در این لحظات شعبان که معنویت از هر گوشه و کنار بر قلب مؤمنان و توبهکنان میبارد؛ دلتنگی، مهمان رؤیاهایم شده است. دلتنگی از دوری شما؛ قلبم از شدت اشتیاقِ به شما آتش گرفته و اشک از گوشه چشمانم سرازیر شده است. شوق، آتشم زده و اشک غرقم کرده است. آیا تا به حال غریقی دیدهاید که آتش گرفته باشد؟! من همانم که در وجودم آتش و آب را بر هم گره زدهام.
میخواهم ساز دلم را کوک کنم و برای شما از غربت وجودم بخوانم. غروبهای جمعه که میشود هر صدایی که میشنوم یا سایهای که میبینم، با خود میگویم آمدید، اما نمیآیید و اشتیاقم من را وادار به گریه میکند.
مولاجان! امسال هم دارد روزهای آخرش را به پایان میبرد. من اما دوست داشتنتان را و دلتنگی را از سالی به سال دیگر منتقل میکنم؛ همانند دانشآموزی که تکالیف مدرسهاش را به دفتر جدیدش انتقال میدهد! آقا جان، آنها که دلتنگیشان را بروز نمیدهند، دلهای بزرگی دارند. خدایا ما را به ماه مبارک رمضان برسان با امام زمان(عج) که دوستشان داریم.