هر خیزش و حرکتی که به انقلاب در یک کشور منجر میشود، از ایدئولوژی و مکتب مشخصی نشئت میگیرد که معانی و مفاهیم و حتی شعارها و نمادهای خاص خود را دارد. انقلابهای قرون اخیر بیشتر بر مبنای مارکسیسم و لیبرالیسم رخ دادهاند. در این میان، هیچ انقلابی بر مبنای نگاه توحیدی شکل نگرفته بود تا اینکه در سال 1357 انقلاب اسلامی به پیروزی رسید. پیروزی انقلاب اسلامی ملت بزرگ ایران با راهبری و هدایت امام خمینی(ره) سرآغاز راهی بود برای تشکیل دولت و حکومت اسلامی و حرکت در مسیر تمدنسازی بر مبنای اصول و ارزشهای اسلامی و این مهم نیازمند منظومه فکری و نقشه راهی است که حرکت نظاممند و هدفمند در مسیر آن، به تحقق اهداف عالی انقلاب کمک کند.
در این میان، معیار و میزان برای حرکت صحیح در مسیر انقلاب، دیدگاهها و رهنمودهای بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی است که همان مکتب امام خمینی(ره) است. بدون شک، اندیشههای امام(ره) در مقام یک رهبر مبارز، فقیه و مرجع بزرگ شیعه و یک اندیشمند بزرگ دینی منبعث از مکتب اسلام و قرآن است و در سیره و سنت نبوی ریشه دارد.
در طول 35 سالی که از رحلت آن رهبر کبیر میگذرد، رهبر حکیم و خردمند انقلاب در جایگاه ولی فقیه و رهبری جامعه از هر فرصتی برای بیان شاخصههای کلان این مکتب استفاده میکنند. یکی از این فرصتها، مراسمهای سالگرد ارتحال امام راحل(ره) است. شاید علت این تأکید و تبیین پس از گذشت سالها از عروج ملکوتی امام خمینی(ره)، نگرانی از فراموش شدن خط فکری اصیل ایشان و تلاش برای تبیین ابعاد گوناگون مکتب امام(ره) برای قشرهای مختلف مردم، به ویژه جوانان و همچنین ثبت در تاریخ است.
اما مکتب امام خمینی(ره) به منزله منظومه فکری و اندیشهای آن مرد بزرگ ابعاد و زوایای گوناگون علمی و عملی دارد و در دل خود خرده مکتبهایی را پدید آورده است که هر کدام میتواند چراغ راهی برای پیمودن بخشی از مسیر باشد. این مکتبها را میتوان شاخهها و شعباتی از مکتب غنی اسلام دانست که به واسطه ظرفیت روحی، جسمی و فکری افراد در آنها نهادینه میشود و قابلیت درسآموزی و ترویج و تبیین دارد. از این جمله کم نبودند چهرههای مبارز و متفکری که در پیروی از حضرت روحالله از چهرههای اصلی مبارزه با رژیم طاغوت بودند و اندیشه و مبانی عمیق دینی و سیاسی داشتند، مانند شهید مطهری، شهید بهشتی و شهید مفتح و...، اما چون محور حرکت و مبارزه آنها مکتب امام خمینی(ره) بود، همگی در ذیل این راه و منظومه تعریف شدند.
اما یکی از چهرههایی که از او به منزله صاحب مکتب یاد میشود، «شهید حاج قاسم سلیمانی» است که رهبر معظم نام «مکتب سلیمانی» بر آن نهاده و آن را «یک راه و یک مدرسه درسآموز» دانسته و دو مؤلفه «صدق» و «اخلاص»را جزء مؤلفههای اصلی مکتب سلیمانی برشمردند. برخی شاخصههای مکتب شهید سلیمانی مجاهدت، اخلاق، ولایتمداری، تدبیر و مدیریت راهبردی، شجاعت و شهادتطلبی است.
وقتی رئیسجمهور شهید سیدابراهیم رئیسی که این روزها ملتی سوگوار از دست دادن او و یارانش است، در کمتر از یک دوره چهار ساله با شعار دولت مردمی در فکر و عمل با مدیریت جهادی و حضور بیشائبه در میدان خدمت میتواند الگویی متفاوت از دولتداری و مسئولیت را در منظر عموم بگذارد، نباید از کنار آن گذشت. به نظر میرسد شاخصههای مهم رفتاری این شهید بزرگوار، مانند خدمت به مردم و مردمداری، سربازی ولایت و ولایتمداری، مبارزه با فساد و بیعدالتی، سادهزیستی، خستگیناپذیری و... باید با عنوان «مکتب شهید رئیسی» الگوی دولتها و کارگزاران نظام باشد تا با تأسی به این الگو یک کارگزار تراز جمهوری اسلامی و نظام دینی باشند.
بدون شک، پرداختن به این موضوع با هدف تبدیل این رفتار سیاسی و اجتماعی به الگوی قابل تکرار برای دیگر مسئولان ارزش و اهمیت بالایی داشته و از این رهگذر میتوان الگوی حکمرانی اجرایی کشور را تدوین و تنظیم کرد تا روشنگر مسیر حرکت خدمتگزاران و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی باشد و با عمل به آن سرمایههای اجتماعی نظام تقویت شود.