در ده روز اخیر، صدر اخبار مطبوعات و رسانهها را مطالبی درباره اعتراضات ضد جنگ دانشجویان آمریکایی پر کرده است. در این ایام، شاهد خیزش عظیمی از اعتراضات و تظاهرات ضد صهیونیستی دانشجویان آمریکایی هستیم که موج قابل توجهی از مخالفت و ضدیت با رژیم صهیونیستی در جهان[...]
در ده روز اخیر، صدر اخبار مطبوعات و رسانهها را مطالبی درباره اعتراضات ضد جنگ دانشجویان آمریکایی پر کرده است. در این ایام، شاهد خیزش عظیمی از اعتراضات و تظاهرات ضد صهیونیستی دانشجویان آمریکایی هستیم که موج قابل توجهی از مخالفت و ضدیت با رژیم صهیونیستی در جهان را، آن هم در کشوری که جدیترین حامی رژیم صهیونیستی تلقی میشود، به راه انداخته است. از ابتدای جنگ اخیر غزه که با عملیات «طوفانالاقصی» آغاز شد، تا کنون شاهد دو فاز اعتراضی از سوی دانشجویان آمریکایی بودیم که حمایت خود از فلسطین را ابراز کرده و جنایات و سیاستهای جنگی در نوار غزه را محکوم کردند. اولین مرحله اعتراض مربوط به همان روزهای اول جنگ بود. حجم بالای خشونت و جنایت صهیونیستها جامعه جهانی و از جمله دانشجویان غربی را به واکنش واداشته بود. هدف قرار دادن مراکز مسکونی، بمباران بیمارستانها، حمله به غیرنظامیان، استفاده از ابزار کشتار جمعی ممنوعه، زیرپا گذاشتن حقوق بینالملل با اقداماتی، نظیر نسلکشی و... تنها بخشی از جنایات رژیم صهیونیستی بود که قشر دانشجو در آمریکا و غرب را ضدخود شوراند. این فاز اعتراضی به قدری برای دولت آمریکا و لابی صهیونیستی سنگین تمام شد که مجلس نمایندگان آمریکا دعوت به تظاهرات علیه نسل کشی فلسطینیها را «فراخوان نسلکشی یهودیان» قلمداد کرده و سه نفر از رؤسای دانشگاه آمریکا را که شامل هاروارد، پنسیلوانیا و امآیتی بود، به محکمه بازجویی کشاند تا از رؤسای این دانشگاهها بازجویی به عمل آورده و آنان را به دلیل تظاهرات ضدجنگ دانشجویان این مراکز علمی بازخواست کند!
«نوآم چامسکی» متفکر و فیلسوف چپگرای آمریکایی در همان روزهای اول جنگ پیشبینی کرده بود که نسل جدید آمریکایی برخلاف نسلهای گذشته به رژیم صهیونیستی از این به بعد با دیده تردید نگریسته و قدرت و ظرفیت حمایتی آنان در چالش چندده ساله سرزمین موعود در جبهه فلسطینیان قرار خواهد گرفت؛ اما این پیشبینی شاید خیلی زودتر از چیزی که گمان میرفت، تجلی یافت و مرحله دوم اعتراضات دانشجویی را در حمایت از فلسطین و مخالفت با رژیم صهیونیستی پدید آورد.
حقیقت آن است که مصوبه جدید کنگره آمریکا که تأیید جو بایدن، رئیسجمهور این کشور را هم در پی داشته است، از حمایت مالی بیشتر از رژیم صهیونیستی حکایت میکند و از سویی طرفداری از فلسطینیان را اقدامی تروریستی خوانده است. برای نمونه، اگر شخصی شعار «از بحر تا نهر» را که مبنی بر آزادسازی فلسطین از دست صهیونیستهاست، فریاد زند، تروریست خوانده میشود! در ادامه تصویب این مصوبه در فضایی که حدود 34هزار فلسطینی به دست رژیم صهیونیستی به شهادت رسیدهاند، بنزینی روی آتش خشم دانشجویان آمریکایی بود تا فاز دوم اعتراضات ضد صهیونیستی خود را با قدرت هرچه تمام پیگیر شوند. قلب اعتراضات اخیر را باید دانشگاه کلمبیا در شهر نیویورک آمریکا دانست. کلمبیا از دانشگاههای مطرح آمریکایی است که از قضا لابی صهیونیستی همواره در آن فعال بوده است و مأمنی برای صهیونیستها به حساب میآمد، به گونهای که معمولاً نخستوزیر یا رئیسجمهور رژیم صهیونیستی در آن سخنرانی کرده و فرش قرمز برای وی پهن میشود. در چنین مرکزی، جهان شاهد جدیترین جنبش ضد صهیونیستی دانشجویان است. معترضان جوان آمریکایی نمیخواهند مالیات و پولی که میدهند، صرف کشتار زنان و کودکان شود و به بهانه هولوکاست یهودی شاهد هولوکاست اسلامی باشند. البته این جنبش به یک یا دو دانشگاه محدود نبوده و در سایر مراکز علمی، مانند دانشگاه تگزاس در آستین یا اموری امتداد پیدا کرده است.
فاز اخیر ضدصهیونیستی برای دولت آمریکا بسیار خطرناکتر از فاز اول است؛ چرا که اعتراض دانشجویان در حال حاضر نه فقط متوجه رژیم صهیونیستی، بلکه پیکان اعتراض نظام و دولت آمریکا را هم هدف قرار گرفته است. بر مبنای اصل حفظ نظام، طبیعی است که آمریکا در چنین مقطعی ارزشهای لیبرالیستی خود را کنار بگذارد و در جهت حفظ دولت خود، با قدرت تمام اعتراضات را سرکوب و صدای دانشجویان را خفه کند. البته گفتنی است آمریکا این کار سرکوب و برخورد خشن با دانشجویان را با توجه به یک سابقه تاریخی انجام میدهد.
سال 1968؛ در بحبوحه جنگ ویتنام بود که با گسترش اخبار و رسانههای تصویری بین مردم، حقیقت جنگ و جنایات آمریکا در ویتنام برای عموم مردم روشن شد. حضور گزارشگران و خبرنگاران در دل جنگ و مخابره اخباری که تصویرسازی موهوم آمریکا از جنگ را بر هم ریخته بود، خیزشی را به همراه داشت که رهبر اصلی آن دانشجویان بودند. دانشجویان به منزله قشر آگاه و فعال جامعه همواره قدرت به راه انداختن بسیج تودهها را دارند و این امر در خلال اعتراض به جنگ ویتنام نیز با قدرت تمام انجام شد. کار به جایی رسید که فراگیری اعتراضات دولت آمریکا را مجبور به پذیرش صلح پاریس و خارج کردن نیروهای نظامی از ویتنام جنوبی کرد.
آمریکا دقیقاً با چنین درک تاریخی از وضعیت جنبش دانشجویی سعی دارد آن را سرکوب کرده تا مبادا چالش جدی در بحران غزه شود؛ چرا که پایان جنگ در وضعیت حال حاضر چیزی جز چهره خشن از آمریکا و رژیم صهیونیستی باقی نمیگذارد و آنان را بدون رسیدن به اهداف خودشان مبنی بر نابودی حماس و آزادسازی اسرا با بنبستی جدی در سیاست بینالملل مواجه میکند. در حال حاضر، امکان پیشبینی این موضوع نیست که جنبش اعتراضی اخیر به گسترش اعتراضات ضدجنگ ویتنام میرسد یا خیر، با این حال احتمال دارد در آینده شاهد گستردهتر شدن آن باشیم؛ اما نکته مهم این است که پس از جنگ ویتنام با وجود جنگهای بسیار برای آمریکا هیچ جنبش ضد جنگی به اندازه این روزها فراگیر و گسترده نبوده است. حتی اعتراضات به جنگ عراق هم تا این سطح گسترش پیدا نکرده بود.