اگر عزاداریهای محرم در همه دنیا یک دهه باشد، در ایران به طول زندگی است. تاریخ شهادت میدهد، شیعیان در ایران و سایر کشورها، هیچگاه در عزای سید و سالار شهیدان کم نگذاشتهاند؛ ایران در عزای امام حسین(ع) پیر و جوان، روز و سال و سرما و گرما نمیشناسد؛ محرم در ایران حکایت عشق و حسرتی است که تا وقتی اشک از چشمانشان میبارد، برای امام حسین(ع) عزا میگیرند و خود را متصل به او میدانند: «إن کنتَ باکيا لِشَيءٍ فَابک لِلحُسَين».
محرم در ایران معنا و تفسیر دیگری دارد؛ محبتی است که هیچ گاه سرد نخواهد شد.«اِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ(علیهالسّلام) حَرارَةً فى قُلُوبِ الْمُؤ منینَ لا تَبْرُدُ اَبَداً».
تاریخ پر است از حکومتهای گوناگونی که آمدند و رفتند، یکی میخواست نام امام حسین(ع) را پرآوازه کند و دیگری تلاش میکرد نور ابا عبدالله الحسین(ع) خاموش شود؛ ولی امام حسین(ع) نوری است که شعلههای آن در سراسر گیتی و در امتداد تاریخ به حرکت خود ادامه میدهد. نزدیک به ۱۴۰۰ سال از عاشورا و قیام سالار شهیدان میگذرد. ۲۱ قرن رقابت رسانهها، هنوز هم صدای نجوای امام حسین(ع) شنیده میشود؛ همین نجوای عاشقانه است که همچون نوری در تاریکی مؤمنان را هدایت میکند و به آنها امید میدهد و حیات میدهد: «أَشْهَدُ أَنَّک قُتِلْتَ وَلَمْ تَمُتْ بَلْ بِرَجاءِ حَيَاتِک حَيِيَتْ قُلُوبُ شِيعَتِک، وَبِضياءِ نُورِک اهْتَدَى الطَّالِبُونَ إِلَيْک، وَأَشْهَدُ أَنَّک نُورُاللّهِ الَّذِي لَمْ يُطْفَأْ وَلَايُطْفَأُ أَبَداً، وَأَنَّک وَجْهُ اللّهِ الَّذِي لَمْ يَهْلِک وَلَايُهْلَک أَبَداً»؛ گواهی میدهم که تو کشته شدی و هرگز نمردی، بلکه به امید زنده بودنت دلهای شیعیانت زنده شد و خواهندگان به روشنایی نورت، به سوی تو راه یافتند و گواهی میدهم که تویی نور خدا که هرگز خاموش نشد و هیچگاه نخواهد شد و اینکه تویی جلوه خدا که نابود نشد و هرگز نمیشود.
خون امام حسین(ع) در بستر زمان میجوشد و عزای حسینی در امتداد تاریخ جریان مییابد و جبهههای حق علیه باطل را شکل میدهد و ملاکی میشود برای شناخت سره از ناسره؛ چرا که حسینبنعلی(ع) همچنان زنده است و ما ملت اوییم:« وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاء».
واقعه عاشورا نه یک برش تاریخی، بلکه میدانگاه عبرت است. سال 61 هجری در مأذنه مسلمانان فریاد «اشهد أن محمد رسول الله(ص)» بلند بود، اما آن طرفتر سر امام حسین(ع) در بالای نیزه؛ شهادت امام حسین(ع) خط بطلانی کشید بر همه باورهایی که لقلقه زبان بودند: «إِنَّ النَّاسَ عَبِیدُ الدُّنْیا وَ الدِّینُ لَعْقٌ عَلَی أَلْسِنَتِهِم یحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَایشُهُمْ فَإِذَا مُحِّصُوا بِالْبَلَاءِ قَلَّ الدَّیانُون»؛ به راستی که مردم بنده دنیا هستند و دین بر سر زبان آنهاست و مادام که برای معیشت آنها باشد پیرامون آنند و وقتی به بلا (و رنج و سختی) آزموده شوند دینداران اندکند.
زمان گذشت و به 15 خرداد 1342 رسید و پیوندی استخواندار بین انقلاب و عاشورا شکل گرفت. عاشورا در همان ایام بنیان فکری و نظری نهضت امامخمینی(ره) و یاران او شد؛ هر چه میگذشت فرهنگ و مکتب عاشورا در دل مردم جان میگرفت تا این فرهنگ در بهمن 1357 انقلاب اسلامی را به پیروزی رساند؛ امام خمینی(ره) صحنه کربلا و عاشورا را فقط فاجعهای غمانگیز نمیدانست، بلکه حرکتی هدفدار و اصولی میدید که باید مسلمانان، با تبیین ابعاد آن، اهدافش را تحقق میبخشیدند: «درحالیکه شهادت حضرت سیدالشهداء از همه خسارتها بالاتر بود، ولی چون او میدانست که چه میکند و کجا میرود و هدفش چیست، فداکاری کرد و شهید شد و ما هم باید روی آن فداکاریها حساب کنیم که سیدالشهداء چه کرد و چه بساط ظلمی را به هم زد و ما هم چه کردهایم»؛ انقلاب امام حسین(ع) فرهنگ «هَیْهاتَ مِنَّا الذِّلَّة» را آموخت که هر انقلابی باید برای آزادسازی بشریت از قید ذلت و طاغوت و انحراف و طغیان و تربیت و براساس اصل بندگی خداوند حرکت کند. از همین رو تا اکنون در هر مرحلهای از انقلاب، امام حسین(ع) «مصباحالهُدی و سفینهالنجاه» انقلاب اسلامی بوده است.
امام خمینی(ره) در ذهن مردم ایران جا انداخت که ملت حسینی(ع)، ملتی است که وقتی مشاهده کرد حق و عدالت زیر پا گذاشته میشود، در راه احقاق حق و دفع ظلم قیام میکند؛ زیرا زندگی با ستمگران را نکبت و خواری و مرگ در راه خدا را سعادت خویش میداند.
پس از رحلت امام خمینی(ره) تفکر انقلابی و عاشورایی او به دست امام خامنهای همچنان ادامه دارد؛ سال گذشته بود که رهبر معظم انقلاب در دیدار فرماندهان و مسئولان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تأکید کردند: «ما از بخش زیادی از مسیر با وجود شیب تند عبور کرده و به قلهها نزدیک شدهایم، بنابراین امروز روز خسته شدن و ناامیدی نیست؛ بلکه روز شوق و امید و حرکت است و مسئولان کشور باید با این روحیه حرکت کنند.» این چهار کلمه «نزدیک قلهایم، ناامیدی ممنوع!» بر گرفته از همان درس عاشورایی است که رهبر معظم انقلاب درباره آن میگویند: «هیچ وقت نباید امت اسلامی و جامعه اسلامی ماجرای عاشورا را به عنوان یک درس، به عنوان یک عبرت، به عنوان یک پرچم هدایت از نظر دور بدارد. قطعاً اسلام، زنده به عاشورا و به حسینبنعلی(ع) است. همان طور که فرمود: «و انا من حسین»؛ بنا بر این معنا، یعنی دین من، ادامه راه من، به وسیله حسین(ع) است. اگر حادثه عاشورا نبود، اگر این فداکاری عظیم در تاریخ اسلام پیش نمیآمد، این تجربه، این درس عملی، به امت اسلامی داده نمیشد و یقیناً اسلام دچار انحرافی میشد از قبیل آنچه که ادیان قبل از اسلام دچار آن شدند و چیزی از حقیقت اسلام، از نورانیت اسلام باقی نمیماند. عظمت عاشورا به این است.»
نتیجه عبرت و درس عاشورایی بود که قبل از عملیات «وعده صادق» رعشه بر جان کودکان صهیونیستی انداخت و این نکته را به دوستان و دشمنان فهماند که جمهوری اسلامی، به آنچه میگوید عمل میکند و هیچ گاه دست دوستی به سمت یزیدیان دراز نخواهد کرد و همیشه یاور مظلومان خواهد بود: «مِثْلِی لَا یُبَایِعُ مِثْلَهُ»؛ مثل من با مثل یزید بیعت نمیکند.
دیگر میشود گفت ما، یعنی ملت ایران با فرهنگ عاشورایی بزرگ شدهایم که حاج قاسم عزیز ما، آن خار چشم دشمنان در وصیتنامهاش این چنین مینویسد: «همراه خود دو چشم بسته آوردهام که ثروت آن در کنار همه ناپاکیها، یک ذخیره ارزشمند دارد و آن گوهر اشک بر حسین فاطمه(ع) است؛ گوهر اشک بر اهلبیت(ع) است؛ گوهر اشک دفاع از مظلوم، یتیم، دفاع از محصور مظلوم در چنگ ظالم» و با همین اعتقاد بر حسینفاطمه(ع) است که دشمنان را این چنین خطاب میکند: «ما ملت شهادتیم؛ ما ملت امام حسینیم! بپرس؛ ما حوادث سختی را پشت سر گذاشتهایم. بیا! ما منتظریم. مرد این میدان ما هستیم برای شما. شما میدانید این جنگ یعنی نابودی همه امکانات شما. این جنگ را شما شروع میکنید، اما پایانش را ما ترسیم میکنیم.»