«بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیم صهیونیستی، میداند راههای بسیاری برای نجات زندگی سیاسیاش ندارد؛ اما یکی از این راهها کشیدن پای ایران و آمریکا به جنگ کنونی در غزه است؛ آرزویی که هنوز به آن نرسیده است. رژیم صهیونیستی در جنگ کنونی در غزه از تمام خطوط قرمز قانونی و اخلاقی عبور کرده و ماهیت واقعی خود را در معرض دید افکار عمومی جهان قرار داده است. یکی از این خطوط قرمز، ورود به جنگ رسمی با حزبالله لبنان است که میتواند شکست سنگینی را برای ارتش و کابینه رژیم صهیونیستی رقم بزند و چهبسا عمر سیاسی بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی را به یکباره به آخر برساند. نتانیاهو میداند راههای زیادی برای بقای سیاسی در فلسطین اشغالی ندارد، اما یکی از این راهها، کشیدن پای آمریکا و ایران به یک جنگ گسترده منطقهای است؛ تلهای که تهران و واشنگتن هنوز در آن نیفتادهاند. پایگاه اینترنتی گروه رسانهای «شبکه زی» متعلق به «مؤسسه ارتباطات فرهنگی و سیاسی» آمریکا، به تازگی طی گزارشی با عنوان ««دیوانه نسلکش»: هدف نهایی نتانیاهو در خاورمیانه چیست؟» توضیح میدهد که چرا رژیم صهیونیستی تا کنون تصمیم به حمله رسمی به جنوب لبنان و علیه حزبالله نگرفته، اما با حملات هوایی و ترورهای رده بالا در سوریه، تلاش میکند ایران را به انجام یک واکنش بزرگ تحریک میکند.
تلآویو برای انحراف اذهان از تلفاتش در غزه و ناتوانیاش در راهاندازی یک جنگ بزرگ علیه لبنان، میخواهد پای تهران را به جنگ بکشاند؛ اما اگر رژیم صهیونیستی قادر به شکست دشمنان کوچکترش نیست، چرا باید تنشها را با قویترین دشمنش در منطقه تشدید کند؟ پاسخ کوتاه این است که رژیم صهیونیستی با درگیری مستقیم با ایران، آمریکا را مجبور به ورود به یک جنگ بزرگ منطقهای خواهد کرد. همه ما تصمیم بهظاهر عجیب دولت بایدن مبنی بر اعزام یک ناو هواپیمابر به سواحل سرزمینهای اشغالی در دریای مدیترانه بلافاصله پس از شروع جنگ غزه در ۷ اکتبر را به خاطر داریم. (ناو «جرالد آر. فورد» در نهایت، ۳۱ دسامبر عقبنشینی کرد.) واشنگتن میخواست به ایران این پیام را بدهد که حمله به رژیم صهیونیستی، حمله به آمریکا تلقی خواهد شد؛ اما وقتی مشخص شد ایران هیچ علاقهای به یک جنگ واقعی ندارد، واشنگتن فهمید یا باید میفهمید، که خطر یک جنگ منطقهای از سوی تهران نیست، بلکه از خود تلآویو نشئت میگیرد.
صد البته علاقه نداشتن بایدن به جنگ، ارتباط زیادی با علاقه او به صلح ندارد، بلکه صرفاً به خاطر نداشتن اهداف راهبردی در خاورمیانه در حال حاضر و شکست فاجعهبار دولتش در اوکراین است. بروز یک جنگ میان آمریکا و ایران، از نظر بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی، به معنای حیات دوباره برای سیاستمدار ناامیدی است که کاملاً و بهدرستی میداند که برای ارتش اسرائیل، پیروز نشدن در غزه با شکست برابر است. چنین شکستی نهتنها یک پایان ننگین برای دوران سیاسی نتانیاهو خواهد بود، بلکه نقطه پایانی بر این افسانه قدیمی است که رژیم صهیونیستی و آمریکا میتوانند اراده سیاسی خود را از طریق برتری و قدرت نظامی به خاورمیانه تحمیل کنند. با این حال، بایدن از آنجایی که نمیتواند منافع آمریکا را بالاتر از منافع رژیم صهیونیستی قرار دهد، همچنان به تغذیه ماشین نظامی اسرائیل ادامه میدهد؛ ماشینی که بیشتر برای قتل غیرنظامیان فلسطینی در غزه استفاده میشود. همین مسئله به نتانیاهو اجازه میدهد تا هم یک جنگ دائمی را در غزه تداوم ببخشد و هم در عین حال، تلاش کند تا گستره این درگیری تا بیروت، تهران و سایر پایتختهای منطقه کشیده شود. ناگفته پیداست نتانیاهو، که «رشیده طلیب» نماینده کنگره آمریکا، او را «دیوانه نسلکش» توصیف کرده، باید مهار شود. در غیر این صورت، نسلکشی رژیم صهیونیستی در غزه به وقوع نسلکشیهای بیشتر در سراسر خاورمیانه منجر خواهد شد.