عملیات نظامی زمینی ارتش صهیونیستی در شمال و بخش میانی نوار غزه، که به امید تحقق اهداف اعلام شده نتانیاهو به مدت بیش از سه ماه ادامه داشت، به جز جنایت و قتل عام و ویرانی در غزه و خسارتهای سنگین در نیروهای یگانهای کماندویی و زرهی ارتش رژیم صهیونیستی، نتیجهای نداشت[...]
عملیات نظامی زمینی ارتش صهیونیستی در شمال و بخش میانی نوار غزه، که به امید تحقق اهداف اعلام شده نتانیاهو به مدت بیش از سه ماه ادامه داشت، به جز جنایت و قتل عام و ویرانی در غزه و خسارتهای سنگین در نیروهای یگانهای کماندویی و زرهی ارتش رژیم صهیونیستی، نتیجهای نداشت؛ به گونهای که حداقل سه تیپ کماندویی گولانی، جفعاتی و ناحال برای بازسازی از این مناطق خارج شدند و بقیه یگانها، از شمال خارج و تعداد محدودی در جنوب غربی شهر غزه باقی ماندند که سر پل عملیاتی برای محور غربی شهر خان یونس به شمار میآیند. در خان یونس نیز اگرچه همان مدل نظامی و رزمی، مانند شمال غزه به اجرا درآمد؛ ولی میزان تلفات و خسارت را بدون هرگونه نتیجه نظامی قابل ذکر ثبت کرد. از این رو نتانیاهو که در جبهه داخلی و مجموعه کابینه ائتلافی و جنگی و جامعه صهیونیستی تحت فشار قرار داشت و طرفهای غربی حامی این رژیم نیز هزینههای ناشی از بنبست عملیاتی و رسوایی جنایات را تحمل میکردند، مطالبه برای آتشبس موقت و انسانی را از این رژیم درخواست داشتند. جریان افراطی کابینه، از همان ابتدا اصرار داشت تا ایدههای پنهان و آشکار صهیونیستی برای کوچ اجباری در غزه پیاده شود و به همین دلیل، بر ادامه جنگ به عنوان یکی از خواستههای اصلی آنها اصرار داشت و تهدید کرده بودند که پذیرش آتشبس از سوی نتانیاهو به مثابه خروج آنها از حکومت و سقوط نتانیاهو تلقی شود. در بعدازظهر یکشنبه هفته گذشته نتانیاهو برای اجرای عملیات در بخش جنوبی نوار غزه و در منطقه رفح با بایدن رایزنی ۴۵ دقیقهای داشت که بنا به گزارشهای رسانهای، گفتوگوی دوستانهای نبوده، ولی چراغ سبز عملیات در رفح از بایدن دریافت شد. بایدن نیز که پایگاه اصلی رأی حزب دموکرات را در انتخابات ریاستی متزلزل ارزیابی میکرد، برای سفیدنمایی و بهبود افکار عمومی، عملیات در رفح را با رعایت ابعاد انسانی و برنامه روشن برای دور کردن جمعیت متراکم ۵/۱ میلیونی آوارگان در این منطقه اعلام کرد. مجامع غربی و جهانی و حتی کشورهای عربی منطقه و همپیمان با رژیم صهیونیستی و آمریکا، برای حفظ آبرو بر فاجعهبار بودن عملیات در رفح تأکید کردند.
هدف عملیات نظامی نتانیاهو در رفح که در ظاهر برای نابودی چهار تیپ عملیاتی حماس اعلام شده، در واقع، برای دو هدف عمده برنامهریزی شده است.
هدف اول اینکه با اجرای عملیات نظامی و افزایش فشار بر آوارگان فلسطینی که امکان حرکت به سمت مناطق شمالی را نیز ندارند، حداقل بتوانند بخش بزرگی از آوارگان را مجبور به کوچ به صحرای سینا کنند و با ادامه اشغال و حضور نظامی در غزه زمینه تکمیل این کوچ را نیز فراهم آورند. این طرح ایدهآل به نام جریان افراطی صهیونیستهاست، ولی در واقع دیدگاه همه جریانهای سیاسی صهیونیستی است. هدف دوم اینکه با اجرای عملیات نظامی در رفح، با محدود کردن جغرافیای عملیاتی برای مقاومت و دستیابی به تونلهای بیشتر، امکان «یک پیروزیسازی و حتی تصویر یک پیروزی» از طریق دستیابی به بخشی از گروگانها یا کشتن و اسارت تعدادی از فرماندهان عالی مقاومت را فراهم آورند. هدف این اقدام این است که نتانیاهو که تا به حال به عنوان خائن و شکست خورده و مسئول رسوایی ۷ اکتبر و طوفانالاقصی معرفی میشد، به یک قهرمان تبدیل شود و فضای سیاسی و افکار عمومی و حتی غرب را با خود همراه و از سقوط خود نیز جلوگیری کند. از سوی دیگر، از آنجا که مذاکرات سیاسی و پیشنویس یک توافق در پاریس و در خلال نشست مسئولان سرویسهای اطلاعاتی آمریکا، فرانسه، مصر، قطر و اسرائیل پیشنهاد شده بود تا یک آتشبس موقت به اجرا درآید و حماس و مقاومت غزه بر روی دائمی بودن آتشبس، ضرورت آزادی همه زندانیان فلسطینی و لغو کامل محاصره غزه و تضمین بازسازی و کمکرسانی بشردوستانه تأکید کرده بود، این امکان برای نتانیاهو فراهم میشد که قدرت چانهزنی و دست برتر را در اختیار گرفته و امتیازات تکمیلی را دریافت و به طرف مقاومت و فلسطینی تحمیل کند.
افزون بر اینکه ایجاد یک چهره قهرمان برای نتانیاهو که پرونده قضایی وی و همسرش در جریان دادرسی است، از نگاه آمریکا و غرب و کشورهای غربی وضعیت متفاوتی خواهد یافت و عادیسازی روابط با عربستان و برنامه مشترک آمریکایی، صهیونیستی و غربی برای آینده غزه و فلسطین مطابق نگاه صهیونیستی به پیش خواهد رفت. جریان افراطیـ صهیونیستی در کابینه و حتی نتانیاهو، در هدفی موازی، فرعی و پنهان، به دنبال این در عملیات رفح هستند که با استقرار در مرز رفح با مصر، از یک طرف هرگونه کنترل ورود و خروج از غزه به مصر را در اختیار بگیرند و ثانیاً حتی اگر عملیات نظامی به دلیل فضای کلی فشار خارجی و یا مقاومت، به نتایج سریع منتهی نشد، بتوانند با استقرار در بخشی از منطقه جنوب نوار غزه، به انتظار انتخابات آمریکا، مسئله را به درازا کشیده و امیدوار باشند تا ترامپ به قدرت برسد و دست صهیونیستها را برای هر اقدامی بازبگذارد.
بر همین اساس در یک اقدام نمایشی و تبلیغاتی پروژه آزادسازی دو اسیر صهیونیستی را که در منزل یک شهروند فلسطینی در رفح بودند، به شکل هالیوودی تصویر و گزارش کردند تا ضمن تزریق امید به خانواده اسرا و جامعه صهیونیستی مبنی بر ضرورت و نتیجهبخش بودن عملیات در رفح، از فشارهای خارجی نیز بکاهند. در حالی که آزادی این دو اسیر، با پرداخت فدیه و پول به خانواده فلسطینی صورت گرفته و ارتباطی با عملیات ویژه اطلاعاتی و نظامی ندارد.
شرایط ویژه جمعیتی و جغرافیایی در رفح، از جمله مشکلات عملیات نظامی صهیونیستهاست و طرح عملیاتی آنها نیز از سه محور دریا، هوا و زمینی و حمایت آتش توپخانه است که تصویر نتیجه نهایی آن به موازات افزایش کشتار و قتل شهروندان عادی و ویرانی، چیزی بیشتر از عملیات در دو بخش میانی و شمالی غزه برای صهیونیستها در بر ندارد، ضمن اینکه تلفات و خسارتهای نظامی به این رژیم، که آخرین طرح نظامی خود را به اجرا میگذارند نیز به عنوان شکست نهایی صهیونیستها خواهد بود.
در موازنه قدرت و هزینهـ فایده جنگ در غزه و منطقه، آمریکا و رژیم صهیونیستی، با اصرار بر ادامه جنگ در غزه یا منطقه با چالش جدی روبهرو هستند و شکست در غزه و پیوند یا شکست در منطقه چشمانداز یک کابوس برای آمریکا و رژیم صهیونیستی را نشان میدهد.
در غزه مسئله این است که شیوه جنگ مقاومت همانند یک ارتش نظامی نیست و طبق آنچه در چهار ماه گذشته شاهد بودیم، هرگونه پیشروی زمینی، فقط فرصت مانور عملیاتی جنگ شهری و نامتقارن برای مقاومت و خسارت و تلفات برای ارتش صهیونیستی ایجاد میکند و این احتمال که موفقیت حداقلی برای صهیونیستها، بر اساس اهداف اعلامی آنها در بر داشته باشد، بسیار اندک است. افزون بر اینکه در برآوردهای یک صد کارشناس و مقامات گوناگون نظامی و اطلاعاتی صهیونیستها برای ورود به جنگ وسیعتر با حزبالله در لبنان، به تصویری سیاه از شکست و نابودی برای صهیونیستها منتهی شده و همانگونه که سیدحسن نصرالله در سخنرانی روز جمعه تأکید کرد، باید برای دو میلیون آواره آماده باشند و بدانند موشکهای حزبالله از کریات شمونه تا ایلات را پوشش خواهد داد. سیدحسن نصرالله در سخنرانیاش معادلهای جدید را بیان کرد که در مقابل هدف قرار دادن شهروندان لبنانی در جنوب نبطیه، هیچ نقطهای از شهرکهای صهیونیستی و مناطق مدنی صهیونیستها امنیت نخواهند داشت. به نظر میرسد این موضوع سیدحسن نصرالله، با روند تحولات در رفح نیز مرتبط باشد و اگر صهیونیستها را در هدف قرار دادن مناطق مدنی در لبنان متوقف کند، معادله کاتیوشا در سال ۱۹۹۶ مجددا در وسعت کل فلسطین اشغالی تکرار شده است. حزبالله به جز اهداف نظامی و تجهیزات فنی اطلاعاتی و استخباراتی صهیونیستها در نوار ده کیلومتری شمال فلسطین اشغالی، در اولین واکنش خود کریات شمونه را هدف قرار داده و گنبد آهنین نیز در رهگیری موشکهای حزبالله ناکام بودند و آژیر جنگی به صدا در نیامد. این بدان معناست که نتانیاهو قبل از اینکه در رفح امکان کسب دستاوری داشته باشد، در محور شمالی با تلفات و شکست جدیدی روبهروست و آن تصویر رویایی برای نتانیاهو ناممکن است. آمریکا نیز در سطح منطقه با چالش راهبردی روبهروست و با درخواست التماسی از مقاومت در عراق توقف حملات را به موازات پذیرش مذاکرات با دولت عراق پذیرفته و دولت سودانی از کتائب حزبالله درخواست کرده تا پایان مذاکرات، بر روی اهداف آمریکایی در عراق، اقدامی صورت نپذیرد. بیش از ۲۵۰ حمله مقاومت بر روی پایگاههای آمریکایی در عراق و سوریه که تلفات و خسارت جدی به آنها وارد کرده، تنها با کمتر از ۱۰ واکنش روبهرو شده است و عملیات بر پایگاههای آمریکایی در سوریه استمرار دارد. در یمن که از ویژگی ژئو استراتژیک و جهانی برای آمریکا و انگلیس اهمیت دارد، ۴۰۰ واکنش مشترک آمریکایی و انگلیسی را شاهد بودهایم؛ ولی راهبرد دریایی انصارالله در محاصره دریایی صهیونیستها و علیه کشتیهای آمریکایی و انگلیسی ادامه دارد و حداقل ۳۵ کشتی نظامی و باری آنها تا به حال هدف قرار گرفته است. حال آنکه به اعتراف غیر تبلیغاتی غربیها، اهداف بمباران شده در یمن، ناکارآمد یا غیر مؤثر و حتی بیهدف بودهاند. حاصل این فضا برای آمریکا و انگلیس که در دهههای متوالی پس از جنگ جهانی دوم، چنین تحقیری را شاهد نبودهاند و یک اراده ثابت بر اخراج آنها از منطقه اصرار دارد، بیسابقه است و به همین دلیل به موازات رخدادهای نظامی در جبهههای یمن، عراق و لبنان، شاهد تلاشهای پنهان و آشکار سیاسی و نوعی توافقات در منطقه و از سوی آمریکا هستیم. آمریکا تأکید دارد که رژیم صهیونیستی در غزه شکست نخورد و مقاومت به پیروزی دست نیابد و در مقابل آن سیدحسن نصرالله، تأکید کرد راهبرد ما این است که حتما صهیونیستها شکست بخورند و به پیروزی دست نیابند و حتما حماس به پیروزی برسد. براین اساس آمریکا و صهیونیستها معتقدند نقش اصلی تحولات غزه با ایران است و باید با فشار به ایران اهداف در غزه را محقق کرد. رخدادهای تروریستی در ایران، انفجار خط لوله گاز و بسیاری از طرحهای اجرا نشده برای یک شورش غیر قابل کنترل و انقلاب رنگی نوین در ایران پیشبینی و طراحی شده است و اقدامات ایذایی در دریا، حمله سایبری علیه ناو ایرانی در دریای سرخ یا حکم مصادره کشتی نفتی ایران از سوی محاکم آمریکایی و برخی تحریمهای جدید، از جمله نگاه و سیاستهای آمریکا و غرب و صهیونیستها علیه ایران است که رونمایی از موشکهای جدید در مرحله دریا یا رزمایش موشکی بر روی اهداف اصلی در رژیم صهیونیستی، پاسخ ایران در مقابل آنهاست.
این رخدادها به خوبی نشان میدهد، جنگ راهبردها بین ایران و جبهه مقاومت در منطقه با رژیم صهیونیستی، آمریکا و غرب در جریان است و حاصل شکست صهیونیستها در غزه و آمریکا در منطقه، نتیجهای بسیار دردناک و خسارتبار خواهد بود. بدیهی است که گام نظامی صهیونیستها در رفح همانگونه که حزبالله، نشانههای واکنش جدید را مورد تأکید قرار داد، باید با نشانهها و واکنشهای تکمیلی در منطقه و جهان و علیه صهیونیستها و آمریکا همراه شود تا دستیابی به شکست صهیونیستها، میسرتر شده و هزینه وحشیگری و رفتار فراقانونی آنها در غزه و منطقه را بپردازند و نباید منتظر ماند تا مردم غزه و مقاومت در غزه، همه فشارها را متحمل شوند.