جامعه سکه دو رویه است که بدون توجه به آن تدبیر برای حکمرانی دشوار خواهد بود. یک سوی آن تنوع و تکثری است که حاصل آن واگرایی و تفاوتها و موزائیکی شدن جامعه است و در آن سو فهم، نگاه، درک، تعلقات و منافع مشترکی است که جامعه را به همگرایی و انسجام سوق میدهد. رویه اول هر چند از حقیقتی ذاتی در جامعه حکایت دارد، اما بدون تقویت رویه دوم امکان شکلگیری، تداوم و تحول جامعه ممکن نخواهد بود. بنابراین، همه بازیگران اجتماعی باید تلاش کنند تا در عین به رسمیت شمردن تفاوتها در مسیر تقویت انسجام و وحدت ملی قدم بردارند.
در این میان، برخی موضوعات و مسائل اجتماعیـ سیاسی هستند که همواره باید به مثابه محور همدلی جامعه به آن نگاه شود و اجازه داده نشود تا به سطوح نازل اختلافات جناحی و سیاسی تقلیل یابد و کارکرد خود را از دست بدهد. یکی از این موضوعات مسئله فسادستیزی در جمهوری اسلامی است. یکی از شعارهای بنیادین انقلاب اسلامی تحقق عدالت و مبارزه با فساد بوده است. تأکید بر مبارزه فساد را هم میتوان در مطالبات مردمی در طول چهار دهه اخیر دنبال کرد و هم در بیاناتی که از بزرگان انقلاب در طول این سالها به کرار مورد توجه قرار گرفته است؛ آرمانی که تحقق آن بدون شک دشوارترین کارها خواهد بود.
در طول سالهای اخیر، تلاشهای فراوانی برای مبارزه با فساد صورت گرفته است، اما هیچ گاه انتظارات جامعه را در این میان برآورده نکرده است. در کنار ضعفها و کاستیهایی که دستگاههای مبارز با رانت و فساد از خود نشان دادهاند، سیاسی شدن ماجرای مبارزه با فساد و تقلیل یافتن آن به موضوعی جناحی و سیاسی، موجب شده است تا متأسفانه تلاشها در این زمینه رضایت افکار عمومی را به همراه نداشته باشد. متأسفانه، در حالی که در مواردی مسئولان کشور مشغول مواجهه و برخورد با پرونده فسادی بودهاند، بخشی دیگر از بازیگران سیاسی به تخریب آنان مشغول شدهاند و با شانتاژ و تخریب و ایجاد انحراف در افکار عمومی، اجازه ندادهاند شیرینی این اقدام در کام ملت بنشیند! نمونههای تلخ فراوانی را در این زمینه از جناحهای سیاسی مختلف میتوان برشمرد که در طول این سالها رقم خورده است. آخرین نمونه در این زمینه تلاشهایی است که در ماههای اخیر دنبال شده و متأسفانه با همان خط تخریب رسانهای مواجه شده است.
با روی کارآمدن دولت سیزدهم، امیدواریها برای مبارزه با فساد در جامعه قوت گرفت. رئیسجمهور منتخب فردی بود که سالیان متمادی در دستگاه قضا در مسیر مبارزه با فساد تلاش کرده بود. او به میدان مدیریت اجرایی آمد تا فساد را از سرمنشأ مدیریت کند؛ اما متأسفانه جریان مخالف و منتقد دولت در سهسال اخیر اجازه نداده است تا کارهای دولت در این زمینه در اذهان جامعه مؤثر افتد و آنان را نسبت به این تلاش امیدوار کند. برای نمونه، در ماههای اخیر مواردی از فساد در بدنه دستگاه اجرایی با تلاش خود دولت شناسایی شده و برخورد قاطع با آن کلید خورده است. اقدامی که در کمتر نظام سیاسی میتوان مشابه آن را مشاهده کرد؛ اما همین امر مثبت در فضای پروپاگاندای رسانهای مخالفان و منتقدان نتیجه اثربخشی نداده و در ردیف نقطه ضعفها در عملکرد دولت ثبت شده است و حاصل آن القای ناامیدی به جامعه و سیاهنمایی از عملکرد مسئولان کشور بوده است.
بدون شک، تداوم تلاشهای مسئولان کشور برای مبارزه با فساد در بستر مسموم ایجاد شده، ناخواسته فرصتی را برای سیاهنمایی ضدانقلاب فراهم خواهد آورد و حاصلی جز القای ناامیدی در کشور نخواهد داشت. مگر آنکه یک حرکت جمعی گسترده و فراگیر با وفاق همه بازیگران سیاسیـ رسانه کشور شکلگیرد که مبارزه با فساد به موضوع مورد مناقشه بازیگران سیاسی تقلیل نیابد و با حمایت همگانی همراه شود. به واقع، پیش مقدمه مبارزه با فساد، ایجاد وحدت ملی برای حمایت از فسادستیزی است. وفاقی که همه نخبگان سیاسیـ فرهنگی و... و همه طرفین اثرگذار در جامعه آن را امضا کرده باشند تا بدون توجه به تعلقات سیاسی مفسدان و اینکه به کدام جناح سیاسی و گرایش فکری تعلق میگیرد، همگی حامی دستگاههای قانونی مبارزه با فساد قرار گیرند، نه آنکه به کمک مفسدان رفته و برای تبری آنان، دستگاههای مجری عدالت را متهم کنند!
در این صورت، هر اقدام نظام برای برخورد با فساد، با اقبال عمومی همراه شده و شانتاژ رسانهای ضدانقلاب نیز در این میدان بیاعتبار خواهد ماند.