از نظر اخلاقی، استفاده از راههای غیر مقدس و غلط برای رسیدن به هدف مقدس، تناقضآمیز است. هدفهای مقدس معمولاً با ارزشهای اخلاقی و اصول صحیح همراه هستند. استفاده از راههای نادرست و غیر اخلاقی میتواند ارزشهای هدف را تضعیف کند و بهجای رسیدن به هدف مقدس، به نتایج نامطلوب منجر شود. بنابراین، بهتر است در تلاش برای رسیدن به هدفهای مقدس، از راههای صحیح و اخلاقی استفاده کنیم. کسب روزی در دین مقدس است تا جایی که اگر در این راه فوت کند، شهید به شمار میآید؛ پس راهی که برای آن طی میکنیم باید درست و صحیح باشد. خداوند درباره کسب روزی حلال امر به حرکت عاقلانه و عالمانه دارد و ما باید بدون افراط و تفریط در آن قدم بگذاریم. قرآن میفرماید: «وَٱقصِد فِي مَشيِک»؛ در راهرفتن اعتدال را رعایت کن(لقمان/۱۹) و میفرماید: «آیا کسی که نگونسار و بهصورت افتاده حرکت میکند، هدایت یافتهتر است یا آنکه راست قامت بر راه راست میرود؟!»(ملک/۲۲و23) و از طرفی هم میفرماید: «ارائه راه راست فقط بر عهده خداست، برخی از راهها کج و منحرف است...»(نحل/۹) کسب روزی در بعد فردی و اجتماعی و در سطح یک فرد تا یک کشور باید حول محور دین و اخلاق باشد. در هر روش درآمدزایی و ثروتسازی نباید عدالت، اعتدال و دوری از طمع و حرص را فراموش کنیم؛ زیرا در این حالت مجبور میشویم نامشروع عمل کرده و حقوق دیگران را پایمال کنیم. خداوند به رسولش دستور میدهد که طبق آنچه بر او نازل شده است، حکم و عمل کند؛ پس میفرماید: «بر وفق آنچه خدا نازل کرده است در ميانشان حکم کن و از پى خواهشهایشان مرو تا آنچه را از حق بر تو نازل شده است واگذارى... پس در خيرات بر يکديگر پيشى گيريد.» شرط پیشرفت، توسعه، رشد و ثروتسازی رعایت اعتدال، تقوا، صبر، دوری از حرص و سبقت از یکدیگر در خیرات است نه عکس این اصول! اعتدال برای هر مسلمانی واجب است تا جامعه دینی گرفتار فقر و فلاکت نشود. طبیعی است که وقتی این اعتدال از بین میرود عدهای به ثروتهای کلان، بیضابطه و حرام میرسند و عدهای دچار فقر و نداری شدید میشوند. چنین جامعهای حتی با رفتارها و کمکهای خیرخواهانه هم نمیتواند آسیبهای مادی و فقر را در جامعه کنترل کند. امام صادق(ع) میفرمایند: «ان الناس ما افتقروا و لا احتاجوا و لاجاعوا ولا غروا الا بذنوب الأغنیاء»؛ آنچه بر سر نیازمندان و گرسنگان و برهنگان میآید، همه در اثر جنایت و گناه اغنیاء و توانگران است.(الحیاة، ج4، ص329) جنایت را در اینجا باید انباشت ثروت و ایجاد بینظمی مادی در جامعه دید که امکان هزاران اتفاق ناگوار را ایجاد میکند. بهعبارتی، کسی که ثروتاندوزی میکند با روشهای غیر متعادل و حرام جامعه را دچار آشفتگی میکند و این آشفتگی زمینهساز جنایات و ناگواریهای بزرگ و غیرقابل کنترل میشود. اگرچه اینجا یک واسطه وجود دارد، اما کسی که نظم مالی جامعه را بههم میریزد مستقیماً در هر جنایت و فلاکتی سهیم است. رسیدن به ثروت و پیشرفت باید قاعدهای داشته باشد که ماندگار و طویلالمدت باشد و در مسیر خود هزاران آسیب به دیگران نزند. مطمئناً آن فکر، روش، شیوه و طرحی که خارج از قاعده صورت میگیرد همه را با خود به نابودی سوق میدهد، چه فقیر و چه غنی!