چشم بر هم بزنیم یک روز میآید که ما دیگر نیستیم؛ اما هیئتها، گریهکنهای اباعبدالله(ع) و سیاهیهای عزاداری هستند! یک روز میآید که دیگر یادی از ما نیست، صدایی از ما نیست، اشکی از ما نیست، حسین حسینی(ع) از ما نیست؛ روزی که هفت کفن پوساندهایم و خاک شدهایم.
یا امام زمان(عج)، ما در این روزها که نفسی میآید و میرود، یادی از جد غریبتان کردیم، گوشه چشمی تر کردیم، بر سینه زدیم، برای آمدنتان دعا کردیم؛ شما هم آن روزها یادی از ما کنید. قطره اشکی را برای ما کنار بگذارید؛ یک یاحسین(ع)تان را به ما صدقه بدهید.
قربان غربتتان آقا جان، نمیدانیم که در کدامین گوشه مینشینید و برای غریبی و مظلومیت جدتان گریه میکنید. ای کاش که میدانستیم! ای کاش که میدانستیم و پای روضه شما مینشستیم؛ مولاجان، نمک روضه به دست شماست؛ روضه رضوان ما نالهها و روضههای پرشور شماست.
مولا جان، میان گریههایتان برای ما هم دعاکنید:
سلام من به محرم وبه غصه و غم مهدی(عج)
به چشم کاسه خون، و به شال ماتم مهدی(عج)