«طوفانالاقصی» معادلات را در مسئله فلسطین و حتی در منطقه با دگرگونیهای فراوانی همراه کرده است. یکی از این دگرگونیها مطرح شدن دوباره راه حل فلسطین است. گویا پس از سالها، غربیها و اروپایی به یاد آوردهاند که مسئلهای حل نشده در جایی از دنیا وجود دارد که باید برای آن چارهای اندیشید؛ چرا که در غیر این صورت، تحولات و تأثیرات آن بر کل جهان، آنها را تحت تأثیر قرار خواهد داد. عملیات ۷ اکتبر حماس پس از ۲۰ سال بار دیگر مسئله دولت فلسطینی و ایدههای راه حل مسئله فلسطین را در رسانهها زنده کرد؛ اما آیا این ایدهها که مبنای همه آنها دو دولت است، شدنی و ممکن هستند؟
داستان از کجا شروع میشود؟
یکی از موضوعاتی که به خوبی تبیین نشده است، طرح دو دولت و چیستی آن است. ریشه طرح دو دولت را میتوان در قطعنامه مشهور سازمان ملل در به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی دانست. در ۲۹ نوامبر ۱۹۴۷ میلادی، سازمان ملل متحد، طرح تقسیم سرزمین فلسطین به دو کشور اسرائیل و فلسطین را به صورت بینالمللی تصویب کرد. این طرح به نوعی سرزمین فلسطین را به دو دولت یا کشور جدید تقسیم کرد. با آنکه رژیم صهیونیستی موجودیت جعلی خود را بر اساس یک قطعنامه مخدوش حقوقی و سیاسی پایهگذاری کرد؛ اما در آن برهه هرگز حاضر به پذیرش دولت فلسطینی نشد و در جنگهای آتی به ویژه در جنگ سال ۱۹۶۷، سرزمینهایی فراتر از مرزهای ۱۹۴۷ را هم اشغال کرد. بنابراین، ریشه طرح دو دولت را میتوان در قطعنامه مشهور سازمان ملل در به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی دانست که در آن ۵۵ درصد از اراضی فلسطین برای دولت یهودی و ۴۴ درصد برای دولت فلسطین در نظر گرفته شد. یک درصد از اراضی هم تحت اداره بینالمللی قرار گرفت. البته این درصدها روی کاغذ باقی ماندند؛ چون دولت صهیونیستی تشکیل شد و همان سال ۷۷ درصد فلسطین را به اشغال خودش در آورد، اما دولت فلسطینی شکل نگرفت.
وعده اسلو ۱۹۹۳
۴۰ سال از قطعنامه تقسیم فلسطین از سوی سازمان ملل گذشت و نه تنها طرح اجرا نشد، بلکه به واسطه جنگهای بعدی، صهیونیستها کل فلسطین از جمله شهر قدس، نوار غزه و کرانه باختری را هم اشغال کردند. پس از انتفاضه نخست، صهیونیستها و آمریکاییها مهمترین طرح دو دولت را روی میز گذاشتند. آنها با وعده شکلگیری دولت فلسطینی در تنها ۲۲ درصد خاک فلسطین، رهبری فلسطین در آن برهه، یعنی عرفات را پای میز مذاکره و توافق کشاندند؛ توافقی که به «اسلو» مشهور شد. براساس آن، قرار شد فلسطینیها دولتی در کرانه باختری و نوار غزه داشته باشند. در توافقی که ۱۳ سپتامبر ۱۹۹۳ امضا شد، قرار شد حداکثر تا پنج سال مذاکره، جزئیات شکلگیری حکومت و مرزهای دولت فلسطینی در کنار دولت اسرائیلی مشخص شود. عرفات به واسطه اسلو و مقدمات تشکیل دولت فلسطینی سال ۱۹۹۴ پس از ۲۷ سال تبعید به فلسطین بازگشت؛ اما نوامبر ۱۹۹۵، اسحاق رابین از سوی جریانهای تندروی صهیونیستی ترور شد و با وجود مذاکرههای پیاپی، صهیونیستها به تعهداتشان در اسلو پایبند نبودند. البته توافقنامههای مفصل دیگری هم در ادامه این مسیر امضا شدند که توافقنامه قاهره در سال ۱۹۹۴، توافقنامه طابا در سال ۱۹۹۵ و تفاهمنامه شرم الشیخ در سال ۱۹۹۹ از جمله آنها بودند. این توافقات و مذاکرات فلسطینیها را به هیچ یک از رؤیاهایشان، یعنی تشکیل دولت فلسطین و تخلیه کرانه باختری و نوار غزه از صهیونیستها نرساند. عرفات و ساف در توافق اسلو افزون بر اینکه دیگر جریانهای فلسطینی را در این مسئله کنار گذاشتند، چند اشتباه بزرگ مرتکب شدند؛ اشتباهاتی که اسلو را به یک تجربه تاریخی تلخ برای عرفات مبدل کرد.
مقامات ساف موجودیت رژیم صهیونیستی را به رسمیت شناختند و اقدام این رژیم در اشغال ۷۷ درصد از اراضی اشغالی سال ۱۹۴۸ را مشروع دانسته و آن را به منزله مسئله غیر قابل بحث پذیرفتند. همچنین، در اسلو مهمترین مسائل مورد بحث و بررسی قرار نگرفت و تصمیم درباره آنها به مرحله مذاکرات نهایی موکول شد؛ یعنی وعده و وعید برای آینده. عرفات متعهد شد که هرگز به استفاده از زور و قدرت نظامی متوسل نشود و جریانهای مقاومت را هم کنترل کند. همزمان با آغاز انتفاضه دوم پس از ورود شارون به مسجدالاقصی، توافق اسلو به کما رفت و عرفات به مسیر سابق خود، یعنی مبارزه بازگشت؛ بازگشتی که البته به محاصره او و در نهایت مرگ مشکوکش در سال ۲۰۰۴ منجر شد و به نوعی توافق اسلو به فراموشی سپرده شد.
طرح صلح عربی ۲۰۰۲
با ناکام ماندن طرح اسلو و آغاز انتفاضه دوم از سال ۲۰۰۰، کشورهای عربی اتحادیه عرب با محوریت سعودی طرحی را در سال ۲۰۰۲ رونمایی کردند که به طرح «صلح عربی» مشهور شد. طرح عربستان براساس قطعنامههای ۲۴۲ و ۳۳۸ نوشته شد و در آن خواستار عقبنشینی صهیونیستها از سرزمینهای اشغالی شد. در طرحهای متنوع و متعددی که به عنوان صلح عربها و اسرائیل طی سالهای گذشته مطرح شده، طرحی که در سال ۲۰۱۳ از سوی هیئت وزارتی اتحادیه عرب مطرح شده است، شاید ننگینترین آنها به لحاظ میزان امتیازاتی باشد که به رژیم صهیونیستی داده میشود. این طرح که ادامه طرح ۲۰۰۲ عربستان سعودی است، دچار برخی اصلاحات شده است تا احتمال پذیرش آن از سوی رژیم صهیونیستی افزایش یابد. در طرح ننگین صلح ۲۰۰۲ عربستان که مورد موافقت اتحادیه عرب قرار گرفت، بر عقبنشینی رژیم صهیونیستی از سرزمینهای اشغال شده در ۱۹۶۷ شامل بلندیهای جولان و بیتالمقدس شرقی و پذیرش تشکیل یک دولت فلسطینی به پایتختی بیتالمقدس شرقی و همچنین یافتن راه حلی برای بازگشت آوارگان فلسطینی تأکید شده بود. از سوی دیگر و در عوض پذیرش این شروط از سوی رژیم صهیونیستی، کشورهای اتحادیه عرب متعهد شدند به نزاع خود با این رژیم پایان داده و مناسبات عادی میان آنها و این رژیم برقرار شود.
«عادل الجبیر» وزیر خارجه وقت عربستان در گفتوگو با تلویزیون فرانسه گفته بود، همه کشورهای عربی و اسلامی به محض دستیابی به راهحل دائمی برای مسئله فلسطین، رژیم صهیونیستی را به رسمیت شناخته و روابطشان را عادیسازی میکنند! این طرح به واسطه درخواست بازگشت صهیونیستها به اراضی قبل از اشغال ۱۹۶۷ و بازگشت آوارگان هرگز مورد استقبال صهیونیستها قرار نگرفت. از سوی دیگر، به واسطه عقبنشینی از حق پایتختی کل قدس برای فلسطینیها، از سوی فلسطینیها هم مورد قبول واقع نشد. این طرح در حقیقت آغاز مسیر عادیسازی کشور سعودی با رژیم صهیونیستی بود.
طرح صلح جان کری ۲۰۱۴
سالها گذشت و مسئله دولت فلسطین و طرح دو دولت به فراموشی سپرده شد تا اینکه سال ۲۰۱۴ وزارت خارجه اوباما طرحی را مطرح کرد که به طرح «جان کری» مشهور شد. آن طرح قدس را بینالمللی و پایتخت مشترک دو طرف انتخاب کرده بود و برای حل مشکل شهرکسازیهای صهیونیستها کل منطقه غور اردن در کرانه باختری در مرز با اردن را به رژیم صهیونیستی واگذار میکرد؛ طرحی که البته خیلی زود کنار گذاشته شد.
معامله قرن ترامپ ۲۰۲۰
سال ۲۰۲۰ دونالد ترامپ طرحی را برای مسئله فلسطین ارائه کرد که به «معامله قرن» مشهور شد؛ طرحی که مبنای اصلی آن دادن رشوه اقتصادی به فلسطینیها و واگذاری شهرکهای ساخته شده کرانه باختری به صهیونیستها بود. این طرح بیشتر از همه طرحهای پیشین، حقوق فلسطینی را نادیده میگرفت. در این طرح آمده بود، قدس پایتخت دولت یهودی خواهد بود، آوارگان فلسطینی دیگر حق بازگشت به فلسطین را ندارند و حماس تمامی سلاحهایش را کنار میگذارد. در این طرح قید شده بود فلسطین جدید نباید ارتش داشته باشد و تنها سلاحی که اجازه برخورداری از آن به فلسطین جدید داده میشود، سلاحهای سبک پلیس است.
چرا دو دولت به نتیجه نرسیده است؟
اکنون هم سخن گفتن از طرح دو دولت سخن پوچی است. مانع اصلی موفقیت این طرح، اراده صهیونیستهاست. آنها طی ۷۵ سال اثبات کردهاند هیچ گاه اجازه شکلگیری دولت مستقل فلسطین را نخواهند داد. اکنون راهکار دو دولت با یک مانع جدی روبهروست و آن هم شهرکسازیهای بیپایان استعماری صهیونیستهاست. اگر تا سال ۲۰۱۳، حدود ۲۰۰ هزار یهودی در کرانه باختری ساکن بودند، اکنون بیش از ۷۵۰ هزار یهودی با دهها شهرک در کرانه باختری حضور دارند و این منطقه را به مجموعه جزایری از شهرهای فلسطینی تبدیل کردهاند. نتایج نظرسنجی مؤسسه مرکز پژوهشهای سیاسی رامالله که دو هفته قبل از طوفانالاقصی انجام شده و به محمود عباس هم نزدیک است، نشان میدهد اکثریت فلسطینیها راهکار «اسلو» یا همان راهکار دو دولتی را مسیر خوبی برای فلسطین نمیدانند. ۶۸ درصد اسلو را نافی منافع فلسطین دانستهاند، ۱۷ درصد این توافق را قراردادی دانستهاند که خدمتی به فلسطینیها نکرده و تنها ۱۱ درصد، آن را برای منافعشان مفید میدانند.