یک موقع انسان راضی از خدای متعال است. این مقدمه است و قدم بعد این است که خدای متعال از انسان راضی بشود. این امر بالاتری است که خدای متعال بنده را بپسندد و از او راضی بشود.
هرچه در او جستوجو میکند، جز عبودیت و اخلاص و مقام رضا چیز دیگری نمیبیند. در مقامی است که خدای متعال از او راضی است، نه اینکه این از او راضی باشد. بالاتر این است که آدم یک جوری در عالم بندگی کرده، که خدای متعال از او راضی شده باشد، خدای متعال او را می پسندد. سیدالشهداء(ع) در این نقطه هستند. «الرِّضَا بِقَضَائِک وَ قَدَرِک أَقْصَى عَزْمِی وَ نِهَایتِی وَ أَبْعَدَ هَمِّی وَ غَایتِی» البته راجع به معصوم که به این راحتی نمیشود حرف زد؛ ولی آن رضایی که در سیدالشهداء(ع) هست، مقام عالی رضاست، یعنی خدای متعال حضرت را در متن سختترین ابتلائات قرار داده است. یک موقعی آدم راضی به درجات پایین بلا و سختیهاست؛ ولی یک بار میبینید، بار همه عالم روی دوش انسان است و خدای متعال سختترین ابتلا و امتحان را برای انسان رقم میزند و بعد هم در متن این سختترین ابتلای انسان راضی است. رضای سیدالشهداء(ع) اینطوری است. ما که مقامات معصوم را خیلی نمیفهمیم. اینطوری اصلاً قابل بحث کردن نیست، ولی عاشورا آن قله تجلی رضاست. رضا نسبت به قضاء الله و تدبیر خدای متعال در عاشورا از همه جا بیشتر آشکار است. حضرت سختترین صحنهها را پشت سر گذاشتند. سختیهای بزرگ دیگری را پیش روی دارند. در گودی قتلگاه ذکر مبارکشان «إلهِى رِضاً بِقَضائِکَ تَسلِیمًا لأمْرِکَ لا مَعبودَ سِواکَ» است. قله عاشورا همین رضا به قضاءالله است، که شما میبینید و سیدالشهداء(ع) باب بندگی و مسابقه و حرکت در این وادی را گشودند. اسبقالسابقینی است که رفته و این راه را بهسوی دیگران باز کرده است. دیگران هم این راه به رویشان باز شده است. در بعضی روایات شاید اینطوری دارد که هر مؤمنی مرگی و شهادتی دارد. اگر به موت از دنیا رفته باشد، برمیگردد و شهید میشود. اگر شهید باشد برمیگردد و موت را درک میکند. آنجا دارد که منشأ این شهادت برای مؤمنان شهادت سیدالشهداء است. حضرت رفتند و باب شهادت را باز کردند. پس عاشورا محل تجلی رضا به قضاء الله است. انسان وقتی راضی میشود که حتی در متن سختترین بلاها جمال صنع الهی را میبیند و در کار خدای متعال هیچ عیبی نمیبیند. اینکه در قرآن خدای متعال توصیه میفرماید: «وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّک قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ غُرُوبِها وَ مِنْ آناءِ اللَّیلِ فَسَبِّحْ وَ أَطْرافَ النَّهارِ لَعَلَّک تَرْضى»(طه/130)؛ قبل از غروب و قبل از طلوع و در اطراف روز و لحظات شب خدای متعال را تسبیح کن، تسبیح به حمد، یعنی حمد کن خدای متعال را که در حمد تسبیح هم به یک معنا اگر این تسبیح را انجام دادی، ممکن است انسان به مقام رضا برسد. تسبیح، یعنی هیچ عیبی در کار خدای متعال نمیبیند. هیچ نقصی در او و در افعال و صفات الهی نمیبیند. اگر خدا را اینطوری دیدی، ممکن است که انسان راضی بشود و الا تا وقتی انسان عیب در کار خدای متعال میبیند، این انسان طبیعی است که نمیتواند راضی باشد. چه وقت انسان میتواند تسبیح کند؟ وقتی عیبی در کار خدای متعال نمیبیند و عیب از انسان دور میشود. عیب را در کار خدا نمیبیند و گردن خدا نمیگذارد.