برای شناخت و تشخیص گزینه اصلح و رأی دادن به وی باید «حجت شرعی» داشته و نباید مبتنی بر معیارهای ناصواب یا عدم شناخت و تحقیق و تنها مبتنی بر ظواهر و احساسات و فارغ از معیارهای غیرعقلی باشد، لذا رهبر معظم انقلاب اسلامی با صراحت میفرمایند: «باید بگردید، بین خودتان و خدا حجت پیدا كنید؛ یعنی بتوانید از راهی بروید كه اگر خدای متعال پرسید شما به چه دلیل به این فرد رأی دادید، بتوانید بگویید به این دلیل. بین خودتان و خدا، دلیل و حجتی فراهم كنید و بعد با خیال راحت بروید رأی بدهید.»(۱۳۷۶/۲/۳۱)
طبیعی است که حجت در شرع در این زمینه یا از طریق یقین فردی حاصل میشود یا آنکه افراد امین و صاحب صلاحیت فردی را معرفی کنند. رهبری تأکید دارند: «اگر میتوانید، تشخیص بدهید؛ اگر نمیشناسید، از دیگری كه میتواند امین باشد، سؤال كنید.» (۱۳۸۰/۲/۲۸)
از سوی دیگر، تلاش برای انتخاب اصلح نباید به وسواس در گزینش بینجامد. بنابراین، رهبر معظم انقلاب انذار میدهند كه «بعضیها در شناخت اصلح دچار وسواس و دغدغه زیاد میشوند. شما تلاش خود را بكنید؛ مشورت خود را بكنید؛ از كسانی كه فكر میكنید میتوانند شما را راهنمایی كنند، راهنمایی بخواهید؛ به هر نتیجهیی كه رسیدید، عمل كنید و رأی بدهید؛ اجر شما را خدای متعال خواهد داد.«(۱۳۸۴/۳/۳)
به واقع، وسواس در انتخاب اصلح نباید به شرکت نکردن در انتخابات به بهانه «ناتوانی در تشخیص اصلح» بینجامد! لذا مرجع عالیقدر شیعه در این زمینه چنین حکم میدهند: «هر كس كه برود رأی بدهد، چه رأی او صائب باشد و به اصلح رأی داده باشد و چه اشتباه كرده باشد و به غیر اصلح رأی بدهد، همین اندازه كه از روی احساس تكلیف نسبت به آینده پای صندوق برود و رأی بدهد، این رأی پیش خدای متعال مأجور و موجب ثواب است و این شخص، علاقهمند به نظام و رهبری است. آنچه كه مهم است، این احساس تكلیف است. همه آحاد ملت، این احساس تكلیف را باید بكنند.»(۱۳۷۶/۲/۱۳)
منطق حجت شرعی آنگاه کامل میشود که رأی به شایستگان و کارآمدان تعلق گیرد. نکته اساسی در این میان آن است که چطور میتوان کارآمدی افراد را سنجید؟ در حالی که همه نامزدها در عرصه مدعی کارآمدی و دارا بودن برنامه هستند. در این میان، رهبر حکیم انقلاب اسلامی شاخصه داشتن «کارنامه» را مطرح میکنند و میفرمایند:
«من تأکید میکنم که به وعده و حرف نمیشود اطمینان کرد، همیشه همین را میگویم که به حرف و وعده اعتماد نکنید: به عمل کار برآید؛ به حرف زدن و به گفتن و به وعده دادن نمیشود اعتماد کرد؛ در مسائل مهم کشور هم همین جور است. خب حرف، آسان است؛ هر کسی میآید، یک ادعایی میکند، یک وعدهای میدهد، یک حرفی میزند؛ به اینها نمیشود اعتماد کرد؛ باید نگاه کرد و دید که آیا یک عملی در گذشته این شخص وجود دارد که این وعده را تأیید کند و تصدیق کند، یا نه؛ اگر چنانچه وجود داشت میشود به او اعتماد کرد، وَالّا نه. بنابراین کارآمدی را با حرف نمیشود تشخیص داد.»(۱۴۰۰/۳/۱۴)