«جوزف نای» دستیار سابق وزیر دفاع و استاد برجسته دانشگاه هاروارد طی یادداشتی در اندیشکده«نشنال اینترست» با طرح این پرسش که آیا با وجود جنگ در اوکراین و غزه عصر قدرت نرم به پایان رسیده است، چنین استدلال می کند که با ظهور مجدد قدرت سخت، استفاده از قدرت نرم همچنان در قرن بیست و یکم ارزش خود را حفظ خواهد کرد. با پایان اتحاد جماهیر شوروی و ورود به «لحظه تکقطبی» آمریکا، برخی معتقد بودند که عصر قدرت سخت به پایان رسیده و جهان وارد عصر قدرت نرم شده است، اما جوزف نای که مفهوم قدرت نرم را در جنگ سرد ارائه داد، تأکید دارد که قدرت نرم، که توانایی تأثیرگذاری از طریق جذب به جای اجبار است، همواره هم در جنگ و هم در صلح نقش داشته و تأثیرات آن غالباً کند و غیرمستقیم است. از نظر وی نادیده گرفتن قدرت نرم یک اشتباه راهبردی است، زیرا این نوع قدرت، که بر جذب به جای اجبار تأکید دارد، نقشی اساسی در سیاست بینالملل ایفا میکند؛ قدرت نرم روم و نفوذ آمریکا در اروپای غربی پس از جنگ جهانی دوم به دلیل جاذبه فرهنگی و ارزشی آن ها بوده، و در مقابل، دیوار برلین نیز نه به دلیل زور نظامی بلکه به واسطه تأثیرات قدرت نرم غرب
فرو پاشید، که نشاندهنده برتری بلندمدت ارزشها نسبت به اجبار نظامی است. ترکیب هوشمندانه قدرت سخت و نرم، میتواند جاذبه یک کشور را به میزان قابل توجهی افزایش دهد. قدرت نرم در رقابت میان ایالات متحده و چین اهمیت زیادی دارد، اما با وجود سرمایهگذاریهای گسترده چین در این حوزه، اختلافات ارضی با همسایگان و کنترل شدید حزب کمونیست بر جامعه مدنی جذابیت بینالمللی آن را محدود میکند؛ در حالی که مؤسسههای کنفوسیوس فرهنگ سنتی چین را ترویج میکنند، درگیریهای مرزی و سیاستهای سرکوبگرانه حزب کمونیست جذابیت چین را در کشورهای دموکراتیک کاهش داده و نشان میدهد که قدرت نرم نمیتواند به تنهایی سیاستهای تهاجمی و کنترلی چین را جبران کند. تضعیف سیاست داخلی آمریکا، که زیربنای قدرت نرم آن است، میتواند به کاهش اعتبار و نفوذ بینالمللی این کشور منجر شود، زیرا قدرت نرم همچنان در تحلیل سیاست جهانی نقش مهمی ایفا میکند.
منبع: روزنامه خراسان