«عبدالرضا موسوی» آیینهای از تفکر و تعبد بود و عقلانیت خاصی داشت. اگر کسی با وی همراه نمیشد، شاید باورش نمیشد که سید چه خصوصیات منحصر به فردی دارد؛ اما من که از نزدیک شاهد رفتارها و اعمالش بودم، به این ویژگیهای بارز انسانی واقف بودم. هیچ وقت نماز اول وقت عبدالرضا عقب نمیافتاد و در پیگیری تعقیبات نماز متعهد بود؛ نماز شبشان هم ترک نمیشد. ایشان قلم بسیار زیبایی داشت و یک نظریهپرداز بود. واقعاً اگر شهید موسوی الآن زنده بود، یک تئوریسین انقلاب بود. وی به زبان عربی و انگلیسی مسلط بود و حتی از ایشان برای کار در وزارت خارجه به عنوان دیپلمات دعوت کرده بودند که صلاح ندانست در شرایط حساس کشور به خارج برود و در کشور ماند.
خط فکری شهید موسوی برگرفته از تفکر حضرت امام خمینی(ره) بود و ارادت بسیاری به ایشان داشت؛ به گونهای که همیشه میگفت: «امام(ره) عصاره تاریخ است.»
وی در زمان شروع جنگ نخستین کسی بود که خیانتهای بنیصدر را تذکر داده بود و از همان ابتدا میگفت بنیصدر خائن است.
در همان روزهای آغازین جنگ بود که به پیشنهاد ایشان من و همسر شهید جهانآرا به خدمت امام(ره) رسیدیم و گزارش کاملی را از وضعیت خرمشهر و خیانتهای بنیصدر را تقدیم ایشان کردیم و تمامی مسائل را به مرحوم حاج احمدآقا انتقال دادیم.
پس از سقوط بنیصدر و تغییر و تحول در جبههها، موسوی فعالیت خود را در جبههها شدت بخشید و پس از به دست گرفتن پست فرماندهی، تیپ ٢٢ بدر خرمشهر را سازماندهی کرد.
ولی پیشنهاد فرماندهی این تیپ را نپذیرفت تا در تمامی جبههها حضور دائم و فعال داشته باشد.
موسوی خیلی مردمدار و اجتماعی بود و به مردم در تمامی زمینهها کمک میکرد. یار و یاور محرومان و مستضعفان بود و در خدمت به مردم همیشه پیشقدم میشد.
وی بسیار متواضع، جدی، مهربان و خوش اخلاق بود و در کارهای خانه به من کمک میکرد، احترام زیادی برای من قائل بود، معتقد بود شخصیت زن بسیار بالاو باارزش است.
به نقل از همسر شهید عبدالرضا موسوی
عبدالرضا موسوی در سال ۱۳۳۵ در شهر خرمشهر متولد شد. او در دوره دبیرستان با وجود کسب رتبه نخست در آزمون اعزام به خارج از کشور، در کنکور سراسری شرکت کرد و در رشته پزشکی جندیشاپور اهواز مشغول به تحصیل شد؛ با شروع جنگ تحمیلی وارد مدرسه عشق شد. سرانجام او در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۶۱ هنگام سرکشی از گردانهای مستقر در خط، بر اثر اصابت ترکش توپ به شهادت رسید.