یکی از ویژگیهای شخصیتی ما از بدو تولد «کنجکاوی» است. به تدریج میزان کنجکاوی افزایش پیدا میکند. در واقع، هدف از کنجکاوی جستوجوی پدیدهای جدید است. بچهها از طریق کنجکاوی و جستوجو در حال آموختن هستند. تقویت جنبه کنجکاوی بچهها اثرات سودمندی در موفقیت و سعادتشان خواهد داشت. هر چند بچهها دوست دارند بدانند آدمهای دور و برشان و هر چیزی در اطرافشان است، چه ویژگیهایی دارند؛ اما این اجازه دادن به این معنا نیست که بچهها به هر چیزی دست بزنند. . به همین دلیل باید یک مرز درست کنیم و هم به دنبال این باشیم که کودکمان دنبال چیزهای جدید بگردد و از طرف دیگر نیز باید حدود مقررات کنجکاوی را برای او مشخص کنیم. برای اینکه کنجکاوی بچهها را در یک قالب علمی پیاده کنیم، باید این قانون را از دو سالگی طی شش مرحله به بچه بگوییم.
مرحله اول: فرزند باید آماده باشد تا با والدین خود ارتباط برقرار کرده و قانون را درک کند. مرحله دوم: باید اسم قانون را به بچه بگوییم. برای نمونه، قانون عبور از خیابان. مرحله سوم: قانون را به صورت جزئی بیان کنیم. برای نمونه، برای توضیح قانون بالا میگوییم دست خود را به من بده، حال ابتدا سمت چپ را نگاه کرده، حرکت میکنیم و بعد سمت راست را نگاه میکنیم؛ اگر ماشینی ندیدیم آهسته به آن طرف خیابان میرویم. بنابراین او میفهمد با اجرای قانون میتواند از خیابان عبور کند. مرحله چهارم: اگر کودک به آنچه گفته شد عمل کرد، به او امتیاز میدهیم. مرحله پنجم: اگر قانون را اجرا نکرد و آن مورد پرخطر بود، از تنبیههایی مانند محروم کردن یا سکوت استفاده میکنیم؛ اما اگر رفتار بدش از مواردی بود که کودک قصد داشته صرفاً مورد توجه قرار گیرد و عمدی در کار نبوده، میتوان از تنبیههای سبکی، مانند جبران کردن آن خطا، گرفتن امتیاز یا نادیده گرفتن رفتار او استفاده کرد. مرحله ششم: وقتی ما مراحل اجرای قوانین مربوط به کنجکاوی را در هر زمینهای برای کودکان توضیح دهیم، او یاد میگیرد که میتواند انتخاب کند، اما صرفاً طبق قوانینی که والدین برایش در نظر گرفتهاند.