شهید حکمتپور یک دستش قطع بود و با یک دست آمد عملیات که به شوخی میگفت برادرها مواظب باشید این دست من اگر تیر بخورد، دیگر فایدهای ندارد. مواظب باشید این دست من تیر نخورد که بتوانم یک کاری بکنم!
با یک دست میشود جنگید؛ ولی بدون دست نمیشود جنگید. ایشان در ماهوت کربلای 10 شهید شد. عملیات گسترده کربلای ۱۰ در ۳۰ فروردین سال ۱۳۶۶ در جبهه شمالی ماهوت و با رمز «یا صاحب الزمان(عج)» آغاز شد.
دیدم یکی از غواصها دارد میرود توی آب و گفت خدایا ما آمدیم! من از قم از این عطرهایی که دم حرم میفروشند، خریده بودم. به این بچههای غواص همه عطر میزدم و به آب میرفتند، بعد این بچهها که حدود 15ـ 16 نفر بودند، آن شب مفقودالاثر شدند. زیر لب شروع کردند با همدیگر آرام لبیک، اللهم لبیک، لبیک لاشریک لک لبیک، لبیک لبیک گفتند و رفتند که من لحظه آخر داشتم آنها را نگاه میکردم؛ چون بعد از آنها ما باید از توی جاده خشکی از محور دیگری به خط میزدیم.
من برای آخرین بار صدا زدم حمید، این حمید ما با آن حمید حکمتنیا که بعداً شهید شد کنار هم بودند. حکمتپور فکر کرد من او را صدا زدم او هم رفیق ما بود، دیدم هر دویشان برگشتند و دست تکان دادند و پیچیدند پشت نیها و رفتند که رفتند! آخرین باری بود که ما اینها را دیدیم، رفتند تا سالها بعد مثل این بچهها استخوانهایشان را آوردند.
موسوی فرمانده وقت واحد اطلاعات عملیات لشکر 5 نصر درباره پیدا شدن پیکر حمید حکمتپور میگوید. پدر شهید به فرمانده لشكر 5 نصر مراجعه كرده بود تا جنازه پسرش را پیدا كنند. فوراً به منطقه برگشتم و پس از خواندن نماز و گریه و زاری از خدا جهت پیدا كردن جنازه حمید استمداد طلبیدم. خوابیدم و در عالم خواب حمید را دیدم كه مرا به محل جنازهاش با دادن نشانی هدایت کرد. از خواب پریدم و شبانه با دوستان به همان محل رفتم و جنازه حمید را پیدا كردم و آن را با نام و آدرس تحویل معراج باختران دادم.
روز بعد پدر حمید را در پایگاه دیدم و خبر پیدا شدن جنازه فرزندش را به ایشان دادم. پدر حمید گفت: «مادر حمید من را به منطقه فرستاده، تا اگر جنازه فرزندش پیدا نشد به سنگرش بروم و مقداری از آن را برایش ببرم.»
راوی: حسن رحیمپور ازغدی
شهید حمید حکمتپور در اردیبهشتماه سال 1343 در خانوادهاى مذهبى در شهر مشهد به دنیا آمد. وى در عملیاتهاى کربلاى ۲، ۴، ۵ و 8 شرکت کرد. سرانجام پس از پنج سال حضور در جبهه، در عملیات کربلاى 10 در واحد اطلاعات و عملیات لشکر 5 نصر، در 26 اردیبهشت 1366، با سمت فرمانده دسته بر اثر اصابت ترکش خمپاره به پهلو به شهادت رسید.