صفحه نخست >>  عمومی >> ویژه ها
تاریخ انتشار : ۱۷ اسفند ۱۴۰۲ - ۱۲:۵۰  ، 
کد خبر : ۳۵۷۳۴۳

حضور نظامی چین در دریای سرخ

حضور نظامی چین در دریای سرخ نشانگر آن است که چین در کنار استفاده از ظرفیت‌های سیاسی و دیپلماتیک خود، برای ایجاد موازنه راهبردی و ایجاد بازدارندگی نزد طرف غربی، از گزینه نظامی غافل نمی‌باشد.
پایگاه بصیرت / گروه بین‌الملل/ فرزان شهیدی

در شرایطی که وضعیت دریای سرخ به دلیل درگیری بین انصارالله و قدرت‌های جهانی به ویژه آمریکا و انگلیس همچنان ملتهب است، دولت چین ناوگان ۴۶ نیروی دریایی خود را برای یک ماموریت اسکورت به ناوگان ۴۵ نیروی دریایی که چندین ماه پیش به خلیج عدن فرستاده بود، اعزام کرد.

ناوگان ۴۶ متشکل از ناوشکن موشک هدایت شونده "جیائوزو"، ناو موشک انداز "شوچانگ" و کشتی تدارکات انبوه " هون هوآ" است. این ناوگان همچنین شامل بیش از ۷۰۰ افسر و سرباز از جمله ده‌ها پرسنل نیرو‌های ویژه و حضور دو هلیکوپتر در ناوگان می‌باشد.

اعزام ناوگان دریایی چین گمانه زنی‌هایی را در مورد دخالت نظامی چین در دریای سرخ به‌ویژه پس از درخواست‌های مکرر آمریکا از پکن برای تحت فشار قرار دادن ایران برای منصرف کردن نیرو‌های مسلح یمن از حملات آن‌ها در دریای سرخ، ایجاد کرده است.

از سال ۲۰۰۸، چین کشتی‌های نیروی دریایی خود را به خلیج عدن می‌فرستد تا از کشتی‌ها و سایر کشتی‌های تجاری و نفتی خود در برابر دزدی دریایی محافظت کند. با افزایش تنش‌های امنیتی در منطقه غرب آسیا، کشتی‌های نیروی دریایی چین به تخلیه اتباع چینی از کشور‌هایی مانند لیبی و سودان که در حال تجربه ناآرامی بودند، کمک کردند.

بر این اساس، اعزام ناو‌های نیروی دریایی پکن به دریای سرخ و خلیج عدن کاری است که ۱۶ سال است انجام می‌دهد، اما فرآیند اعزام در شرایط کنونی پیام‌های خاصی به ویژه برای رقبای غربی چین در بر دارد.

افزایش تنش در دریای سرخ با افزایش حملات انصارالله به ناو‌های اسرائیلی، آمریکایی و انگلیسی و تشدید حملات آمریکا و انگلیس به اهداف انصارالله در یمن در چارچوب موسوم به «نگهبان سعادت» صورت می‌گیرد و از طرفی، اتحادیه اروپا عملیات اسپیدس را به عنوان یک ماموریت نظامی جدید در خلیج عدن و دریای سرخ آغاز کرده است.

کاردار چین در یمن اعلام کرده است که چین از آنچه در دریای سرخ اتفاق افتاد نگران شده است، به طوری که قیمت بیمه برای حمل و نقل دریایی و کشتی‌ها افزایش یافت و برخی از کشتی‌های چینی مجبور به عبور شدند از طریق آفریقای جنوبی، که هزینه‌ها را افزایش می‌دهد و مسافت و زمان رسیدن آن‌ها را طولانی می‌کند.

اگرچه اعزام ناوگان دریایی چین اقدامی عادی و معمولی است، اما ابعاد دیگری دارد که هدف چین از طریق آن ارسال این پیام به غرب به ویژه ایالات متحده آمریکا است که پکن به اصل آزادی دریانوردی و آزادی توجه دارد و در عین حال در مقاصد واشنگتن برای کنترل دریای سرخ تردید دارد، به ویژه که دریای سرخ نقش مهمی در چارچوب طرح کمربند و جاده چین دارد.

پکن به خوبی می‌داند که هدف واشنگتن در پشت حملات خود به انصارالله، تضمین امنیت آبراه‌ها و حفاظت از امنیت اسرائیل نیست، بلکه تلاش برای تقویت کنترل خود بر دریاهاست، که یک اولویت قدیمی محسوب می‌شود.

چین حامی سرسخت مسئله فلسطین است که آن را مسئله اصلی خاورمیانه می‌داند و تا زمانی که راه حل عادلانه‌ای برای این موضوع پیدا نشود، صلح در منطقه برقرار نخواهد شد.

چین همچنین معتقد است که آوارگی فلسطینی‌ها طولانی‌ترین بی عدالتی در جهان است و این بی عدالتی باید پایان یابد. در این راستا، اخیرا چین نقش افتخارآمیزی در دادگاه بین‌المللی دادگستری ایفا کرد، زیرا پکن معتقد است مقاومت مسلحانه حق مردم استعمار شده است و اسرائیل با توجه به اینکه سرزمین‌های فلسطینی را اشغال کرده است، حق دفاع غیر مجاز از خود را ندارد.

این در حالی است که چین با کشور‌های غرب آسیا روابط مستحکم داشته و بار‌ها اعلام کرده است که این کشور به دنبال تامین صلح و ثبات در جهان و میانجیگری برای حل اختلافات و تنش‌ها است، همانطور که میانجیگری بین عربستان سعودی و ایران را انجام داد. به همیت دلیل چین استفاده از نیروی نظامی برای حل اختلافات را رد می‌کند و همواره خواستار آرامش و حل تنش‌ها و اختلافات از طریق شیوه‌های سیاسی و دیپلماتیک است.

چین حملات انصارالله را نتیجه جنگ جاری در غزه و همبستگی با مردم غزه می‌داند که در معرض نسل‌کشی هستند، بنابراین راه‌حل تنش‌های جاری، رسیدگی به علت این حملات است و آن توقف جنگ در غزه می‌باشد.‌

می‌توان گفت چین راهبرد آرامش را دنبال می‌کند و اقداماتش در قبال بحران دریای سرخ منطقی است. به دنبال تشدید بحران در دریاس سرخ، آمریکا از چین خواسته است که بر ایران اعمال فشار کند تا انصارالله را از انجام حملات در دریای سرخ بازدارد. اما چین دلیل اصلی بحران را ناشی از جنگ غزه و تجاوزات رژیم صهیونیستی می‌داند.

اکنون سوال ناظران این است که، اما اگر جنگ غزه طولانی شود و به تبع آن تنش در دریای سرخ ادامه یابد و چین آسیب اقتصادی بیشتری ببیند، واکشن عملی پکن خصوصا در سایه اعزام ناوگان ۴۶ چه خواهد بود؟

طبق روال سنتی، چین حتی اگر از نظر اقتصادی تحت تأثیر این بحران قرار گرفته باشد، بعید است که در بحران دریای سرخ دخالت نظامی داشته باشد. اما در صورت تداوم و تشدید بحران، چین برای حفظ منافع خود مجبور به مداخله بیشتر در جنگ غزه خواهد شد، اما نه لزوما از طریق مداخله نظامی در دریای سرخ؛ زیرا پکن اگر می‌خواست از نیروی نظامی استفاده کند، در پاسخ به تحریکات آمریکا تایوان را به سرزمین اصلی چین باز می‌گرداند. از این منظر اولویت چین کماکان اعمال فشار از طریق کانال‌های دیپلماتیک بر کشور‌های ذی ربط و از جمله رژیم صهیونیستی برای توقف جنگ در غزه خواهد بود.

در عین حال حضور نظامی چین در دریای سرخ نشانگر آن است که چین در کنار استفاده از ظرفیت‌های سیاسی و دیپلماتیک خود، برای ایجاد موازنه راهبردی و ایجاد بازدارندگی نزد طرف غربی از گزینه نظامی غافل نبوده و طبق پیش بینی برخی کارشناسان، عنداللزوم و البته به شکل حساب شده از به کارگیری این گزینه ابایی نخواهد داشت.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات