زخمهای ما جز به ظهور تو التیام نمییابد. دردهای ما جز به آمدن شما تسکین نمییابد. محبتتان آنقدر در وجودمان ریشه دوانده که درخت به آب محتاج است. ما از پس اصلابهایی پا به این دنیا گذاشتهایم که شما را خواندهاند و به عشق شما دویدهاند. ما یادگار پدرانی هستیم که هر جمعه برای آمدنتان بغض کردهاند و شب را به خواب نرفتهاند، مگر به این امید که جمعه آینده تو را ببینند. محبت شما از همان ابتدا ریشه در گِل ما دارد.
مولاجان! دوست داشتنتان را از سالی به سال دیگر منتقل میکنیم، همانند دانشآموزی که تکالیف مدرسهاش را به دفتر جدیدش انتقال میدهد! ما پای مکتبی بزرگ شدهایم که الفبای آن عشق و محبت شماست. ما این درس زندگی را به تمام عالیمان نشان خواهیم داد در ایران، در فلسطین، در سوریه، در یمن و در هر کجا که صدای مظلوم به گوش برسد؛ این نه تنها درس زندگی بلکه تمام زندگی است.
آقاجان! پای این مکتب هزاران بار هم ترور شویم و جان دهیم، ما را باکی نیست. ما برای خشکاندن ریشه شقیترین انسانها آمدهایم؛ پس در این راه جان دادن و جنگیدن عین پیروزی است. ما را باکی نیست، چرا که در این مدرسه عشق شهادت عین حیات است.