ما گفتیم فرج چه زمانی است؟ نگفتیم که وقت تعیین کردیم؟ بله؟ نخیر؟ بعضیا میگویند همین مقدارش هم را نگویید. میگوییم پس این همه روایات و علایم ظهور را گفتهاند که نخوانیم؟ گفتهاند که نبینیم؟ گفتهاند که نشنویم؟ گفتهاند که نگوییم؟ این خیلی با عقل جور درنمیآید. اینها رو فرمودند که ما هوشیار بشیم. بعضیها هم میگویند حالا علایم ظهور هست. ممکن است بعضیهایش هم باشد؛ اما ممکن است دویست هزار سال دیگر هم رخ ندهد. خب آدم باید حرف معقول بزند. نمیشود که صدتا مصداق برای یک حادثه پیش بیاید. بعد این چه علامتی میشود؟ ما یک علامتی گفتیم. مثلا روزی که ظهور میشود، صبح آفتاب طلوع میکند. خب هر روز صبح آفتاب طلوع میکند. این چه علامتی شد؟! آدم عاقل که اینجور علامت نمیدهد. آن هم ائمه هدی(ع) علامتی بدهند که تطبیق پیدا بکند به یک شرایطی که آدم میبیند خب. خب از نظر معنوی اخبار زیادی درباره انقلاب ما، درباره مقدمهسازی برای ظهور حضرت هست که من یکی دیگر از آنها را اشاره میکنم. ایران پادگان سربازان حضرت مهدی(عج) است. همین شهرها سربازان خوبی به حضرت تحویل خواهند داد، انشاءالله. دلیلش هم همین شهدایی هستند که در این انقلاب بودند و شخصیتهایی که در این انقلاب به ظهور و بروز رسیدند و فرزندان خاک شما بودند. خب، در روایات دارد که پیامبر گرامی اسلام(ص) روی زانوی سلمان فارسی زد و فرمود: «اکثر یاران مهدی من همشهریها و هم ولایتیهای سلمان فارسی خواهند بود.» در اینباره روایات متعدد است. آقایون! هنگام ظهور، ظلم فراوان میشود در عالم، ولی فقط این را نبینید. یک گروهی هم قیام به حق میکنند. اگر در همه عالم ظلم فراوان میشود که میبینید دارد میشود. یک گروهی هم مقدمهسازی میکنند و به تعبیر حضرت امام(ره) و به تحلیل دقیق همه تحلیلگران روایات و مطالعهکنندگان عصر ظهور، این انقلاب ما همان مقدمه ظهور حضرت حجتبن الحسن(عج) است.
لذا کسی بهخیال خودش؛ شکست این انقلاب را راه ندهد. حالا انقلاب ما، انقلاب چه بود؟ انقلاب ما تعریفش چه بود؟ انقلاب ما حقیقتش چه بود؟ هر چیزی میتواند یک باطنی داشته باشد و یک ظاهری داشته باشد... انقلاب ما علیه استبداد بود، علیه رژیم ستمشاهی بود... انقلاب ما یک انقلاب صرفاً سیاسی بهمعنای جدید کلمه، یعنی دموکراسیخواهی و لیبرالمنشی و آزادیخواهی منهای ارزشها نبود.... انقلاب ما بهخاطر حفظ ارزشهای اسلامی هم صرفاً نبود.... به بحث درباره این مسائل نمیخواهم بپردازم، فقط دارم سرفصل ارائه میدهم. نگویید شما دلیل نیاوردی. بله. من الان در مقام آوردن دلیل نیستم... انقلاب ما حقیقتش یک چیزی بود. به نیمه خرداد ۱۳۴۲ که برمیگردیم، این بود که مردم برای «ولایت» میخواستند جان بدهند. ممکن است این معنا را همه نفهمند. همه متوجه نباشند. اما آنهایی که میتوانند یک جنبش را ارزیابی کنند که در جامعه یک جنبش و حرکتی که به ثمر مینشیند و ریشه عمیق دارد و فراگیر میشود و مؤثر قرار میگیرد، چه ساز و کاری دارد. لازم نیست همه دقیقا توجیه باشند نسبت به مفهوم ولایت. اما آن شعار «یا مرگ یا خمینی» که سر دادند، گفتند: «ما نایب امام زمانمان را میخواهیم»، اینها ارادت صرف به یک روحانی انقلابی نیست. قصه از این پیچیدهتره. انقلاب ما، انقلاب ولایت بود... پس انقلاب ما تجلی ولایت بود. اصل انقلاب ما و حقیقت انقلاب ما نشان دادن ولایت بود.