شنبه هفدهم خردادماه، ایران اعلام کرد که اسناد «بسیار مهم استراتژیک» از داخل فلسطین اشغالی، از جمله اطلاعات حساس متعلق به تأسیسات اتمی، به دست آورده است. وزیر اطلاعات هم بعد از انتشار این خبر، در مصاحبهای از قصد تهران برای انتشار زودهنگام این اسناد خبر داد و از مجموعه اسناد به دست آمده، به نام «گنجینه اطلاعاتی، عملیاتی و راهبردی» یاد کرد که شامل اسنادی درباره (۱) برنامه اتمی، (۲) پروندههای امنیتی و (۳) روابط بینالملل اسرائیل، میشود.همگان از جمله خود اسرائیلیها اذعان میکنند که عملیات فلسطینی «طوفان الاقصی در هفتم اکتبر ۲۰۲۳»، پیش از هر توصیفی، یک ضربه امنیتی-اطلاعاتی بود که شاید در تاریخ هفتاد و اندی ساله رژیم، بیسابقه باشد. این ضربه از حیث تبعات بینالمللی که وجهه کریه و شرورانه رژیم را برای دنیا بر ملا کرده، قطعاً بیسابقه است. گواه این ادعا واکنش دوستان و متحدان اسرائیل در دل اروپا و آمریکا در طول چند ماهه اخیر است و حتی دولتهایی مانند بریتانیا که از بانیان ظهور این رژیم در منطقه است.
اکنون در فاصله کمتر از دو سال از این ضربه، ایران از یک عملیات موفق اطلاعاتی و امنیتی خود در قلب فلسطین اشغالی خبر داده که ماحصل آن، کسب «اسناد راهبردی» از رژیم در چند سطح است. اول سطح برنامه اتمی رژیم. دوم پروندههای اتمی و سوم، روابط بینالملل تلآویو که اگر در هر کدام از این سطوح، ماهیت واقعی رژیم افشاسازی شود، باید گفت، ایران هفتم اکتبر دوم را با موفقیت اجرا کرده و به تعبیری، گام دوم طوفان الاقصی برداشته شده و اسرائیل در حین بالاترین سطح هشیاری امنیتی و اطلاعاتی که به دلیل وجود شرایط جنگ است، دریافت کرده و نکته مهم دیگر این است که اسرائیل با عدم تکذیب اخبار اعلام شده از جانب مقامات ایرانی و ادامه سکوت، این مسئله را تأیید کرده و در حال تلاش برای مهار تبعات احتمالی است و چه بسا دوباره «منافقین» را علیه ایران و مشخصا در موضوع هستهای، فعال کند همانطور که نقطه آغاز پرونده هستهای ایران، این را نشان میدهد.
در سطح اول یعنی برنامه اتمی رژیم، تلآویو تا امروز با استفاده از سیاست ابهام، به شکل رسمی اذعان نکرده که سلاح اتمی در اختیار دارد. اگر ایران در مجموعه این اسناد، مدارکی رو کند که این سیاست ابهام را در سطح رسمی پایان دهد، ضربهای رسواکننده به حیثیت رژیم وارد خواهد کرد. در سطح دوم و در پروندههای امنیتی که اتفاقا این حوزه، حوزه مزیتی رژیم محسوب میشود، ایران میتواند حفرههای امنیتی اطلاعاتی رژیم را کشف کند و مزیت رژیم را تضعیف کند بخصوص در حوزه جاسوسی و عوامل رژیم در داخل و در سطح منطقه. در سطح سوم، روند رسواسازی رژیم در سطح بینالملل باید ادامه یابد. برای نمونه ایران که سالهاست به دلیل برنامه صلحآمیز هستهای تحت سنگینترین فشار غرب و حامیان اسرائیل است و دانشمندانش توسط عوامل همین رژیم و متحدان آمریکای و اروپاییاش ترور شدهاند، تهران میتواند ادعاهای قبلی خود را درباره همکاری طرفهای بینالمللی با اسرائیل علیه خود افشا کند. برای مثال، یک منبع آگاه در گفتوگو با خبرنگار فارس تأکید کرده که بررسی اسناد به دست آمده نشان میدهد نامههای رسمی و محرمانه ایران به آژانس بینالمللی انرژی اتمی که حاوی اطلاعات حساس بوده، از طریق کانالهای پنهان در اختیار نهادهای جاسوسی رژیم صهیونیستی قرار گرفته است. لذا «این اسناد به وضوح نشان میدهد آژانس بینالمللی انرژی اتمی به جای ایفای نقش بیطرفانه، به ابزاری در خدمت اهداف رژیم صهیونیستی تبدیل شده است». افشای مستند چنین امری از طریق اسناد خود اسرائیل، در کمترین نتیجه میتواند قدرت چانهزنی ایران در این پرونده را افزایش داده و از طرفی، همکاری طرفهای بینالمللی با این رژیم را از این پس محدودتر کند.
همه این امور بستگی به نوع رفتار تهران و شیوه بهرهبرداری هوشمندانه از اسناد به دست آمده دارد. ولی آنچه قطعی است، این است که دستگاه اطلاعاتی اسرائیل در هفتم اکتبر ۲۰۲۳ نشان داد، -برخلاف تبلیغات- چقدر آسیبپذیر است و اکنون در «هفت اکتبر دوم» توسط ایران، ثابت کرد که هنوز خود را ترمیم نکرده و ضربه کاری دوم را در فاصله یک سال از ضربه اول، دریافت کرده و باید منتظر تبعات بعدی آن باشد.