از همان نخستین روزهای آغاز جنگ غزه، بسیاری از دولتها و ملتهای جهان خواستار توقف حملات صهیونیستها به نوار غزه و کشتار گسترده مردم این منطقه شدند. در این راستا، هر چه جنگ غزه به پیش رفت و حملات صهیونیستها به نوار غزه ادامه یافت، سطح و گستره اعتراضات بینالمللی به رژیم اشغالگر قدس نیز افزایش قابل توجهی پیدا کرد. برای نمونه، در لندن پایتخت انگلیس شاهد برگزاری راهپیمایی گسترده و کم نظیر 300 هزار نفری در حمایت از ملت فلسطین بودیم یا در آمریکا، شهرهای بزرگ این کشور نظیر نیویورک، واشینگتن و شیکاگو، صحنه برگزاری اعتراضات گسترده با محوریت محکومسازی جنایات رژیم اشغالگر قدس در بحبوحه جنگ غزه و البته سیاست دولت آمریکا در رابطه با جنگ مذکور بودهاند. با این همه، به تازگی رئیسجمهور برزیل در موضعگیری تأملبرانگیزی، جنایات رژیم اشغالگر قدس در جریان جنگ غزه را به جنایات فاشیستها و رژیم آلمان نازی در بحبوحه جنگ جهانی دوم مشابه دانسته و خواستار توقف فوری جنگ غزه و اعمال نسلکشی صهیونیستها در قالب این جنگ شده است. برزیل همچنین سفیر صهیونیستها را از کشور خود اخراج کرده و سفیرش در اراضی اشغالی را نیز فراخوانده است. مقامات ارشد صهیونیست نیز با انتقاد از مواضع رئیسجمهور برزیل، این قبیل سخنان را عبور از خط قرمزهای رژیم اشغالگر قدس ارزیابی کردهاند. با این همه، اینطور به نظر میرسد به طور خاص لولا داسیلوا رئیسجمهور برزیل، متأثر از سه مؤلفه عمده و محوری اقدام به موضعگیری اخیر علیه رژیم صهیونیستی کرده است.
تقابل با صهیونیستها
«لولا ایناسیو داسیلوا» رئیسجمهور برزیل به جریان چپ در کشورش تعلق دارد. جریانی که سالهاست به تقابل با امپریالیسم غربی و نمودهای عینی آن در اقصی نقاط جهان میپردازد و البته هر زمان قدرت را در برزیل به دست گرفته، رویهها و سیاستهای متفاوتی را در حوزه سیاست خارجی برزیل از خود نشان داده است. در این راستا، یکی از نمودهای عینی موضع و رویکرد این جریان در عرصه سیاست خارجی برزیل، حمایت از ملت و مقاومت فلسطین و نبرد مشروع آنها علیه اشغالگری و پروژه استعمارگرایی رژیم اشغالی قدس در اراضی اشغالی فلسطین بوده است. در این چارچوب، روابط برزیل با رژیم صهیونیستی که در دوره رئیسجمهور قبل از لولا داسیلوا، یعنی «ژائیر» که یک رهبر سیاسی حامی غرب بود، رو به بهبود و توسعه حرکت کرده بود، در دوره جدید، با واقعیتهای تازهای روبهرو شده است. اساساً در همین چارچوب است که باید مسئله حمایت رئیسجمهور کنونی برزیل از ملت فلسطین و محکومسازی توحش صهیونیستها در بحبوحه جنگ غزه را درک کرد.
روندهای عمومی
جریان چپ و ضدامپریالیستی، تنها در برزیل از قدرت و نفوذ برخوردار نیست و طیف قابل توجهی از کشورهای این منطقه، نظیر کوبا، ونزوئلا، بولیوی، کلمبیا، اکوادور، نیکاراگوئه، شیلی و غیره نیز با تکیه بر دیدگاههای ضدامپریالیستی و استعماری(که همگی نتیجه سالها تقابل با سیاستهای استعماری آمریکا و جهان غرب علیه این کشورها بوده است) حمایت از مردم فلسطین را سالهاست که در دستور کار دارند. در همین چارچوب بود که شاهد بودهایم کشورهای بولیوی و کلمبیا در بحبوحه جنگ غزه اقدام به تعلیق روابط خود با رژیم اشغالگر قدس کردهاند و دیگر کشورهای این منطقه نیز به صراحت از رژیم صهیونیستی در جریان جنگ غزه انتقاد کردهاند. در این چارچوب، حمایت رئیسجمهور برزیل لولا داسیلوا از ملت و مقاومت فلسطین در برابر صهیونیستها را باید به مثابه تابعی از روندهای کلی مطرح در سطح سیاسی و افکار عمومی منطقه آمریکای لاتین در حمایت از مردم فلسطین نیز ارزیابی کرد. موضوعی که پدیدهای ریشهدار در این منطقه است و سالهاست خود به یک چالش جدی برای رژیم اشغالگر قدس و لابیهای حامی آن در عرصه بینالمللی تبدیل شده است.
تشدید تقابلات
برزیل از زمان روی کار آمدن لولا داسیلوا به عنوان رئیسجمهور این کشور تاکنون، شاهد اوجگیری تنشها در روابط خود با آمریکا بوده است. نکته تأملبرانگیز اینکه در همین دوره، این کشور پیوندهای خود با کشوری، نظیر ایران(و طیفهای جریانهای منتقد آمریکا در محیط بینالمللی) را مستحکم کرده و برای نمونه شاهد بودهایم که چند ماه قبل، دو ناوشکن ایرانی در رویدادی قابل تامل در بنادر این کشور پهلو گرفتند. موضوعی که با انتقادات جدی رژیم اشغالگر قدس و البته دولت آمریکا از دولت برزیل همراه شد. از اینرو، در بحبوجه تشدید تنشها میان برازیلیا و واشینگتن، شاهد هستیم که دولت برزیل و رئیسجمهور این کشور، تشدید فشارها علیه رژیم اشغالگر قدس را به مثابه یک مؤلفه جانبی در نظر میگیرند و از این طریق سعی در ارسال پالسهای معنادار به واشینگتن دارند.