یكی از سؤالات اساسی در انتخابات كه در سالهای اخیر اذهان بخشی از جامعه را به خود مشغول كرده، این است كه در فضای رقابتهای انتخاباتی، در صورتی كه تكثر گزینههای یک جریان سیاسی موجب نوعی رقابت درون گفتمانی شده و زمینهساز به قدرت رسیدن گزینه رقیب شود، چه باید كرد؟
در پاسخ به این پرسش این ایده خلق شده که آنهایی که از مقبولیت کمتری برخوردارند و سبد رأیشان سبک است، در آستانه انتخابات به نفع آن کسی که از اقبال بیشتری برخوردار است، کنار رود. مبتنی بر این نظر، از آنجا كه تفرق آرا در انتخاب گزینه اصلح موجب خواهد شد تا آرا تقسیم شده و از سطح آرای جریانی كاسته شود و این در حالی است كه جریان رقیب با وحدت آرا بر حول گزینهای كه از نگاه شما دورترین است، وارد میدان شده و میتواند رأی بیشتری را كسب کند، در این صورت است كه باید از گزینه اصلحی كه «بیشترین مقبولیت» را ندارد، صرف نظر كرده و به گزینه صالحی رضایت داد كه خواهد توانست بیشترین آرا را در این اردوگاه به خود اختصاص دهد. در این صورت گزینهای برگزیده خواهد شد كه هرچند از نگاه برخی نامزد اصلح نیست، ولی بخش عمده آن را اصلح میدانند، و تجمیع بر آن مسیر را برای پیروزی یک جریان فراهم خواهد کرد و مانع انتخاب گزینهای خواهد شد كه در صورت به قدرت رسیدن کارآمدی نظام سیاسی را دچار چالش خواهد کرد.
سازوکار رسیدن به مقبولیت نیز مشخص است، یا از طریق نظرسنجی در روزهای پایانی میتوان مقبولیت افراد را بررسی کرد یا از طریق اجماع گروههای سیاسی بر فرد و فهرستی واحد و پایبندی همه هواداران یک جریان به آن فهرست، تکلیف را مشخص کرد.
به هر حال، تأمل در منطق انتخاب صالح مقبول میتواند راهنمای ما در مواجهه با انتخابات پیش رو باشد. ضمن آنكه نظر حضرت آیتاللهالعظمی مكارم شیرازی در پاسخ به پرسش زیر میتواند راهنمای ما در این مسئله باشد. از ایشان سؤال شده است: «اگر فرد اصلح در انتخابات احتمال رأی آوردنش کم باشد، آیا میتوان برای دفع فرد بدتر، به فرد بد رأی داد؟ آیا حجت شرعی خواهیم داشت در نزد خدا؟ (البته منظور از فرد بد، فردی است که اصلح نیست و شانس رقابت با فرد بدتر را دارد)» كه معظمله میفرمایند: «در صورتی که بدتر بسیار خطرناک باشد و بد این خطرات را ندارد و رأی نیاوردن اصلح تقریبا مورد اطمینان باشد، آنچه نوشتهاید مانعی ندارد.»