سروده حجتالاسلام محمدحسین انصارینژاد در استقبال از غزل رهبر حکیم و ادیب انقلاب که بیتی از آن را در آستانه عملیات تنبیهی «وعده صادق» علیه رژیم کودککش و غاصب صهیونیستی خواندند.
دلا! ز معرکه محنت و بلا مگریز
چو گردباد به هم پیچ و چون صبا مگریز
چه گفت آینه بر خیز و از بلا مگریز
به جز به حضرت روحی له الفدا مگریز
به روز واقعه شرط ولا بلانوشیست
به شام حادثه برخیز از بلا مگریز
از آن درخت تو انی انااللهی بشنو
به حُکم لاتخف از بیم اژدها مگریز
بزن به گُرده دریا عصای معجزه را
هزار نیل بر آشوب با عصا مگریز
اگربه هم بخورد نظم آسمان مهراس
به وقت چرخش منظومه هدا مگریز
به شرح سلسله موجها کسی میگفت
که از خدای به دامان ناخدا مگریز
در استجابت گیسوی لیلهالاسراست
امام آینهها دست بر دعا، مگریز
بر این کرانه، شبیخون خشم زیتونهاست
از این کرانه زیتونی خدا مگریز
به رود باختری آن سوار موعود است
از آن کرانه صدا میزند تو را، مگریز
تمام معرکه گُلچرخ ذوالفقار علیست
تمام معرکه توفان لافتی، مگریز
به هر کران هیجان ستارگان بنگر
ستاره سوختگان را بزن صدا، مگریز
به خون غزه که شرب الیهود شد سوگند
در آ به قلعه خیبر از آن غزا مگریز
به پیش تیغ علی مرحب آمدهست دو نیم
به پشت معرکه هنگام مرحبا مگریز
بگو به خصم در این آسیا بگردانی
تو را که گفت در این دور آسیا مگریز
بگو به مدعی انکار آفتاب چرا
در این تجلی و الشمس و الضحی مگریز
جراحتیست اگر قبله نخستین را
اجابتیست در آن قبة الصفا مگریز
چه گفت آینه «فرو إلی الامام» تو را
چه گفت آینه الا به سوی ما مگریز
اگر تمام زمین غرق شمر و حرمله شد
در اقتدا به شهیدان کربلا مگریز
صدای کیست به لبیک یا امین الله
قسم به شور امینان کبریا مگریز
بیا به ساحت دارالشفای چشم امین
دل شکستهام از نسخه شفا مگریز