آنچه ۱۹ بهمن ۱۳۶۰ در تقویم تاریخی انقلاب اسلامی ثبت شده، نمونه بارز دیگری از اشراف اطلاعاتی در تهران است. این واقعه به عملیات علیه خانه تیمی گروهک منافقین مربوط میشود. گفتنی است، در تابستان سال ۱۳۶۰ هنگامی که «مسعود رجوی» با تغییر چهره همراه «بنیصدر» از ایران گریخت، «موسی خیابانی» را با عنوان مرد شماره ۲ به کادر سازمان معرفی کرد تا وی بتواند سازمان و ساختار و مأموریتهای تروریستی را انجام دهد و کادر سازمان را رهبری کند. برای مقابله با این جریان، دستگاههای اطلاعاتی نهادهای انقلاب اسلامی در یک هماهنگی دقیق با محوریت و فرماندهی اطلاعات سپاه پاسداران در ۱۹ بهمن سال ۱۳۶۰ ضربه کاری به مرکزیت کادر رهبری منافقین وارد کردند. این عملیات موفق با تلاش جمعی از فعالان واحد اطلاعات سپاه انجام شد. در همین راستا، رایزنیهایی با دادستانی و سایر نهادهای امنیتی شد و پس از هماهنگی و جمعآوری اطلاعات پراکنده، به این جمعبندی رسیدند که به خانههای تیمی منافقین حمله کنند. «محسن رضایی» مسئول واحد اطلاعات وقت سپاه توضیح میدهد: «خانههای تیمیشان دارای حفاظت فوقالعاده بودند و علاوه بر محافظین داخل خانه، یک گروه بیرون خانه به طور مرتب گشت میداد و هر نوع تحرکی را از فاصله چندصد متری به داخل خانه گزارش میکرد. لذا افراد قبل از هر اتفاقی آماده واکنش و عکسالعمل بودند. با این حال اگر ملاحظات لازم صورت میگرفت ممکن بود غافلگیر شده و در حالت خواب یا بدون اینکه امکان فرار با لباس نظامی و تجهیزات را داشته باشد، دستگیر شوند؛ لذا غافلگیر کردن محافظین بیرون و استقرار نیروها در نقاط ویژه محل اسکان و [اعضای کادر سازمان در داخل خانه تیمی] مسئله خیلی مهمی بود. اینکه چطور بتوانند اینها را بگیرند یا بکشند و نگذارند فرار کنند و لحاظ کردن همه اینها در طرح و ملاحظه کردن همه اینها در عملیات کار بسیار سختی بود. دوستان ما باید همه اینها را در طرح عملیاتی پیشبینی و کنترل میکردند. در مرحله عملیات نیز باید مشخص میشد که چند تیم عملیاتی برای هر خانه تیمی برود. کدام تیم حملهکننده و کدام تیم پشتیبان باشد، تیمها کجا مستقر شده و چگونه تیراندازی کنند که افراد تیم دیگر را مورد اصابت قرار ندهند. بر همین اساس و برای هماهنگی بهتر، برای چند تیم عملیاتی یک فرمانده گذاشته شد. به علاوه حمله سریع و برقآسا سبب میشد منافقین نتوانند اسناد و مدارک خود را نابود کنند؛ ولی اگر عملیات چندین ساعت طول میکشید، بسیاری از اطلاعات و اسناد از بین میرفت؛ لذا اجازه نمیدادیم که خانهها آتش بگیرند تا بتوانیم اسناد و مدارک را سالم و کامل به دست آوریم. ملاحظه بعدی این بود که تا حد امکان افراد کمتری کشته شوند و بیشتر سالم دستگیر شوند تا بشود از اطلاعاتشان استفاده کرد.»