1- ماهیت انقلاب اسلامی:
انقلاب اسلامی ایران ماهیتاً مردمی است و اساساً یکی از عوامل شکلگیری آن «مردم» بودهاند. این انقلاب بدون حضور مردم نه قادر به شکلگیری بوده و نه قادر به ماندگار شدن است. مسئله این است که انقلاب اسلامی ایران در برابر چالشها و مشکلات عدیده، زمانی توانسته از آنها به سلامت عبور کند که به ماهیت اصلی خود، یعنی بسیج مردم رجوع کرده است. ظرفیتها و توانایی مردم چنان بیپایان و گسترده است که اگر این ظرفیتها در هر چالشی ورود یابند، توانایی مرتفع کردن آن چالش را دارد.
نکته مهم این است که آرمانها و اندیشه انقلاب اسلامی به هر حوزهای که وارد شد، توانست سطوح متعالی و مترقی را بهسرعت طی کند؛ اما این آرمانها و اندیشهها مطابق انتظارات به حوزه اقتصاد رسوخ نکرد. برای نمونه، انقلاب اسلامی در بطن خود مردمی بودن را دارد و اساساً اگر قادر به حلوفصل مسائل و چالشهاست، به دلیل استفاده از ظرفیتهای مردمی است؛ اما شاهدیم که انقلاب و خصیصه مهم آن، یعنی مردمی بودن کمتر در حوزه اقتصاد نفوذ و بروز یافت و این دقیقاً مسئلهای است که سبب شده تا کارگزاران انقلاب آنچه را میخواستند، نتوانند در اقتصاد محقق کنند.
2- تغییر نگاه از اقتصاد متعارف به مبانی اقتصاد مقاومتی
یکی از برهههایی که انقلاب از ظرفیت مردم برای عبور از مشکلات استفاده کرد، دفاع مقدس بود. ما تا قبل از فتح خرمشهر نگاهی کلاسیک و منطبق بر اصول متعارف جنگ در جبهه داشتیم؛ اما بهیکباره راهبرد خود را از حالت کلاسیک جنگ به ظرفیت بسیج مردمی تغییر دادیم. اتخاذ این شیوه کانون و نقطه عطفی در تغییر مسیر جنگ به نفع کشور بود که با فتح خرمشهر شروع شد. فتح خرمشهر محصول تغییر شیوه دفاع و کنار گذاشتن اصول متعارف جنگ بود. زمانی که با اتکای به مردم فصل نوینی از مقاومت فعالانه را در جبههها به نمایش گذاشتیم. خرمشهرهای اقتصادی حاصل نمیشود مگر با خارج شدن از مسیر متعارف اقتصاد و تغییر نگاه ما نسبت به اقتصاد از طریق حرکت به سمت مشارکت مردم در تولید و اجرای اقتصاد مقاومتی. در واقع، ابزارهای کلاسیک و متعارف اقتصادی نمیتوانند مشکلات اقتصادی ما را برطرف کنند و باید به بسیج اقتصادی مردم و تحقق اقتصاد مقاومتی رو آوردیم. رهبر فرزانه انقلاب در اول فروردین سال 1402 فرمودند:
«هر جا مردم وارد شدهاند ما پیشرفت کردهایم. در دفاع مقدس مردم وارد شدند، ما پیروز شدیم؛ در مسائل سیاسی کشور مردم هر جا وارد شدند ما پیروز شدیم؛ در مسائل اقتصادی هم همینجور است؛ [اگر] مردم وارد بشوند، آحاد مردم وارد بشوند، ما پیروز خواهیم شد.»
به هر حال، مصداقهایی که نظام توانسته از طریق ظرفیتهای مردمی از چالشهای حاصله در این چهار و نیم دهه گذشته عبور کند، بسیار هستند. سخن این است که رهبر فرزانه انقلاب با همین نگاه مسئله تولید و اقتصاد را به استمداد از مردم ارتباط دادهاند. البته باید توجه داشت توجه رهبری به استفاده از ظرفیتهای مردمی به مقطع فعلی محدود نمیشود، بلکه ایشان با ژرفاندیشی، آیندهنگری و تجربه و نگاه عمیقی که در خصوص عبور کشور از چالشها به کمک مردم داشتند، از سال ۱۳۸۴ سیاستهای کلی اصل ۴۴ را برای عبور از چالشهای اقتصادی از طریق مردمیسازی آن ابلاغ کنند.
3- بسیج عمومی اقتصادی
در مردمیسازی اقتصاد، هدف ایجاد یک بسیج عمومی به منظور مشارکت دادن و مسئولیت گرفتن مردم در اقتصاد ملی است. بسیج عمومی زمانی شکل میگیرد که یک ایده کلان سیاسی و گفتمان وابسته به آن از سوی دولت مطرح شود. این برنامه کلان ضمن روشن کردن برای حرکت و تصویرسازی از آینده، اولاً نوعی دعوت مردم به پذیرش مسئولیت در اقتصاد است و سرمایههای عمومی و ارادههای مردمی را به خود جذب میکند. ثانیاً همگرایی و هماهنگی در ساختار ادارهی جامعه را شکل داده و به نحوی دولت را بازسازی میکند.
4- بهرهوری بیشتر از عوامل تولید
از نگاه دیگر، علت تأکید رهبری بر مردمیسازی اقتصاد را باید از منظر استفاده بهینه از عوامل تولید توضیح داد. عوامل تولید عبارتند از زمین، کار و سرمایه. بدیهی است که دولت در بهرهوری کامل از این منابع نیازمند صرف نیروی زیاد هست؛ اما اگر از ظرفیتها و توان مردم در بهرهوری و تولید از این منابع استفاده شود، قاعدتاً نیروی کمتری از دولت استفاده شده و در نتیجه صرفه اقتصادی بیشتری تولید میشود. این موضوع در شرایطی همچون سالهای اخیر که دولت از حیث تأمین منابع برای به حرکت درآورد عوامل تولید، دچار مضیقه است و ضمن کسری بودجه نمیتواند سرمایهگذاری مؤثری را جذب کند، اهمیت مضاعف مییابد. از این نگاه مشارکت مردمی در اقتصاد را میتوان کلید پیروزی کشور در جنگ اقتصادی هم نام نهاد؛ زیرا تحریمهایی که تولید را هدف قرار دادهاند، تنها با حضور مؤثر مردم و استفاده از ظرفیت و داشتههای آنها، در همه جنبههای اقتصادی امکان خنثیسازی دارند. از این رو وقتی بهرهوری از منابع تولید به دست خود مردم باشد، فرد مراقب دارایی خود است مانند سرمایه، وقت و توان نیروی کار و اعتبار، این سبب میشود تا کار از برنامهریزی تا اجرا حسابشده و دقیق باشد، اما در کار دولتی این میزان حسابگری و دقت وجود ندارد. همچنین مردم به دلیل تفاوتهای بسیار زیاد در نوع نگاه و تفکر، تصمیمات بسیار متنوعتری میتوانند بگیرند و انتظار نوآوری بیشتر است نسبت به اینکه از بالا یک گروه خاص به فکر برنامهریزی باشند. در حوزه مصرف هم همینگونه است، اگر قرار باشد که دولت بهطور کامل تصمیم بگیرد که مردم چه چیز مصرف کنند و هر آنچه را که دولت تصمیم میگیرد برای مصرف به مردم بدهد، مصرف بهینه شکل نمیگیرد، ولی اگر خود مردم تصمیم به مصرف بگیرند، نتایج بسیار بهتری کسب خواهد شد و از تولیدکننده حمایت بهتر و بیشتری صورت میگیرد.
5- عدالت اقتصادی
در اندیشه رهبر معظم انقلاب، تأکید بر مردیسازی اقتصاد را میتوان از منظر توسعه عدالت اقتصادی نیز توضیح داد. عدالت اقتصادی از آرمانهای انقلاب و امام(ره) است و ضمن گنجانده شدن در قانون اساسی، از مهمترین آرزوهای کارگزاران نظام بوده است. رشد و توسعه اقتصادی در اندیشه غرب ثروتآفرین است؛ اما لزوماً عدالتگستر نیست، چه اینکه فاصله طبقاتی و تضعیف افراد فاقد سرمایه، از کانونهای اساسی نابرابری در جامعه غربی است. این دقیقاً وجه تمایز اقتصاد متعارف با اقتصاد اسلامی است. مردمیسازی اقتصاد ضمن فراگیر کردن حضور مؤثر مردم در رشد تولید، به تقسیم ثروت در جامعه بهتناسب استحقاق افراد منجر میشود.