هجده روز از ذیالحجه میگذرد. قافلهای می آید: راهش حق، بارش ایمان و مقصدش الله. موجی از انسانها در دریای غدیر در تلاطم هستند. قافلهسالاری چون محمد(ص) پیشاپیش. افق اسلام هنوز چشم انتظار طلوع خورشیدی است که با دمیدن آن بر طومار دین مهر اکمال خواهد خورد. محمد(ص) پس از زیارت خانه توحید با کاروانیان از حج برگشته با چهرهای مطمئن، با دستانی پربار از فیض دیدار، با ره توشهای از طاعت و توفیق زیارت بیتالله الحرام، پیشوای این قافله نورانی است.
می آید تا در تداوم رسالت، امت را به امامت دعوت کند و آنان را در کنار برکهای به نام غدیر خم، که در معنا ژرفتر از دریا و گستردهتر از سینه اقیانوس است، با امام پیوند ولایت بزند تا مبلغ بلوغ مکتب واکمال دین شود و مسلمانان را پس از خویش به رهبری فرزند ابوطالب از سرگردانی و حیرت نجات دهد؛ چرا که امت بی امام، رمه بی شبان است و راه بی علامت و شب بی چراغ و کشتی بی ناخدا و دشت بی چشمه و قنات خشکیده و بیآب.
یا صاحب الزمان(عج)، ای چراغ شبهای تاریک ما! ای ناخدای کشتی ما! وارث امروز غدیر تو هستی. روز هجدهم ذیالحجه بود که پیامبر رحمت (ص) نام شما را از دو لب مبارکش جاری کرد برای این روزهای ما.