این روزها رافائل گروسی مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی و تروییکای اروپایی، بازی هدفمندی را علیه جمهوری اسلامی ایران و فعالیتهای هستهای کشورمان آغاز کردهاند. این فضاسازی را باید در فرامتن تحولات اخیر در نظام بینالملل و منطقه غرب آسیا مورد توجه و تحلیل قرار داد. به نظر میرسد رژیم اشغالگر قدس و آمریکا در راستای جبران شکستهای محیطی و میدانی خود در نوار غزه، بار دیگر از دو مهره بازی خود یعنی اتحادیه اروپا و آژانس بینالمللی انرژی اتمی خواستهاند تا در قبال ماهیت و شیوه فعالیتهای هستهای ایران شانتاژ دوبارهای صورت دهند.
بیانیه اخیر اروپاییان چه میگوید؟
سه کشور اروپایی در بیانیهای که منبعث از استیصال آنها در برابر قدرت بازدارندگی ایران است، مدعی شدهاند که افزایش سطح غنیسازی و نصب تعداد بیشتری سانتریفیوژهای پیشرفته به معنای تلاش برای دستیابی به سلاح هستهای است. فرانسه، بریتانیا و آلمان به عنوان امضاکنندگان برجام در بیانیهای مشترک از طریق شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی، درباره گسترش برنامه هستهای جمهوری اسلامی ایران، پایبند نبودن تهران به معاهدات بینالمللی، وقیحانه هشدار دادهاند انتهای مسیری که تهران در آن گام گذاشته، تاریک و ناپیدا است. همزمان نیز اتحادیه اروپا در بیانیهای جداگانه از تروییکای اروپایی، از اینکه ماموران آژانس بینالمللی انرژی اتمی به منظور کسب اطمینان از صلحآمیز بودن برنامه هستهای جمهوری اسلامی دسترسی خاصی ندارند، بهشدت ابراز نگرانی کرده و از تهران خواست اجرای مفاد برجام و پروتکل الحاقی را فورا از سر گیرد.
سه کشور اروپایی فرانسه، بریتانیا و آلمان در بیانیه یادشده، با اشاره به گزارش تازه رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، درباره فعالیت هستهای جمهوری اسلامی، نوشتند: «متاسفانه این گزارش بار دیگر تایید میکند که ایران همچنان مسیر تهدیدکنندهاش را ادامه میدهد و تعهدات برجامی را به طور فزایندهای نقض کرده است. در پنج سال گذشته، ایران فعالیتهای هستهایاش را به سطوح جدیدی رساند که برای کشوری که ادعا میکند برای دستیابی به سلاحهای هستهای برنامهای ندارد، بیسابقه است. ایران همچنان از لغو محدودیتهای وضعشده برای بازرسان آژانس سر باز میزند و در اجرای بیانیه مشترک ۴ مارس ۲۰۲۳ کوتاهی میکند.»
نقدی بر بیانیه اروپاییان
در نقد بیانیه تروییکای اروپایی و متعاقبا اتحادیه اروپا، سه نکته مهم و اساسی وجود دارد که نمیتوان نسبت به آن غافل شد.
نخست اینکه در تمامی این بیانیه ها، تهدیدات هستهای رژیم اشغالگر قدس، ازجمله تهدید منابع رسمی و رسانههای این رژیم جعلی در خصوص بمباران تاسیسات هستهای ایران و همچنین استفاده از بمب اتم در قبال هر کشوری که با اهداف رژیم اشغالگر قدس در منطقه همراهی نکند، هیچ جایی ندارد! گویا مقامات ایرانی موضوع تجدید نظر در دکترین هستهای کشورمان را در خلاء و بدون اینکه تهدیدی علیه کشورمان وارد باشد، طرح نمودهاند ! بدیهی است که ارتقای همه جانبه فعالیتهای هستهای کشورمان طی سالهای اخیر، پاسخی راهبردی، کاملا معقول و طبیعی به افزایش سطح تهدیدات دشمنان علیه جمهوری اسلامی ایران بوده و تجدیدنظری نیز در آن (به واسطه وقاحت بیشتر دشمنان) در کار نخواهد بود، مگر آنکه طرفهای مقابل به صورت عینی و تضمین شده گامهای لازم را جهت تنشهایی که خود در نظام بینالملل ایجاد کردهاند، بردارند.
نکته دوم اینکه کاهش سطح همکاریهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی و جمهوری اسلامی ایران (از جمله مفاد برجام و پروتکل الحاقی)، معلول نابودی برجام توسط آمریکا و بی تعهدی مطلق اروپا در قبال این مسئله بوده است. به عبارت بهتر، تعهدات فراپادمانی جمهوری اسلامی ایران در وضعیتی قابلیت عملیاتی شدن دارد که اساسا توافقی به نام برجام کارکرد ادعایی و مدنظر خود را داشته باشد. بدیهی است که کاهش سطح تعهدات جمهوری اسلامی ایران به آژانس، به صورت گام به گام (وفق سند اصلی برجام) و به دلیل عهد شکنی مطلق آمریکا و تروییکای اروپایی صورت گرفته و اروپا قطعا نباید در انتظار تغییر این وضعیت باشد! بازگشت یکطرفه ایران به تعهدات مندرج در برجام، هیچ گاه تعبیر نخواهد شد و فراتر از آن، هر گونه تقابل با اقدامی که از سوی شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی با ایران (با هدف گرفتن امتیاز از کشورمان) صورت گیرد با واکنشهایی جدیتر و کاهش بیشتر سطح تعهدات ما مواجه خواهد شد.
نکته سوم، به موضوع همکاریهای ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی و نقش مخرب رافائل گروسی در این پروسه باز میگردد. طی سالهای اخیر، مدیر کل آژانس متعاقب انعطاف معقولی که از سوی ایران به خرج داده شد، دو تفاهم با کشورمان را در راستای مختومه سازی پروندههای ادعایی مطرح شده علیه جمهوری اسلامی ایران منعقد ساخت، اما حرکت کلی آژانس، همچنان بر خلاف این روند است. حفظ تاثیر حقوقی و مستمر پروندههای ادعایی علیه کشورمان، از اهداف مشترک گروسی، نتانیاهو و بایدن محسوب میشود و اروپاییان نیز وقیحانه با این بازی همراهی میکنند. در چنین شرایطی گروسی نه به عنوان مدیرکل یک نهاد ظاهرا بینالمللی، بلکه به عنوان یکی از مهرههای بازی غرب و رژیم اشغالگر قدس وارد مجادله با کشورمان شده است.. بر همگان (مخصوصا بازیگران بی طرف) مسجل است که اساسا جنس و دغدغه مطالبات و موارد مطروحه از سوی گروسی، حقوقی -فنی نبوده و باید آنها را به مثابه یک دستور العمل سیاسی (که از سوی بازیگران دیگر به وی دیکته میشود) مورد ارزیابی و تحلیل قرار داد.
در هر حال، پیشبرد فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی ایران، بر مبنای یک الگوی منطقی و رفتاری معین صورت گرفته و در این مسیر، توقفی در کار نخواهد بود. بهتر است در چنین شرایطی تروییکای اروپایی به جای فرافکنی در قبال ایران، در بیانیهای به سرزنش خود بابت عدم عملیاتی شدن تعهدات قطعی مندرج در برجام روی آورده و آمریکا را بابت خروج یکجانبه از این توافق مورد سرزنش و تحقیر قرار دهند! قطعا راه و به عبارت بهتر، دور باطلی که اروپاییان در تقابل با ایران اسلامی در پیش گرفتهاند ، دوران تاریکی را برای آنها رقم خواهد زد! دوران مدارا با قاره سبز پایان یافته است.