غایت حکومت از دیدگاه سیدعبدالحسین لاری، از بین بردن ظلم به عنوان مایه استبداد، ایجاد عدالت و مساوات و حفظ مملکت اسلامی است؛ اما این رسالتها و وظایف سنگین را چه کسی در زمان حضور نداشتن امام معصوم انجام میدهد؟ سیدلاری به طور مطلق قائل به ولایت فقیه در عصر غیبت است؛ یعنی ولایت فقیه را در جمیع مواردی که برای ائمه(ع) ثابت شده استـ به استثنای آنچه به دلیل خاص مستثنی شده، مانند جهاد ابتدایی، نافذ میداند. از نظر مرحوم سیدلاری، فقهای عادل در عصر غیبت، در دو حوزه مهم مسئولیت و وظیفه دارند:
1ـ همه آنچه از مسئولیتهای پیامبر و امام معصوم(ع) در مسئله حکومت و پاسداری از اسلام به شمار میرود، فقیه عادل نیز آن مسئولیت را بر دوش دارد، مگر آنچه با نص یا اجماع و مانند آن مستثنی شده باشد.
2ـ همه کارهایی که در زمینه امور دینی و دنیوی از مؤمنان خواسته شده است، ولی انجام آنها، وظیفه خود یا گروه معینی نیست؛ انجام چنین کارهایی، وظیفه فقیه بوده و حق تصرف در آن مختص به اوست.
او ضابطه کلی و مشروعیت قانون و مجلس و انجمن شورایی را «ولایت فقیه» میداند و برای رفع موانعی که در نهضت مشروطه بر سر اجرای قوانین الهی به وجود آمده و موجی که از غرب برای انحراف نهضت از مسیر اصلی خود که حاکمیت قانون اساسی است، آمده است، این اصل را ضابطه کلی و جامع علمی و عملی شرایط ملی و رفع موانع دانسته است.
از بررسی اندیشه سیدعبدالحسین لاری میتوان به نتایج زیر دست یافت:
1ـ بارزترین ویژگی و مزیت سید که در سراسر زندگی او جلوه داشت، تبری و برائت او از سیاست ابرقدرت مستکبر آن روز، دولت انگلیس و کردار ناهنجار و ننگین آنان در کشورهای اسلامی، به ویژه ایران است؛ لذا سید با جدیت تمام از نفوذ استعمارگران، به ویژه انگلیس جلوگیری کرد و راه را بر نفوذ سیاست بیگانگان بست.
2ـ سید حکومت اسلامی را که با مجلس شورا کار خود را آغاز کرد، تأیید کرد و آرا و صوابدید شورا را در چارچوب قوانین شرع مبین اسلامی معتبر شمرد؛ او شرط اساسی عضویت اعضای شورا را صحت عقیده، تظاهر نکردن به فسق و فجور و اطاعت مطلقه از اولیالامر قرار داد.
3ـ قانون اساسی و نظریه ولایت انتصابی عامه فقیهان که سیدلاری به آن معتقد است، از سه رکن اساسی تشکیل یافته است که عبارتند از: «ولایت»، «انتصاب» و «فقاهت» که این سه رکن در اندیشه سیاسی سید لاری به وضوح قابل مشاهده است.
4ـ به هرحال سیدلاری از مشروطیت دفاع کرد، اما مراد او از مشروطیت نه نظامی بود که در چارچوب قانون اساسی و متمم آن تبلور یافته بود؛ بلکه مشروطیتی بود که خود اراده کرده بود و آن، «مشروعه اسلامی» بود. البته در عمل این مشروطیت انتظارات او را برآورده نکرد و قوانین مورد نظر او را تصویب نکرد.
5ـ سیدلاری بر ضرورت پایبندی مجلس و مشروطهطلبان بر حدود شرعیه و استعانت از علما و مراجع و فقها تأکید میکرد که میتوان گفت این جنبه از تأکیدات او مطلوب طبع مشروعهخواهان بود، هرچند در بعضی موارد پا را فراتر از مشروعهخواهان میگذارد.