وقتی به تحولات یک سال اخیر در منطقه غرب آسیا و آنارشیسم حاکم بر آن مینگریم، درسها و عبرتهای بیشماری برای تذکر مییابیم. یکی از این درسها، جلوهگری تسلط ایران بر وضعیتی است که دشمنان امر مقاومت، سعی در بسط و تعمیق بیسامانی دارند. باوجود جنایات هرروزه صهیونیستها در غزه، لبنان و سوریه و باوجود آسیبدیدن بخشهایی از محور مقاومت، ایران بهعنوان محور قدرتمند این جبهه، همچنان در مقام بازیگردان و بازیخوانی زبردست، مشغول تثبیت نظم موردنظر خود در منطقه است.
وقتی به تحولات یک سال اخیر در منطقه غرب آسیا و آنارشیسم حاکم بر آن مینگریم، درسها و عبرتهای بیشماری برای تذکر مییابیم. یکی از این درسها، جلوهگری تسلط ایران بر وضعیتی است که دشمنان امر مقاومت، سعی در بسط و تعمیق بیسامانی دارند. باوجود جنایات هرروزه صهیونیستها در غزه، لبنان و سوریه و باوجود آسیبدیدن بخشهایی از محور مقاومت، ایران بهعنوان محور قدرتمند این جبهه، همچنان در مقام بازیگردان و بازیخوانی زبردست، مشغول تثبیت نظم موردنظر خود در منطقه است و اجازه عرضاندام راهبردی به دشمنان انسانیت نمیدهد. در همینباره دیروز محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس تصریح کرد که ایران در میدان، دچار خطای محاسباتی نمیشود. این اظهارنظر و پیشتر، کلام رهبر انقلاب در «جمعه نصر»، مبنی بر اینکه ایران در واکنش به وضعیت حاکم بر منطقه نه دچار تعلل میشود و نه شتابزدگی، گویای آن است که بازوهای قدرت تهران، تعیینکننده اصلی معادلات در منطقه است. جمهوری اسلامی ایران در حالی این روزها با حفظ آرامش و تمرکز خود و با همرزمی و همراهی مجاهدانه برادران دینیاش در محور مقاومت، مشغول زدن ضربات کاری بر پیکره کریه صهیونیستهاست که در طول ۴۵ سال گذشته، متحمل سختترین نظام تحریمها و توطئهها از سوی جریان استکبار جهانی به فرماندهی دولت تروریستی آمریکا و اذنابش در اروپا بوده است. این تحریمها و توطئهها ابعاد وسیعی از جمله اقتصادی را شامل بوده و تاثیر بلافصلی بر زندگی ایرانیان داشته است. با این حال دولت و ملت برآمده از انقلاب اسلامی، با فهم درست از روندهای تاریخی و عبرتگرفتن از وابستگی ایران به غرب در دوران سیاه پهلوی، به آن حد از بلوغ و پختگی رسیده که با پذیرش امر مقاومت و رجحاندادن آن بر امر سازش، زیر میز بازی غرب و ایادی آن زده و بههیچ صورت و شکلی حاضر نیست در بازی استعماری آنها بازی کند؛ چراکه میداند سرانجام این بازی، چیزی جز خفت عناصر جداییناپذیر ایرانیت و اسلامیت نیست. علاوهبر انرژی بیمانند تودههای مردمی که انقلاب اسلامی ایران، زمینه آزادی آن را برای استقلالطلبی و عزتخواهی ایران فراهم آورده، عوامل دیگری نیز بر تثبیت نظم ثباتساز ایرانی بر منطقه دخالت داشتهاند. اسلام سیاسی و مهمترین تجلی آن یعنی ولایتفقیه که امامخمینی (ره) آن را در سالهای پایانی دهه ۴۰ شمسی، در امتداد ولایت الهی صورتبندی کردند، در سالهای پس از انقلاب اسلامی به عاملی محوری برای ارتقای اعتمادبهنفس کارگزاران نظام و تودههای مردم تبدیل شد و با درانداختن نظم تازه سیاسی در میان نظمهای سیاسی رایج، ثبات را به ایران و محور همسو با مقاومت اسلامی، ارزانی داشت. علاوهبر حضور عظیم تودههای مردم برای تحقق آرمانهای انقلاب اسلامی و رهبری حکیمانه ولیفقیه، مجاهدت کارگزاران مخلص و بعضا گمنام در میان افواه عمومی، دیگر عاملی است که موجب شد ایران با وجود همه صعوبتهای تحمیلی از سوی دنیای پرنخوت غربی، نهتنها پابرجا بماند بلکه با توسعه ابزارهای قدرت خود، ارادهاش را نیز بر دشمنان دیکته کند. احیا، پابرجایی و توسعه آرام تمدن اسلامی پس از وقوع انقلاب اسلامی، نهتنها به ایران عزت بخشید بلکه سایر ممالک اسلامی را نیز به الگوگیری از گفتمان ایرانساز خمینی کبیر واداشت و استقلالطلبی را به ترجیعبند مبارزات ملتهای غیور اسلامی در برابر سلطه نامیمون غربیها، واداشت. مهمترین جلوه و جلای الگوگیری ملتهای اسلامی از تفکر پیر جماران، خود را در قالب محور مقاومت و بازوهای قدرتمند آن، ابتدا در فلسطین و لبنان و در سالهای بعدی انقلاب اسلامی، در عراق و سوریه و یمن بروز داد. نضج و رشد تصاعدی اندیشه مقاومت اسلامی در کشورهای یادشده در سالهای پس از «انفجار نور»، به کابوسی جدی برای غرب و مزدور تمامعیار آن در غرب آسیا یعنی رژیم موقتی صهیونیستی تبدیل شد. کابوس یادشده در حالحاضر و با تشدید مبارزه مجاهدان محور مقاومت علیه اراضی اشغالی، فزاینده شده است. صهیونیستها پس از عملیات تاریخی طوفانالاقصی، با بحران وجودی مواجه شدند و تنها راه چاره آنها برای حل این بحران، جنایات حیرتانگیز در غزه و لبنان بوده که البته با توجه به بیداری افکارعمومی و صدالبته «اثر وضعی خون شهید» که ظالم را در نهایت سرنگون میکند، آنها را بیشتر از قبل در اقیانوس بحران وجودی، غوطهور کرده است.صهونیستها تصور میکردند میتوانند با حمایتهای بیشائبه دول غربی و نخوتورزیدن به توشوتوان تسلیحاتی مدرن، صدای مردم غزه و به طریق اولی، صدای مقاومت در منطقه را خفه کنند اما هرچه بیشتر گذشت، به سران تلآویو بیشتر ثابت شد که آنچه معادله را میسازد و پیش میبرد، دست بازیگردان ایران اسلامی، به نیابت از دست قدرتساز الهی است؛ «یدا...فوق ایدیهم». اکنون صحنه نبرد کاملا آشکار است؛ یک طرف رژیم موقتی صهیونی و تمام هیمنه وهیبت پوشالی غربِ مادیزده قرار دارد که هیچ مایه تبختری جز کشتار مردم بیدفاع، برای بزرگنمایی ندارد و طرف دیگر، ایران اسلامی ومحور مقاومت ایستاده که باوجود همه تحریمها و تضییقات متزاید تحمیلی، همچنان گردنی افراشته و سری سرفراز دارد که افق پیشروی خود را نه بازیگری در نظم نوین منطقهای که «سربازی منجی» در نظم عدالت گستر جهانی میبیند. راه ادامه دارد و ایران اسلامی و محور مقاومت، با وجود مظلومیت، مقدر و محکم ایستاده و نمیگذارد باند تبهکار صهیونیسم، بر سرنوشت انسانیت حاکم شود.