کافی است در آرشیو سالهای گذشته جنبشهای دانشجویی آمریکا تورقی کنیم تا برداشتی کامل از سابقه تاریخی این جنبشها پیدا کنیم. تاریخ نشان داده است جنبش دانشجویی در آمریکا، طلایهدار خواست تغییر در سیاستهای داخلی و خارجی ایالات متحده بوده است؛ اما بیشتر اوقات با بیمهری و خشونت ساختاری مواجه شده است. از میان اقدامات و اعتراضات پرالتهاب دانشجویی آمریکا میتوان به دو مورد به یاد ماندنی زیر اشاره کرد: جنبش 1964: اولین جنبش آزادی بیان در سال 1964 است که از دانشگاه برکلی کالیفرنیا آغاز و طی چند هفته در سراسر جهان پخش شد. این اعتراضات و اعتصابات گسترده به ایجاد فضای باز سیاسی در درون دانشگاهها انجامید و ضمن آن بستر مناسبی برای سیاستهای ضد جنگ ویتنام فراهم کرد و توانست یک جنبش عمومی در راستای همین هدف در سراسر آمریکا راه بیندازد. در نهایت هم در اثر همین اعتراضات دولت نیکسون در اوایل دهه هفتاد مجبور به اتمام جنگ ویتنام شد. جنبش حقوق مدنی و تبعیض نژادی: نمونه دیگر در دهه 60 جنبش معطوف به حق مدنی سیاهان است. این جنبش که از تأثیرگذارترین جنبشهای تاریخ ایالات متحده است، با حضور هزاران نفر از دانشجویان در مدت چند ماه در مقابله با سیاستهای تبعیضآمیز دولت آمریکا در حق سیاهان این کشور، در نهایت به تصویب قانون حقوق مدنی در سال 1964 منجر شد و توانست افکار عمومی آمریکا و سراسر جهان را تحت تأثیر قرار دهد.
کلمبیای پرآوازه
اما در جنبش اخیر، اعتراضات این بار از ساحل غربی آغاز شد، از مرکز تجارت و اقتصاد جهان در منهتن نیویورک؛ جایی که دانشگاه پرحادثه کلمبیا در آن واقع شده است. این دانشگاه که در سال 1754 میلادی به عنوان یک مؤسسه خصوصی تحقیقاتی تأسیس شد، امروز یکی از برترین دانشگاههای ایالات متحده به شمار میرود. براساس رتبهبندی دانشگاههای ملی در آمریکا، این دانشگاه در رتبه هجدهم در جهان و بر اساس رتبهبندی مؤسسه شانگهای در رتبه هفتم دنیا قرار میگیرد. کلمبیا میزبان 33 هزار دانشجو و 4370 عضو هیئت علمی است و هماکنون ریاست آن برعهده «خانم مینوش شفیق» مصریالاصل است؛ هر چند شفیق در تحولات اخیر کاملاً با سیاستمداران آمریکایی در سرکوب جنبش دانشجویی همراه و همرأی بوده است. برای آنکه بیشتر از اهمیت دانشگاه باخبر شویم، باید بدانیم که 82 نفر از فارغالتحصیلان این دانشگاه در فهرست برندگان جایزه نوبل در رشتههای گوناگون قرار دارند و شخصیتهای مهمی در تاریخ آمریکا، از جمله باراک اوباما و ژنرال آیزنهاور که اتفاقاً چهار سال ریاست این دانشگاه را هم بر عهده داشته است، در این دانشگاه درس خواندهاند. پس طبیعی است که وقتی تصاویری از یورش پلیس به دانشجویان و استادان این دانشگاه در اینترنت و تلویزیون پخش شود، به عنوان یک دانشگاه مادر میتواند التهاب خود را به سرعت در تمام جامعه دانشجویی آمریکا پخش کرده و آنها را با اهداف خود همراه کند.
جهانی شدن موضوع فلسطین
یکی از علل اساسی جنبش در شرکت جنایتآمیز رژیم آمریکا در کشتار غزه و حمایت و پشتیبانی مادی و معنوی از رژیم آپارتاید صهیونیستی ریشه دارد که با وجدان و فطرت پاک انسانها از هر مرام و عقیدهای در تضاد و تعارض افتاده است و دولتهای حامی اعم از آمریکا و اروپا و شورای امنیت، نسبت به این کشتار و ظلم فاحش در جهت حل مشکل، عکسالعمل مثبتی نداشتهاند، بلکه تمام لجستیک مورد نیاز رژیم صهیونیستی را با توجه به لابی قوی آنها در ایالات متحده و اروپا تأمین کردهاند. دانشجویان و فطرتهای پاکی که این ظلم آشکار را بر نمیتابند، به اعتراض دست زدهاند تا حاکمیت را به تجدید نظر در سیاستهای حمایتی خود به رژیم صهیونیستی وادار کنند. از این رو این امر و به ویژه حمایتهای «جو بایدن» رئیسجمهور دموکرات آمریکا از رژیم صهیونیستی و ظلم فاحش به مردم غزه، وجدان انسانی دانشجویان را جریحهدار کرده و به اعتراض وا داشته است.
پای نسل z در میان است
جوانان آمریکایی که متولد ۱۹۹۶ به بعد هستند، در قالب «نسل z» معرفی میشوند. این نسل جوان، محور و مرکزگریز بوده و چندان در چارچوبهای سنتی قابل تحلیل نیستند. مهمترین ویژگی این نسل، شکستن انحصار در منابع خبری است. در بازه سنی ۴۰ سال به بالا در آمریکا معمولاً رسانههای جریان اصلی، مانند «سانان» و «فاکس نیوز» به عنوان منبع اصلی اخبار دنبال میشود. این رسانهها نیز اخبار را بسیار سانسور شده و با جهتگیریهای مشخص به مخاطب ارائه میدهند. نتیجه این امر اطلاع نداشتن دقیق مردم آمریکا از تحولات جهانی است. برای نمونه، در جنگ یمن رسانههای اصلی آمریکا به ندرت جنایتهای صورت گرفته در یمن و شهادت زنان و کودکان یمنی را منتشر میکردند یا در صورت انتشار، آن را نتیجه سیاستهای احزاب داخلی یمن میدانستند. در صورتی که عامل این حملات عربستان با کمک امارات و آمریکا بود. نتیجه این امر نیز حساسیت نداشتن آمریکاییها نسبت به جنگ یمن بود.
اما «نسل z» در آمریکا از انحصار رسانهای سنتی آمریکا گذر کرده و اخبار را از طریق منابع متعدد و به صورت مستقیم دریافت میکند. این مسئله به آگاهی واقعی از سیاستها و روندهای واقعی جهان منجر شده است؛ به همین دلیل این نسل که اخبار را بدون واسطه دریافت کرده است، اکنون در برابر نسلکشی غزه واکنش نشان داده و یکی از کم سابقهترین جنبشها در دانشگاههای آمریکا شکل گرفته است. نظرسنجی جدید مرکز تحقیقات پیو نشان داده است، شمار جوانان آمریکایی که نگاه مثبتی به فلسطین دارند، در جریان تجاوز کنونی به غزه از تعداد آنها نسبت به رژیم صهیونیستی بیشتر است. این نظرسنجی حاکی از آن است که ۶۰ درصد از جوانان آمریکایی ۱۸ تا ۲۹ سال نظرات مثبتی نسبت به مردم فلسطین دارند، در حالی که ۴۶ درصد نظرات مثبتی به رژیم صهیونیستی داشتند.
بایکوت رژیم صهیونیستی
یکی دیگر از علتهای این جنبش را میتوان در نوع خواسته اصلی جنبش جستوجو کرد. از آنجا که دانشگاهها در آمریکا و اروپا عموماً موقوفههایی دارند که محل درآمد و سرمایهگذاری آنهاست، دانشجویان خواستار قطع روابط مالی با رژیمی هستند که به هیچ یک از قواعد بینالمللی و حقوق بشر پایبند نبوده و حمایتهای مالی دانشگاهها را صرف روایتی انسانستیزانه از قوم یهود میکند که حتی خشم یهودیانی را که روایت نژادپرستانه صهیونیستها را قبول ندارند، برانگیخته است. فعالان دانشجویی میگویند که شرکتهایی که در داخل اسرائیل یا با آن کشور تجارت میکنند، در جنگ جاری رژیم صهیونیستی در غزه شریک هستند. چنانکه دانشجویان آغازگر جنبش در دانشگاه کلمبیا، از دانشگاه خواسته بودند که به سرمایهگذاریهای خود در شرکتهای بزرگی، همچون گوگل و آمازون، به ارزش بیش از یک میلیارد و 200 میلیون دلار در زمینه رایانش ابری با تلآویو پایان بدهد.
نکته قابل توجه اینکه اموال وقفی کالجها و دانشگاههای آمریکایی، ارزشی معادل صدها میلیارد دلار دارند. برای نمونه، اموال موقوفه دانشگاه کلمبیا در سال ۲۰۲۳ میلادی، به رقم ۱۳ میلیارد و ۶۰۰ میلیون دلار رسید. اکنون و در جریان حدود شش ماه جنگ در غزه، اعتراضات دانشگاهی بر دو موضوع متمرکز شده است:
1ـ نخست اینکه چه کسی موقوفات دانشگاهی را کنترل میکند؟
2ـ نکته دیگر اینکه چگونه تصمیمات مربوط به این سرمایهگذاریها گرفته میشود؟
بنا به گفته «دیوید هرست» تحلیلگر انگلیسی دانشجویان دانشگاه ییل، از این دانشگاه مطالبه کردهاند سرمایهگذاری در همه شرکتهای تولید تسلیحاتی را که به حمله اسرائیل به فلسطین کمک میکنند، قطع کنند. دانشگاه ییل دارای سازوکار تبادل دانشجو با هفت دانشگاه صهیونیستی است. هاروارد برنامههای مشترکی را با سه مورد از این دانشگاهها داشته، در حالی که دانشگاه کلمبیا روابطی را با چهار مورد از آنها دارد. باید دانست که گروههای حامی فلسطینیان در دانشگاهها، سالهاست که خواهان حمایت از جنبش بیدیاس (BDS) (بایکوت، واگذاری و تحریم) به عنوان راهی برای مقابله با رژیم صهیونیستی هستند. آنها میگویند دانشگاه میتواند با دانشگاههایی که جنبش بایکوت، واگذاری و تحریم (BDS) را قبول دارند، کار کرده و انتخابهای متفاوتی انجام بدهد تا به ما این امکان را بدهد که وقف آزاد داشته باشیم؛ یعنی جایی که بدانیم پول ما به کجا میرود!