شاه در کتاب «پاسخ به تاریخ» مدعی شده است، ساواک به طور مستقیم زیرنظر نخستوزیر اداره میشد و او در کنترل و هدایت آن نقشی نداشته و مسئولیت اقدامات آن را نمیپذیرد و خود را از اقدامات غیرانسانی ساواک در سالهای سلطنتش بری میداند؛ اما تمام آگاهان به امور و مسئولان و رجال حکومت پهلوی تردید ندارند که ساواک مستقیماً زیرنظر شاه فعالیت میکرد و اقدامات، تصمیمات، کنشها و واکنشهای این سازمان به دستور او صورت میگرفت. شاه با رؤسا و مدیران ارشد ساواک رابطه نزدیکی داشت و در بسیاری از محافل خصوصی و مهمانیهای شاه، این افراد از جمله مدعوین درجه اول به شمار میآمدند. رؤسا و مدیران ارشد ساواک، دستورات را از شخص شاه دریافت میکردند و او تقریباً تا واپسین روزهای حکومت به ساواک و روشهای آن در مواجهه با مسائل مبتلا به کشور اعتماد کامل داشت.
«مظفر شاهدی» پژوهشگر مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، در کتاب خود با عنوان «ساواک» روابط دربار پهلوی و ساواک را شرح داده و مینویسد: «ساواک در برخورد با شاه و دیگر اعضای خاندان سلطنت مجبور بود بسیاری از نکات اخلاقی، رفتاری و نظایر آن را که میتوانست موجبات خوشایندی یا بدبینی و حسادت و دیگر واکنشهای پیشبینی نشده آنان را در پی داشته باشد، رعایت کند. در منابع موجود از نقش ساواک در حمایت و گسترش فساد اقتصادی و مالی میان دوایر و مجموعه ارکان حاکمیت، بهویژه اعضای خاندان سلطنت سخن به میان آمده است. هر چند ساواک بر اقدامات، فعالیتها و رفتارهای اعضای درجه اول و مؤثر خاندان سلطنت اشراف داشت، اما نمیتوانست در برابر اقدامات آنان واکنش نشان دهد. در این میان، به دلیل ارتباطات و زد و بندهای نزدیک رؤسای وقت ساواک (بهویژه بختیار و نصیری) با اعضای درجه اول و مؤثر این خاندان، عمدتاً ساواک به مشوقی برای گسترش فساد اقتصادی، مالی و اخلاقی تبدیل شده بود.
در گزارشهای ساواک، فساد خاندان سلطنت و شخص شاه، به پدیدهای معمول و پذیرفته شده تبدیل شده بود. البته به دلیل واهمه و رعبی که از ساواک در بین مردم وجود داشت، اساساً هیچ انتقاد و اعتراض آشکاری از فساد حاکم بر خاندان سلطنت وجود نداشت و هرگونه انتقادی حتی بسیار محدود نیز به شدت از سوی ساواک منکوب میشد. در همین حال در برخی موارد، ساواک علناً و عملاً از فساد اقتصادی و نیز اجحاف و ستمکاری اعضای خاندان سلطنت در برابر شهروندان حمایت کرده و هرگونه اعتراضی را در نطفه خفه میکرد.