیلی زود دوباره به دیکتاتوری و استبداد تن دادند؛ اما وعده خداوند، وعدهای جاودانی است و انسانهای باورمند و مؤمن، هیچ گاه از تحقق وعدههای الهی ناامید نمیشوند و از همینرو مخلصانه و خستگیناپذیر بر سر آرمانهای خود باقی میمانند. این درست همان چیزی است که در انقلاب اسلامی ایران اتفاق افتاد. مردم انقلابی ایران، با وجود همه مشکلاتی که در پی انقلاب با آن روبهرو شدند، لحظهای از حمایت از انقلاب دست نکشیدند، چرا که هیچگاه از تحقق وعده الهی ناامید نشدهاند. بر خلاف دو انقلاب ذکر شده، جایگاه ولایت در انقلاب اسلامی ایران، جلوی بسیاری از آفات مبتلا به انقلاب را گرفت. جایگاه دینی و سیاسی توأمان رهبری انقلاب ایران، که تبعیت از آن را به وظیفهای دینی و سپس سیاسی تبدیل میکند، سبب شد جلوی بسیاری از شکافها، جنگهای خونبار، کشتارها و در یک کلام برقراری دوباره استبداد گرفته شود. به علاوه، شخصیت چند وجهی، درایت و بصیرت امام(ره) و از همه مهمتر جایگاه ممتاز ایشان به عنوان یک عالم دینی برجسته، امتیازی بود که هیچ یک از انقلابهای دنیا از آن برخوردار نبودند. به علاوه نوع سلوک حضرت امام(ره) و جانشین بر حق ایشان، حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای، سادهزیستی و مردمی بودن و در میان مردم زیستن، باعث شد که هیچگاه آن شکاف وحشتناکی را که میان مردم و حاکمیت در انقلابهای دیگر به وجود آمد، در ایران انقلابی شاهد نباشیم.
در اینجا باید گفت، ماندگار شدن انقلاب اسلامی به عوامل بسیاری بستگی داشت که مهمترین آنها ویژگی بارز «مردمی بودن» است؛ اما سؤال اینجاست که «مردمی بودن» انقلاب اسلامی در تمام این سالها چگونه معنا و در جهان جلوهگر شد؟
رمز ماندگاری
لازم است بار دیگر تأکید کنیم که 45 سال از عمر انقلاب اسلامی ایران میگذرد و همواره در تمام صحنههای اجتماعی و سیاسی، حضور مردم حماسه آفریده است. ملت ایران همواره نشان داده است که با وجود اختلاف سلیقه در داخل و فتنهانگیزی عوامل خارجی، دشمنان و معاندان قسم خورده، نظام مقدس جمهوری اسلامی را از خود دانسته و طبق گواه تاریخ، ملتی که نظام را از خود بداند، هرگز سقوط نخواهد کرد. به عبارت دیگر، همیشه شاهد بودهایم که در تمام راهپیماییها و تظاهرات، مردم به شکل خودجوش به میدان آمدهاند؛ همواره در راه مبارزه با تهاجمات خارجی و تهدیدهای نظامی پشت سر نظام ایستادهاند؛ در برابر مشکلات پایداری کردهاند و سرانجام در فصل انتخابات با حضور پرشکوه خود، برای نحوه مدیریت کشور و تعیین سرنوشتشان پای صندوق رأی آمدهاند.
هنگامی که مردم همه ارکان کشور و حتی نوع نظام سیاسی را تعیین کنند، هم نسبت به آن شناخت کافی خواهند داشت و هم آن را دستاورد خود خواهند دانست؛ در نتیجه، با تمام وجود از آن حمایت خواهند کرد. چنین مردمی سرمایهای عظیم خواهند شد که امام علی(ع) درباره آنها میفرمایند: «إِنَّمَا [عَمُودُ] عِمَادُ الدِّینِ وَجِمَاعُ الْمُسْلِمِینَ وَالْعُدَّةُ لِلْأَعْدَاءِ الْعَامَّةُ مِنَ الْأُمَّة»؛ (نهجالبلاغه، همان، 571)؛ آنها ستونهای استوار دین، اجتماع پرشور مسلمین و نیروهای ذخیره دفاعیاند. در این صورت باید آنها را همان جمعیتی پرشور و کیفی دانست که از عوامل اساسی قدرت انقلاب محسوب خواهند شد.
تأکید امام خامنهای بر مشارکت مردم
مشارکت در انتخابات و تعیین سرنوشت خود به دست مردم به حدی مهم بوده است که در این سالها رهبر معظم انقلاب نیز بارها درباره اهمیت آن رهنمودهایی را برای جامعه داشتهاند.
رهبر معظم انقلاب در یکی از سخنرانیهایشان درباره اهمیت انتخابات و مشارکت مردم اظهار کردهاند: «مهمترین نکته این است که انتخابات نشاندهنده حضور مردم در صحنه است. «حضور مردم در صحنه» یعنی چه؟ یعنی نظام جمهوری اسلامی پشتوانه مردمی دارد. این، در اقتدار نظام جمهوری اسلامی ایران و اقتدار کشور تأثیر بینظیری دارد؛ یعنی هیچ چیزی، هیچ ابزار قدرتی به اندازه حضور مردم، قدرتافزا برای کشور نیست. اگر ما کاهش حضور مردم را داشته باشیم، از آن طرف افزایش فشارهای دشمن را خواهیم داشت؛ یعنی اینها با همدیگر به معنای واقعی کلمه یک نسبت معکوسی دارند. حضور در انتخابات یکی از مستحکمترین وسیلههایی است که این ملت میتواند آن را مثل یک زره پولادین در مقابل خود و در مقابل حمله دشمنان و سوءنیت و بددلی مستکبران و دخالتکنندگان نگه دارد. انتخابات بسیار مهم است.»
در این باره نیز «سیدمرتضی نبوی» عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام تأکید کرد: «شاید یکی از دلایل مهم اتفاقاتی که در گذشته افتاد، این بود که دشمنان حس کردند پشتوانه مردمی نظام به دلیل کاهش مشارکت مردم در دو انتخابات گذشته تضعیف شده است و این طمع ایجاد شده بود که اگر حوادثی را ایجاد کنند مردم هم حمایت میکنند، که خوشبختانه پیشبینی آنها اشتباه از آب درآمد و این اتفاق نیفتاد. مردم متوجه شدند که اهدافی که پشت سر این تحریکات است که بسیار نیز گسترده بود به نفع نظام، مردم و کشور نیست.»
جان کلام
نظام جمهوری اسلامی در عرصه بینالمللی فضایی گسترده را برای فعالیتهای خود مدّ نظر دارد و برخلاف برخی کشورهایی که سیاست پیروی و منفعل را انتخاب کردهاند، سیاست خارجی خود را به موجب اصول 152 و 154 قانون اساسی، فعال و مستقل تعریف کرده است. در نتیجه، قدرت ملی خود را نیز با چنین رویکردی تعریف میکند. کشور فعال کشوری است که اهداف و منافع و حوزه حیاتی خود را فراتر از مرزها تعریف کرده است؛ به گونهای که در نقطه حداکثری خود «جهان» را در حوزه منافع ملی خود تعریف کرده است؛ از این رو انقلاب اسلامی پدیدهای فعال و تأثیرگذار در روابط بینالمللی است. بیشک، انتخابات هم یکی از منابع قدرت ملی است و مردم ایران در برهههای گوناگون نشان دادهاند با وجود همه تهدیدات و فتنهانگیزیهای دشمنان، هوشیارانه و با ایمان و مقاومت خود پشتیبان این نظام و کشور هستند. جمهوری اسلامی چهار دهه برگزاری انتخابات را با مشارکت و همراهی همهجانبه مردم و با هدف عزت و کرامت ملی و استمرار پیشرفت کشور تجربه کرده است و امسال نیز در ۱۱ اسفندماه در انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری قطعاً مانند گذشته حضوری پرشور را شاهد خواهیم بود.