اگر خط گزاره «ما ملت شهادتیم ما ملت امام حسین(ع) هستیم» را بگیریم، مطمئناً یکی از خطوط آن به مدرسه و معلم میرسد. معلم و مدرسه است که پای طفل گریزپای را به مکتب میکشاند. مدرسهای که در آن تفکرات اساسی و شناسایی حق و باطل را به ذهن دانشآموز دیکته میکند و وقتی شاگرد در تنهایی خودش به واژه واژه گفتههای معلم توجه میکند، آن خط فکر صحیح و آیندهساز را انتخاب میکند. اگر 550 هزار دانشآموز به عرصه میدان عشق و شهادت پا میگذارند و اگر از این تعداد 36 هزار نفرشان جام شهادت را سر میکشند، به سبب دیکتهای است که از زبان معلم بزرگ ایران اسلامی، یعنی امام خمینی(ره) بر قلب معلمان نشسته است و آنها این درس بزرگ را بر قلب و جان دانشآموزان کاشتهاند. مسئله مهمی که حاج قاسم جای خالی آن را در این روزها بیشتر احساس میکرد و در خصوص آن میگفت: «جامعترین راه اشاعه تربیت حقیقی در کلام امام دیروز جامعه ما و در کلام امام(ره) امروز جامعه ماست. اما متأسفانه این دو کلام هم در حوزه مقدس و هم در دانشگاه محترم مظلوم و غریب است. من خودم دانشجو بودم در آنجا وصیتنامه امام به صورت یک درس اختیاری در اختیار دانشجویان قرار میگرفت و در حوزههای ما که باید پایه اصلی تدریس فکر امام باشد، این غایب است. باید در تربیت نخبگان جامعه به این دو تفکر عالی و متعالی اهتمام جدی و اساسی شود.»
اگر در زمان دفاع مقدس وقتی تنور جنگ کم کم داشت شعلهور میشد، معلمان به جای لباسهای اتو کشیده، لباسهای خاکی رزمی به تن کردند و اگر کلاسهای درس را به دل جبههها کشاندند، به سبب این بود که از تفکرات امام جامعه دیروز سیراب شده بودند و راه را انتخاب کرده بودند.
آن روزها اگر امام خمینی(ره) میگفتند «رهبر ما آن طفل سیزده سالهای است که ارزشش از صدها زبان و قلم بزرگتر است.» این حرفها نه از روی تعارف و بلکه از روی حقیقت بود. حقیقتی که به مردم میآموخت، اگر طفلی راه را فهمید و درست انتخاب کرد، او میتواند معلم باشد.
این روزها که عطر کلام مدرسه و معلم به در هر خانهای کشیده میشود، جا دارد یادی از 4900 شهید معلمی بکنیم که به منت چه در دوران مدرسه و چه در دوران هشت سال دفاع مقدس آبروداری کردند و به جامعه آموزگاران آبرو بخشیدند. معلمانی که عشق به تعلیم و تعلم در میان آنها موج میزد؛ اما در دهه 60، فضا و زمان حضور در جبهه بود، این بار معلمان فضای درس و مشق را به کنار توپ و تانک بردند تا سرمشق جهاد را به طور عملی به شاگردانشان املا کنند.
حقیقت این است که هر معلمی بهتر میداند که تربیت و آموزش دو موضوع بسیار مهم برای رسیدن به پیشرفت در هر جامعهای است. به همین دلیل این دو مسئله حتی در دوران دفاع مقدس نیز به دست فراموشی سپرده نشد و بهنوعی جنگ و دفاع مقدس به یک دانشگاه انسانسازی تبدیل شد. البته باید گفت در جبهههای جنگ فقط رزمندگان نمیجنگیدند؛ بلکه در اوقاتی که مناطق جنگی در شرایط بهتر و آرامتری به سر میبرد، به دانشآموزان حاضر در خطوط نبرد آموزشهای درسی میدادند.
باید گفت ریلگذاری این تربیت حقیقی نه از انقلاب، بلکه پیش از انقلاب انجام شده بود؛ چون کم نبودند معلمانی که قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، درس ایستادگی و مقاومت در برابر ظلم را به شکل عملی به دانشآموزانشان نشان دادند؛ از حضور فعال در تظاهرات علیه رژیم پهلوی تا دستگیریشان به دست ساواک و شهید شدنشان در راه انقلاب.
این روزها که موتور ماشین تبلیغات دشمن به صورت شبانهروزی فعالیت میکند، جا دارد که معلمان دوباره به مهمترین میراث جنگ تحمیلی که اندیشه و فرهنگ دفاع مقدس است، بیشتر توجه کنند. اندیشهای که امام خمینی(ره) از آن اینگونه یاد میکنند: «هر روز ما در جنگ برکتى داشتهایم که در همه صحنهها از آن بهره جستهایم. ما انقلابمان را در جنگ به جهان صادر نمودهایم، ما مظلومیت خویش و ستم متجاوزان را در جنگ ثابت نمودهایم، ما در جنگ، پرده از چهره تزویر جهانخواران کنار زدیم، ما در جنگ، دوستان و دشمنانمان را شناختهایم، ما در جنگ به این نتیجه رسیدهایم که باید روى پاى خودمان بایستیم، ما در جنگ ابهت دو ابرقدرت شرق و غرب را شکستیم، ما در جنگ ریشههاى انقلاب پر بار اسلامىمان را محکم کردیم، ما در جنگ حس برادرى و وطندوستى را در نهاد یکایک مردمان بارور کردیم، ما در جنگ به مردم جهان و خصوصاً مردم منطقه نشان دادیم که علیه تمامى قدرتها و ابرقدرتها سالیان سال مىتوان مبارزه کرد، جنگ ما فتح فلسطین را به دنبال خواهد داشت.» این سخنان نکته کمی نیست؛ چرا که آن زمان تمام گفته اندیشمندان جهان این بود که جنگ هیچ آوردهای ندارد. چنانچه «هانی الحسن» نخستین سفیر فلسطین در ایران در یکی از سخنرانیهای دانشگاه تهران خود اذعان کرده بود به ما در دانشگاههای پکن آموختند که وقتی دستت خالی است، نمیتوان با دشمن تا بن دندان مسلح جنگید؛ اما انقلاب اسلامی به ما یاد داد که نه تنها میتوان جنگید، بلکه پیروز هم شد. دانشگاههای پکن به ما میگفتند پیکر رزمندههایی را که شهید شدند، بدون اینکه کسی ببیند از صحنه خارج کنید چون موجب تضعیف روحیه رزمندگان میشود، اما انقلاب اسلامی به ما یاد داد که پیکر شهید نه تنها موجب تضعیف روحیه نمیشود؛ بلکه موجب جوشش و خروش رزمندگان و افراد جامعه میشود.