فرهنگی >>  دین >> اخبار ویژه
تاریخ انتشار : ۲۵ آذر ۱۴۰۳ - ۰۹:۳۶  ، 
کد خبر : ۳۶۹۸۳۱

شهادت یا وفات؛ حضرت ام البنین (س) چگونه از دنیا رفتند؟

در موضوع وفات یا شهادت حضرت ام البنین نقل قول‌ها ۲ گونه است، یکی آنکه حضرت بر اثر مرگ طبیعی از دنیا رفته اند و برخی دیگر معتقدند ایشان مسموم شده است.

حضرت ام البنین از زنان برجسته تاریخ اسلام و از جمله زنان تأثیرگذار در حادثه عاشوراست که اگرچه مستقیم در کربلا حضور نداشته است اما وجود ۴ فرزند ایشان در حادثه عاشورا و به نمایش گذاشتن ادب و فداکاری و غیرت که از مادر خود به ارث برده‌اند باعث شده است تا نام مبارک حضرت ام البنین زینت زنان مسلمان باشد.

همواره نام این بانوی بزرگ که در فضیلت‌های اخلاقی، ایمان، اخلاق، ادب و شجاعت زبانزد بوده است با نام حضرت عباس (ع) که خود نیز دارای این صفات بود گره خورده است. حضرت عباس، این جانباز عاشورا که جایگاه و مقامش باعث غبطه شهدا در روز آخرت می‌شود ویژگی‌های خود را از پدری چون امیرالمومنین (ع) و بانویی چون ام البنین وام گرفته است.

مشهور در شجاعت و ادب

آنچه از منابع تاریخی مشخص می‌شود حضرت ام البنین در پنجمین سال هجرت رسول گرامی اسلامی به مدینه، در جنوب مکه و در طایفه هوازن، در میان قبیله نام آور کلاب و در خانه جزام بن خالد به دنیا آمد.

پدر ام البنین ابوالمجْل حزّام بن خالد، از قبیله بنی کلاب و برخی از علمای معاصر نام مادرش را ثمامه دختر سهیل بن عامر بن مالک ذکر کرده‌اند. نسب پدری و مادری حضرت ام البنین در میان اعراب به قبایل خوش نام می‌رسید. بنی کلاب از جهات مختلف همچون داشتن مقام‌های مهم در قبل از اسلام و همچنین شجاعت و پهلوانی در عرب شهره بودند. خاندان جناب امّ البنین علیهاالسلام در شرافت، شهامت، مردانگی، مهمان نوازی و دلاوری، سرآمد رادمردان عصر خود بوده‌اند. امّ البنین، این اوصاف والا را از اسلاف خود به ارث برد.

ام البنین پس از شهادت حضرت زهرا (س) به همسری با ایشان درآمد. ماجرای ازدواج ایشان با حضرت علی (ع) از این قرار است که بعد شهادت حضرت زهرا (س) فرزندان کوچک ایشان به مادری نیاز داشتند تا در عین حال که همسری امیرالمومنین را عهده دار باشد، برای آنان نیز مادری کند. به همین سبب، امام علی علیه السلام از برادرش عقیل که دانشمندی تبارشناس در جهان عرب بود، چنین درخواست کرد: «اُنْظُرْ لِی اِمْرَأَةً قَدْ وَلَدَتْها الْفُحُولَةُ مِنَ الْعَرَبِ لاَِتَزَوَّجَها فَتَلِدَ لِی غُلاما فارِسا؛ برای همسری ام؛ بانویی از میان اعراب انتخاب کن که از نسل دلیرمردان عرب باشد و پسری جوانمرد و شجاع برایم به دنیا آورد.» عقیل نیز بعد از فکر و اندیشه به امام پیشنهاد کرد که با امّ البنین کلابیه ازدواج کند؛ چرا که در میان اعراب، شجاع‌تر از نیاکان او یافت نمی‌شود. مولای متقیان نیز رأی برادرش را پسندید و عقیل را به خواستگاری فرستاد.

خواستگاری حضرت امیر از ام البنین

پیش از خواستگاری امیرالمومنین، حضرت ام البنین می‌فرماید؛ قبل از خواستگاری شبی در خواب دیدم که در باغ سرسبز و پردرختی نشسته‌ام. نهرهای روان و میوه‌های بسیار در آنجا وجود داشت. ماه و ستارگان می‌درخشیدند و من به آنها چشم دوخته بودم و درباره عظمت آفرینش و مخلوقات خدا فکر می‌کردم و نیز درباره آسمان که بدون ستون، بالا قرار گرفته است و همچنین روشنی ماه و ستارگان و… در این افکار غرق بودم که ماه از آسمان فرود آمد و در دامن من قرار گرفت و نوری از آن ساطع می‌شد که چشمها را خیره می‌کرد. در حال تعجب و تحیر بودم که چهار ستاره نورانی دیگر هم در دامنم فرود آمدند.

پدر ام البنین از معبّر قوم تعبیر آن را خواست و او در تعبیر این خواب گفت: این خواب را برای کسی تعریف نکنید و بدانید بزرگی از عرب و عجم به خواستگاری دخترتان خواهد آمد و خداوند از آن مرد چهار پسر به دخترتان خواهد داد.

وقتی عقیل برای خواستگاری به نزد حزام بن خالد آمد، ایشان با یادآوری رؤیای صادقه دخترش، به ایشان مژده داد. «لَقَدْ حَقَّقَ اللّهُ رُؤْیاکِ یا بُنَیَّتِی فَاَبْشِرِی بِسَعادَةِ الدُّنِیا وَالاْآخِرَةِ؛ دخترم مطمئناً خدای [تبارک و تعالی]، رؤیای تو را به حقیقت مبدل ساخت و سعادت دنیا و آخرت بر تو بشارت باد!» سپس به همسرش شمامه گفت: «آیا دخترمان فاطمه را شایسته همسری امیر مؤمنان علیه السلام می‌دانی؟ بدان که خانه او خانه وحی، نبوت، علم، حکمت، ادب و اخلاق است. اگر دخترت را، لایق این خانه می‌دانی، این وصلت مبارک را بپذیریم!»

ام البنین به جای فاطمه

در تاریخ نوشته شده حضرت امّ البنین علیهاالسلام وقتی به خانه حضرت علی علیه السلام آمد، به آن حضرت، پیشنهاد کرد او را به جای فاطمه که اسم قبلی و اصلی وی بود با کنیه‌اش «امّ البنین» صدا زند تا حسنین علیهماالسلام با شنیدن نام فاطمه، به یاد مادر خویش، فاطمه زهرا علیهاالسلام نیفتند و در نتیجه، خاطرات تلخ گذشته در ذهنشان تداعی نشود و رنج بی مادری آنها را نیازارد.

امّ البنین در منزل امام علی علیه السلام دارای چهار پسر به نامهای عباس، عبد اللّه، عثمان و جعفر شد که سرور همه آنان حضرت عباس علیه السلام است که در چهارم شعبان سال ۲۶ هجری در مدینه متولد شد.

هر یک از این چهار جوان تربیت یافته در مکتب امّ البنین علیهاالسلام، در مرحله نخست از اوصاف والای پدر گرامی شأن علی (ع) تأثیر پذیرفته بودند و در مرحله بعد از مادر با کمال خود ادب و ایثار را فرا گرفته بودند تا آنجا که هر یک به تنهایی اسوه رشادت، نجابت، شرافت، جوانمردی، اخلاق و کمالات انسانی بودند. در هنگام شهادت مولای متقیان حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام فرزند بزرگ امّ البنین، عباس بن علی علیه السلام در حدود چهارده سال سن داشت و برادرانش از او کم سن تر بودند.

بگو از حسین (ع) چه خبر؟

حضرت ام‌البنین وقتی خبردار شد که بشیر نماینده امام سجاد (ع) به مدینه آمده است جلو رفت و از امام حسین (ع) پرسید. بشیر گفت: فرزندت عباس شهید شده است ایشان بیان کردند: بشیر از امامم حسین (ع) چه خبر؟ بشیر گفت دیگر فرزندانت نیز شهید شده‌اند. ایشان بار دیگر تکرار کردند: بشیر از حسین بگو. وقتی بشیر خبر شهادت حضرت را داد بانو فریادی سر داد و ناله کرد.

بعد از واقعه عاشورا این بانو نیز به زینب کبری ملحق شد و در قالب عزاداری به مخالفت با حکومت یزید پرداخت و هر روز دست فرزند حضرت عباس را می‌گرفت و در قبرستان بقیع چهار قبر می‌کشیدند و ناله می‌کردند و مردم دور ایشان جمع می‌شدند به طوری که گریه ایشان حتی سنگدلی همچون مروان بن حکم را نیز به گریه انداخت.

امّ البنین، پس از شهادت فرزندانش، همه روزه به بقیع می‌رفت و به یاد فرزندان شهیدش مرثیه‌های بسیار سوزناکی می‌خواند و مردم مدینه نیز به ندبه و نوحه او گوش فرا می‌دادند تا جایی که مروان بن حکم - این دشمن اهل بیت- نیز همواره به نوحه خوانی او حاضر شده و می‌گریست.

وفات یا شهادت حضرت ام البنین

از سال و چگونگی وفات ام البنین در منابع دسته اول روایی و تاریخی چیزی ذکر نشده است. برخی متأخران با استناد به منابعی سال وفات وی را روز سیزدهم جمادی الثانی سال ۶۴ هجری قمری نوشته‌اند اما در چگونگی وفات یا شهادت ایشان سختی به میان نیامده است. در کتاب «کنز المطالب» نوشته شده به تاریخ ۱۳۲۱ هجری قمری نوشته علّامه سیّد محمّد باقر قره باقی همدانی در باب سال و روز وفات حضرت ام البنین به نقل از کتاب «اختیارات» طی حدیثی آمده استطاعت: «روز سیزدهم جمادی الثّانی که مصادف با جمعه بود بر امام زین العابدین وارد شدم. ناگهان فضل بن عبّاس (ع) وارد شد و در حالی که گریه می‌کرد، گفت: جدّه ام ام البنین از دنیا رفت. شما را به خدا ببینید چطور این روزگار فریبکار، خاندان کساء را در یک ماه دو بار عزادار کرد.» برخی نوشته‌اند که به طور کلی، آنچه پیداست وفات ام البنین نتیجه طبیعی زندگی‌اش بوده و هیچ شواهدی مبنی بر علت خاصی برای مرگ او وجود ندارد، اما برخی از مورخان معتقدند با توجه به مقام فصاحت والای حضرت ام البنین در افشاگری ظلم بنی امیه و اشعار جانسوزی که برای عزاداری‌های کربلا می‌خواند و مردم را متوجه بی‌لیاقتی حکام وقت می‌کرد، سبب شد که دشمنان ایشان را با عسل زهرآگین مسموم نموده و به شهادت برسانند. مورخ نامی حاج شیخ علی فلسفی در کتاب زنان نابغه و جناب عبدالعظیم بحرانی در کتاب ام البنین نوشته‌اند که بنی امیه همسر امیرالمومنین علی علیه السلام، یعنی ام البنین را مسموم و به قتل رساندند. ام البنین در قبرستان بقیع در کنار عمه‌های پیامبر اسلام دفن شده است.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات