طبق سرشماری سال 1334 شمسی، ۵۷۳ هزار زن در کشورمان، جزء جمعیت فعال در بخش اقتصادی بودند. همچنین نیمی از جمعیت کشور در مناطق روستایی زندگی میکردند و کودکان کارگر به ویژه بهکارگیری دختران جوان به عنوان کارگر مرسوم بود. آمار رسمی نشان میدهد در آن دوران بیشتر زنان در کارخانههای بافت فرش، نساجی و نخریسی،کبریت، شیشه، جعبههای مقوایی، چای، پاکسازی کتان، کیسه گونی و در صنایع گلدوزی استخدام میشدند. در بخش خدمات آنان در پایینترین رده در امر نظافت و تهیه غذا قرار داشتند که از گروههای کارگران ساده و حقوقبگیر که پایینتر از حقوق مردان بود، به شمار میآمدند. در دهه 50 شمسی، ایران به یکی از مهمترین کشورهای صادرکننده نفت تبدیل شد و در جریان صنعتی شدن، تعداد کارخانهها افزایش یافت و جمع بیشتری از زنان و کودکان با حقوق ناچیز مشغول به کار شدند. بنابراین، میتوان گفت حوزه اقتصاد یکی از آن عرصههایی بود که زنان بهطور مستقیم سهمی در آن نداشتند و اساساً کارآفرینی زنان پیش از انقلاب، امری دور از ذهن به شمار میرفت.
در صورتی که یکی از مهمترین معیارها برای سنجش درجه توسعهیافتگی یک کشور میزان اهمیت و اعتباری است که زنان در آن کشور دارند. نقش زنان در توسعه به طور مستقیم با هدف توسعه اجتماعی و اقتصادی بستگی داشته و از این رو در تحول همه جوامع انسانی عاملی بنیادی به شمار میآید. با شکلگیری انقلاب اسلامی ایران و تأکید رهبر کبیر انقلاب بر نقش مؤثر زنان در عرصههای اجتماعی و پیروزی انقلاب، زنان به حضور در فعالیتهای اجتماعی ترغیب شدند؛ اما در آغاز انقلاب به دلیل نابهسامانیهای موجود در برخی تفکرات سنتی غالب، زنان از فعالیتهای اجتماعی به امور خانهداری و دوری از مشارکت در حوزههای اجتماعی رو آوردند. این مسئله موجب افت حضور زنان در عرصههای کار و فعالیت اقتصادی در این دوره شد.
در ادامه با خاتمه جنگ و آغاز دوران سازندگی لزوم گسترش فعالیت زنان در عرصههای گوناگون اقتصادی و صنعتی بیش از پیش احساس شد. لغو بسیاری از محدودیتها که در رشتههای دانشگاهی، رشتههای فنی و مهندسی تا سال 1372 برای زنان وجود داشت، عاملی برای رشد و توسعه زنان شد و توانستند تا حدودی پستهای علمی و تحقیقاتی را از آن خود کنند. در بخش دیگری از توسعه اقتصادی، پس از انقلاب زنان به کارآفرینی روی آوردند. به عبارت دیگر، در پرتو قوانین ناب اسلام، زنان به این باور رسیدند که میتوانند بر خلاف دوران پیشین، از کار سخت در کارخانهها دست کشیده و حالا خود به تولید دست بزنند.
بر این اساس، کارآفرینی از سوی زنان در کشورمان رواج یافت و طبق آخرین آمار، در حوزه اشتغال و کارآفرینی تا به امروز 4200 صندوق اعتبارات خرد زنان روستایی با تخصیص 1200 میلیارد ریال اعتبار دولتی فعالیت کرده است. همچنین 2390 زن به عنوان عضو هیئت مدیره شرکتهای دانشبنیان فعالیت میکنند.
بنابراین، معرفی بانوان کارآفرین به جامعه عامل افزایش انگیزه فعالیت و پویایی آنهاست و زنان کارآفرین ایران در بیشتر عرصهها حضور مؤثر دارند؛ ولی کمتر معرفی و دیده شدهاند. اگرچه فعالیت آنها همواره با موانع اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی همراه است، اما میتوان با استفاده از ظرفیتها و آموزشهایی که توأم با کسب مهارت باشد، آنها را به سمت فعالیتهای اثربخش و مفید راهنمایی کرد.
در این میان، حضور بانوان جامعه به عنوان قشری کارا، توانمند و مبتکر میتواند نقش تعیینکنندهای در حوزه کارآفرینی، اشتغال و رشد توسعه اقتصادی داشته باشد و حضور این قشر در شکوفایی اقتصادی بر کسی پوشیده نیست و بانوان سالهای اخیر سهم بالایی را در حوزه کارآفرینی ایفا کردهاند. در حالی که کارآفرینی به نوعی فرآیند نوآوری و بهرهگیری از فرصتها با تلاش بسیار و همراه با پذیرش ریسک مالی، روانی و اجتماعی و با انگیزه کسب سود، رضایت شخصی و استقلال همراه است. بر پایه آمارها 30 درصد کارآفرینان کشورهای توسعهیافته را زنان تشکیل میدهند. همچنین، برپایه آمارهای بانک جهانی، کارآفرینی زنان از ۱۲ درصد به ۲۴ درصد در سال ۱۳۹۸ رسیده است و رتبه سیام کارآفرینی زنان را داریم.