سردار سیدرضی موسوی، سردار محمدرضا زاهدی، سردار حاج رحیمی؛ نامهایی که برای ما تازگی داشتند و کمتر اسمی از آنها به گوشمان رسیده بود و اولین تیتر رسانهها از آنها، خبر شهادتشان بود!
شهدایی گمنام، که اگر چه اسمهایشان را پیش از این نشنیده بودیم، اما خوب میدانستیم این مردان از تبار حاجقاسم هستند. میدانستیم این سرداران، یاران حاج قاسم بودند.
«یار سپهبد شهید قاسم سلیمانی بودند» توصیف سادهای است، اما این توصیف کوتاه در دل خود دریایی از رشادت و ایثار و مجاهدت پنهان کرده است.
چرا که میدانیم یار حاج قاسم بودن، یعنی سینه سپر کردن برابر رژیم قصاب صهیونیستی.
میدانیم یار حاج قاسم بودن، یعنی در هم کوبیدن فتنه داعش! میدانیم یار حاج قاسم بودن، یعنی سایهات خواب را از چشم سران سیاهدل تلآویو ربودن.
اما اینها همه از وظیفه ما کم نمیکند. این وظیفه بر دوش ما سنگینی میکرد که این مردان، این شهدای عزیز را که سالها در فهرست ترور رژیم اشغالگر قرار داشتند و روزها و هفتهها با پیچیدهترین عملیاتهای امنیتی و اطلاعاتی دشمن به دنبال ترور آنان بوده است و صهیونیستها را عاصی کرده بودند، معرفی کنیم و آنچه در میدان انجام دادند، بازگو کنیم و آنطور که شایسته است، در حد بضاعت خود یاد و راه آنها را زنده نگه داریم... .
از همین رو و برای چشیدن ذرهای از دریای معرفت و مجاهدت این سلحشورهای ایرانی، به سراغ همرزمان و دوستان و خانواده آنان رفتیم.
تلفنها که به صدا درآمدند، اشتیاقها در کلام دوستان برای گفتن از رشادت فرماندهان مقاومت شنیده شد و وقتی دوربینها روشن شدند، اعضای خانواده با غرور و بغض از پدر و همسرشان گفتند.
وقتی همرزمان سرداران شهید، روی صندلی استودیو ساختمان صبا نشستند، غم جا ماندن از شهدا در چهرهها و چشمانشان موج میزد.
برابر لنز دوربین «صبح صادق» روایتهایی ثبت شد که باور آن در تصور نمیگنجد، رشادتهایی بیان شد که جز از مردان خدا نمیتوان انتظار داشت، گفتههایی که بخشهای کوتاهی از آن را در صفحه پیش رو میخوانید و به امید خدا همراه با شماره آینده صبح صادق در نشریهای مجزا به دست مخاطبان خواهد رسید.