کسب رتبه دوم در میان دانشگاههای کشور محصول برنامهریزی درست است. شاید یکی از مهمترین ابعاد این موفقیت را باید در مواجهه دانشگاه با دانشجویان دید. در ادامه نگاه و برنامههای دانشگاه جامع امام حسین(ع) به موضوع جذب و تربیت دانشجو و تفاوت آن با سایر دانشگاهها را بررسی میکنیم؛ موضوعی که یکی از عوامل کسب موفقیت این دانشگاه شده است. بر این اساس، در ادامه ماحصل گفتوگوی ما با «دکتر سید کامران فتحاللهی» معاون تربیتی و دانشجویی دانشگاه جامع امام حسین(ع) را میخوانید.
چه شد که سال ۱۴۰۱ رتبه دوم را در بین دانشگاههای کشور کسب کردید؟
بنده معتقدم اگر بخواهیم جملهای درباره دانشگاه بگوییم، دانشگاه امام حسین(ع) سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، یعنی یک دانشگاه مأموریتگرا در راستای رفع مسائل سپاه و انقلاب اسلامی. اساساً خود سپاه برای رفع مسائل انقلاب اسلامی شکل گرفته و بنابراین در این راستا مأموریتش تعریف شده و امروز میبینیم دانشگاه پس از چند سال با یک برنامهریزی دقیق و فشرده به این جایگاه رسیده است. دانشگاه بر اساس نیت و مسئله مشخص شکل گرفته و مسئله محور بودن آن شاخص است. اینکه در نظام دانشگاهی ایران و دنیا جذب دانشجو خیلی بر اساس حل مسئله استوار نیست. البته ممکن است در برخی کشورها بر این اساس باشد، اما غالب دنیا اینگونه نیست. مسئله اشتغال و فارغالتحصیلان بیکار یکی از نمودهای این امر است.
دقیقتر درباره این موضوع صحبت کنید تا بحث برای مخاطبان خوب باز شود.
یعنی ما به گونهای دانشجو را جذب میکنیم که بر اساس نظام حل مسئله نیست و مشکلاتی ایجاد میکند. اگر از اولِ دانشگاه مأموریتی بر اساس حل مسائل کشور، منطقه، جهان و... داشته باشیم، طبیعتاً کار آن دانشگاه مبتنی بر فرآیند حل مسئله خواهد بود و جذب دانشجو با این هدف انجام میشود و مشکلات بعدی که کشور امروز با آن در مسئله جذب و آموزش دانشجو مواجه است، دیگر پیش نمیآید. وقتی نظام پذیرش کاملاً باز و بیهدف است، در یک وضعیت استوانهگونه فرد راحت وارد شده و راحت بیرون میرود و مسئلهای از کشور حل نمیشود. دانشگاه جامع بر اساس مأموریت برنامه نوشت و برنامهمحوری همراه با سند تحول و تعالی ۵۰ ساله دارد. بر اساس آن، سند ۵۰ ساله برنامه پنج ساله، سالانه و نیم سال تنظیم میشود و هرجایی این چنین برنامهریزی شود، طبیعتاً اثرات خود را میگذارد، برنامهمحوری مهم است و اینکه این برنامه بر اساس اهداف و آرمانها و مأموریتهای دانشگاه باشد. نقشه راه و برنامه راه ما مبتنی بر اندیشه امامین انقلاب شکل گرفت. همه دانشگاهها موظف هستند گوشهای از کار کشور را حل کنند. دانشگاه جامع باید سند را بر اساس اندیشه امامین انقلاب که راهبران انقلاب هستند، شکل داد و حتی در همین مدت آن را روزآمد هم کرد و رهنمودهای رهبر معظم انقلاب، تدابیر فرمانده کل سپاه و سیاستهای سپاه را مدنظر قرار داد و در کمتر از ده سال به یک خروجی مطلوب رسید. ما نیامدیم خود را با یک نظام رتبهبندی تطبیق دهیم؛ یعنی بررسی نکردیم، سنجههای نظام رتبهبندی رایج چگونه است و بر اساس آن برنامه بنویسیم، بلکه دانشگاه آمد بر اساس برنامه خود عمل کرد، بومی و مترقی مبتنی بر اندیشه و آرمانهای انقلاب عمل کرد و در کمتر از ده سال به نقطه مطلوبی رسید. مأموریت خود را انجام دادیم که مبتنی بر انقلاب بود. تازه بسیاری از حوزههایی که در دانشگاه جامع کار شده، اصلاً در جای دیگر وجود ندارد که روی آن هم ارزیابی و رتبهبندی انجام شود.
مصداقا میفرمایید در کدام حوزهها؟
همین حوزه تربیت، در نظام رتبهبندی جایی برای سنجش نظام تربیت دانشجو، کادر، استاد و... در دانشگاهها وجود ندارد. نگاه بعضاً آموزشی است.
عنوان معاونت خود شما در دانشگاه چیست؟
معاونت تربیتی و دانشجویی
منظور اینکه چنین عنوانی خود در جای دیگر وجود ندارد، یعنی از نام معاونت متفاوت است تا جایی که شما از تفاوت در نوع مأموریت هم سخن میگویید.
بله نکته درستی را فرمودید. این یکی از خلأهای نظام رتبهبندی حوزه تربیت منابع انسانی است. شاید تصور این باشد که ما یک سری کارهایی میکنیم که تربیت اتفاق میافتد، در حالی که تربیت سیر و روش دارد و باید کارهایی برای نیل به تربیت صحیح رقم بخورد. توجه متولیان امر تربیت باید به موارد خاصی باشد. کلیدواژه اصلی سند راهبردی دانشگاه تربیت انسان تراز انقلاب اسلامی است و این یک راهبرد اساسی و نه یک روش و راهکنش در دانشگاه است. در قله تصویر مطلوب دانشگاه آمده، تربیت سربازان عصر ظهور برای تمدنسازی و حکومت جهانی امام عصر برنامه اصلی دانشگاه است. یک جلوه همین است که در سازمان خود معاونت تربیت داریم و همه کارها در این راستاست. در ساختار مرسوم وزارت علوم کار فرهنگی است نه با رویکرد تربیتی، البته کار فرهنگی اگر رویکرد تربیتی داشته باشد، بسترساز کار تربیتی است، اما مهم نگاه کلان به مسئله است.
علما مثالی دارند و میگویند کار فرهنگی مثل کشت گندم دیم است با اثر و محصول کوتاهمدت، اما کار تربیتی مانند باغداری و به محصول رساندن یک باغ گردوست با کار طولانیمدت و اثر درازمدت.
بله، همین طور است. در حوزه تربیت در سند تحول مؤلفههای بسیاری مطرح شده و هفت مؤلفه پیشبینی شده است. به منزله محوریترین عنصر در امر تربیت «استاد» مطرح شده است؛ یعنی به استاد برای خود استاد و ارتقای رتبه علمی و این مسائل توجه نشده است، به استاد به منزله رکن تربیت و شاگردپروری توجه شده است. پس از استاد بدنه مدیران، کارکنان و کارشناسان دانشگاه هستند، بعد نظام آموزشی اعم از متن و محتوا و دوره و رشته است. اگر متن و محتوا و رشته مبتنی بر آن اصول لازم نباشد یا کماکان با نگاه شرقی و غربی باشد، به تعبیری بیشتر ضد تربیتی است و خلل در مأموریت اصلی دانشگاه است و لذا توجه به این مهم خیلی ضروری است. اینها باید متحول شود. مسئله بعدی خود «دانشجو» است و نقش او در تربیت و نقشآفرینی در فعالیت فرهنگی است. باید خود دانشجو مؤثر و محور باشد.
بحث محیط و فضا باید در راستای رشد و تربیت باشد و نظامات و مؤلفههای آن و طراحی هویت بصری و... باید چگونه باشد را مدنظر داشتیم.
در راستای مباحث تربیت نگاهی هم به لقمه و اهمیت آن در بحث تربیت داشتید؟
بله، سیر تربیتی دانشگاه که برخلاف رویه مرسوم سایر دانشگاههاست، این است که ما در دانشگاه جامع بهصورت هدفمند اقدام به جذب دانشجو میکنیم. بهویژه برای اعضای هیئت علمی و پژوهشگر برنامه داریم و باید مبتنی بر نیاز کشورـ که مأموریت دانشگاه است ـ یک پروژه و مأموریت را در حوزههای گوناگون احصا کند و بر اساس آن اقدام به جذب دانشجو کرده و در حوزه تخصصی خود برنامه داشته و فعالیت کند. نظام پذیرش دانشجو هدفمند شده است و هر کس را در هر رشتهای جذب نمیکنیم. کمکم این را در تمامی حوزههای تخصصی اجرا میکنیم، به صورتی که دانشجو پیش از ورود به دانشگاه میداند مسئلهاش چیست و باید روی چه موضوعی کار کند.