سرانجام شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی به قطعنامه غیر حقوقی و کاملاً سیاسی انگلیس، فرانسه و آلمان درباره پرونده هستهای ایران رأی مثبت داد. همراهی واشنگتن و تروئیکای اروپایی در روند صدور پیشنویس و اصل قطعنامه[...]
سرانجام شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی به قطعنامه غیر حقوقی و کاملاً سیاسی انگلیس، فرانسه و آلمان درباره پرونده هستهای ایران رأی مثبت داد. همراهی واشنگتن و تروئیکای اروپایی در روند صدور پیشنویس و اصل قطعنامه به وضوح از بازی تاکتیکی غرب در ذیل راهبرد فشار حداکثری علیه ایران پرده برداشته است. در این میان، نکات سهگانهای وجود دارد که لازم است در تحلیل رفتار غرب به آنها توجه شود:
طی هفتههای منتهی به صدور قطعنامه ضد ایرانی در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی، رسانهها و منابع غربی بارها آدرس انحرافی مخالفت واشنگتن با صدور قطعنامه مذکور را به افکار عمومی دنیا مخابره کردند. در این تصویرسازی، تلاش شد آمریکا به منزله پلیس خوب (که مخالف صدور قطعنامه است) و تروئیکای اروپایی به عنوان پلیس بد (بانیان صدور قطعنامه ضد ایرانی) شناسایی و تحلیل شود. با این حال، چرخش فوری آمریکا در روزهای آخر نسبت به این موضوع، بار دیگر نشان داد اساساً پیشفرض تفکیک دو سوی آتلانتیک در قبال پرونده هستهای کشورمان باطل است. بنابراین، ما با یک بازی از پیش طراحی شده از سوی آمریکا و تروئیکای اروپایی مواجه بودهایم. از ۳۵ عضو شورا، 20 کشور به این قطعنامه رأی موافق، 12 کشور رأی ممتنع و چین و روسیه نیز رأی منفی دادهاند. کلیت این رأی بیانکننده عدم اقناع بخش قابل توجهی از اعضای شورای حکام در قبال سیاسیکاری پرهزینه غرب در تقابل مطلق با فعالیتهای هستهای کشورمان است.
رسانههای غربی از جمله «نیویورکتایمز» و «والاستریت ژورنال» معتقدند، قطعنامه کنونی تعدیل شده و غیرالزامآور است! با این حال نه تنها رسانههای غربی، بلکه آمریکا و تروئیکای اروپایی به این سؤال منطقی و روشن پاسخ نمیدهند: دلیل گنجاندن مطالبات (غیرمنطقی) غرب که به قول آنها کلی است، در ذیل یک قطعنامه چیست؟! در بعد حقوقی و متنی، گنجاندن مطالبات کلی که ناظر بر کاهش تعهدات ایران وفق مفاد ۲۶ و ۳۶ برجام بوده، در ذیل یک قطعنامه توجیهی ندارد. این قطعنامه از ایران میخواهد که برای رفع نگرانیهای آژانس «فوراً» با بازرسان همکاری کند و به ابهامهای موجود درباره برنامه هستهایش پاسخ «قانعکننده» دهد. همانگونه که مشاهده میشود، مطالبات شفاهی و اعلامی مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی از ایران به خمیرمایه و متن یک قطعنامه ضد ایرانی تبدیل شده است! در این معادله، نمیتوان نقش «رافائل گروسی» را نادیده انگاشت. مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در جریان قرائت گزارش خود درباره فعالیتهای هستهای کشورمان، از جمله غنیسازی 60 درصدی در نطنز و فردو، بدون آنکه کمترین اشارهای به مصدر و چرایی کاهش تعهدات برجامی ایران کند، از ناتوانی مطلق خود و نهاد متبوعش در راستیآزمایی فعالیتهای هستهای کشورمان خبر داد. بررسیهای دقیقتر نشان میدهد، اساساً گروسی گزارش فصلی خود در شورای حکام را ناظر بر صدور قطعنامه ضد ایرانی تنظیم کرده بود.
نکته سوم، معطوف به رویکرد و پاسخ جمهوری اسلامی ایران در قبال اقدام وقیحانه اخیر شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی و در رأس آن آمریکا و تروئیکای اروپایی است. صورت مسئله مشخص است: رافائل گروسی تعهدات خود در سفر به ایران را برای چندمین بار زیر پا گذاشته و این بار نیز به مثابه مهره بیاراده غرب وارد بازی با ایران شده است. بهتر است مثلث آمریکاـ اروپاـ آژانس بدانند که ایران پاسخ این اقدام را با صبر راهبردی نخواهد داد! غرب در حال هدایت استراتژی مخرب مشترک دموکراتها و جمهوریخواهان آمریکا مبنی بر اعمال فشار همهجانبه علیه تهران است. رمزگشایی از این راهبرد چندان دشوار نیست. آمریکا ساعاتی پیش از رأیگیری با حمایت از این پیشنویس اعلام کرد، این قطعنامه باید بخشی از یک استراتژی گستردهتر در قبال برنامه اتمی ایران باشد! این راهبرد گستردهتر همان سیاست مهار همهجانبه ایران است که البته در بطن راهبرد مقاومت فعال به آن پاسخ خواهیم داد. سناریوی طراحی شده از سوی غرب و آژانس قطعاً به نقطه پایان مدنظر آنها ختم نخواهد شد. عواقب و هزینههای راهبردی و حتی تاکتیکی این اقدام، به مراتب بیشتر از حد تصور دشمنان ایران خواهد بود. به حتم بخشی از پاسخ ایران به قطعنامه اخیر غرب، باید معطوف به تحدید همکاریها با آژانس و بخشی دیگر، معطوف به استراتژی کلان آمریکاـ اروپا شکل گیرد. این پاسخ محدودکننده باید به صورت همزمان، مولد هزینههایی تاکتیکی و راهبردی برای دشمنان ایران باشد.