در جهان پرتلاطم روابط بین الملل، مذاکره به مثابه ابزاری برای حل و فصل اختلافات شناخته میشود. اما زمانی که یکی از طرفین، مذاکره را نه به عنوان فرصتی برای تفاهم، بلکه به مثابه اهرمی برای تحمیل خواستههای یکجانبه تعریف کند، ماهیت این تعامل تغییر میکند. جمهوری اسلامی ایران در طول چهار دهه گذشته، همواره با چالش «تحمیل اراده» قدرتهای غربی، به ویژه ایالات متحده، مواجه بوده است. در این میان، بیانات اخیر مقام معظم رهبری در ۱۸ اسفند ۱۴۰۳، که در جمع مسئولان نظام ایراد شد، چارچوبی تحلیلی برای درک این پدیده ارائه میدهد. این نوشتار با استناد به گفتمان ایشان، به بررسی ماهیت تحمیل اراده آمریکایی از طریق مذاکره، دلایل عدم مذاکره با ترامپ، و مکانیسمهای مقاومت در برابر این استراتژی میپردازد.
ماهیت تحمیل اراده در گفتمان رهبری
رهبر معظم انقلاب اسلامی در بیانات اخیر خود، با اشاره به تجربه تاریخی جمهوری اسلامی، ماهیت مذاکرات پیشنهادی غرب را به وضوح تشریح کردند. ایشان با تأکید بر هویت مستقل نظام اسلامی، هرگونه تبعیت از مبانی تمدن مادی غرب را نفی کرده و فرمودند: «ما نمیتوانیم در مسائل گوناگون سیاسیمان، اقتصادیمان و دیگر چیزها پیرو مبانی تمدّن مادّی غرب باشیم... مبانی آن تمدّن، مبانی غلطی است، مخالف با مبانی اسلامی است؛ ارزشهای آن تمدّن، ارزشهای دیگری است.» (بیانات معظم له در دیدار با جمعی از مسئولان نظام 18/11/1403)
این نگاه، ریشه در نقد ساختاری تمدن غربی دارد که رهبری آن را مبتنی بر استعمار، تحمیل خواستهها، و «معیارهای دوگانه» میدانند: «تمدن غربی با استعمار، با تحمیل خواستههای خود بر کشورهای دیگر، با تصرّف منابع ثروت کشورها و ملّتهای دیگر، با کشتارهای وسیع، با معیارهای دوگانه، با ادّعای دروغین حقوق بشر، با ادّعای دروغین حقوق زن، [رسوا شد؛] اینها رسوا کرد تمدّن غربی را.» (بیانات معظم له در دیدار با جمعی از مسئولان نظام 18/11/1403)
در این چارچوب، مذاکره با غرب به ویژه آمریکا نه به عنوان تعاملی برابر، بلکه به مثابه ابزاری برای تحمیل ارزشها و منافع یکجانبه تعریف میشود. رهبری در اشاره مستقیم به این مسئله میفرمایند: «بعضی از دولتهای قلدر واقعاً بنده هیچ تعبیری مناسبتر برای بعضی از شخصیتها و رؤسای خارجی، جز همین کلمهٔ «قلدر» سراغ ندارم اصرار به مذاکره میکنند، مذاکرهٔ آنها برای حلّ مسائل نیست، برای تحکّم است. [میگویند] مذاکره کنیم تا آنچه را که میخواهیم، بر طرف مذاکره که آن طرف میز نشسته تحمیل کنیم.» (بیانات معظم له در دیدار با جمعی از مسئولان نظام 18/11/1403)
این بیانات، ماهیت مذاکرات پیشنهادی آمریکا را به مثابه «تحکم» و نه «تفاهم» برملا میکند. از نگاه ایشان، هدف واشنگتن از مذاکره، ایجاد فشار افکار عمومی و طرح توقعات جدید فراتر از توافقات گذشته مانند محدودیتهای دفاعی یا بین المللی است: «توقّعات جدیدی را مطرح میکنند که این توقّعات جدید از طرف ایران قطعاً برآورده نخواهد شد؛ [مثلاً] راجع به امکان دفاعی کشور، راجع به تواناییهای بینالمللی کشور، که فلان کار را نکنید، فلان کس را نبینید، فلان جا نروید، فلان چیز را تولید نکنید، برد موشکتان از آن فلان قدر بیشتر نباشد! مگر کسی میتواند اینها را قبول کند؟» (بیانات معظم له در دیدار با جمعی از مسئولان نظام 18/11/1403)
چرایی عدم مذاکره با ترامپ و استراتژی فشار حداکثری
دوره اول ریاست جمهوری دونالد ترامپ نقطه عطفی در تشدید رویکرد تحمیلی آمریکا علیه ایران بود. خروج یکجانبه از برجام در سال 97 و اعمال تحریمهای «حداکثری»، نمونه بارزی از به کارگیری مذاکره یا تهدید به آن به عنوان ابزار فشار بود. رهبری در تحلیل این دوره، بر دو محور اصلی تأکید دارند:
۱. نقض تعهدات و عدم اعتماد به غرب
تجربه برجام نشان داد که آمریکا حتی به تعهدات صوری خود پایبند نمیماند. رهبری با اشاره به این مسئله میفرمایند:
«آن سه کشور اروپایی هم اعلامیّه میدهند، اعلام میکنند که ایران به تعهّدات هستهای خودش در برجام عمل نکرده! از این طرف یکی از آنها سؤال کند [مگر] شما عمل کردید؟... شما از روز اوّل عمل نکردید؛ بعد که آمریکا خارج شد، قول دادید که یک جوری جبران کنید، زیر قولتان زدید.» (بیانات معظم له در دیدار با جمعی از مسئولان نظام 18/11/1403)
این ناکامی، اعتماد به غرب را به شدت تضعیف کرد. ترامپ با شعار «فشار حداکثری»، نه تنها به دنبال محدودسازی برنامه هستهای ایران، بلکه درصدد تحمیل تغییرات در سیاستهای دفاعی و منطقهای ایران بود.
۲. هدف گذاری معیشت مردم به عنوان اهرم فشار
رهبری در بیانات خود، هدف دشمن را تضعیف توانایی ایران در تأمین معیشت مردم میدانند:
«طرح کلّی این است که کاری کنند که جمهوری اسلامی از عهدهٔ ادارهٔ معیشت مردم نتواند بربیاید... مسئلهٔ معیشت واقعاً مسئلهٔ مهمّی است و باید به طور جدّی دنبال اصلاح این قضیّه بود.» (بیانات معظم له در دیدار با جمعی از مسئولان نظام 18/11/1403)
تحریمهای ترامپ از جمله محدودیتهای نفتی و بانکی مستقیماً بر زندگی روزمره مردم تأثیر گذاشت. اما رهبری تأکید میکنند که مشکلات صرفاً ناشی از تحریمها نیستند، بلکه ضعفهای داخلی مانند کندی در تصمیم گیری، قاچاق، و عدم پیگیری مسئولان نیز نقش دارند:
«اگر ما سرعت عمل نداریم، اگر ما دنبال کارها نمیدویم با معیار و مقیاس لازم، این ربطی به تحریم ندارد، به خودمان ربط دارد... جلوگیری از قاچاق محال نیست. البتّه کار مشکلی است—ما میدانیم—امّا کار ممکنی است.» (بیانات معظم له در دیدار با جمعی از مسئولان نظام 18/11/1403)
مکانیسمهای تحمیل اراده آمریکا از طریق مذاکره
تحلیل گفتمان رهبری نشان میدهد که استراتژی آمریکا در مذاکرات، مبتنی بر سه محور است:
۱. ایجاد گفتمان «عدم تعهد ایران» در افکار عمومی
آمریکا با تکیه بر رسانههای غربی، میکوشد ایران را به عنوان طرف غیرمنعطف در مذاکرات معرفی کند. رهبری با اشاره به معیارهای دوگانه غرب در آزادی اطلاعات میفرمایند:
«ادّعا میکنند گردش آزاد اطّلاعات را؛ واقعاً همینجور است؟... شما در فضای مجازی متعلّق به غرب میتوانید اسم حاج قاسم را، اسم سیّدحسن نصرالله را، اسم شهید هنیّه را بیاورید؟» (بیانات معظم له در دیدار با جمعی از مسئولان نظام 18/11/1403)
این دوگانگی، به غرب اجازه میدهد تا با تحریف واقعیتها، ایران را تحت فشار دیپلماتیک قرار دهد.
۲. توسعه دامنه توقعات فراتر از توافقات
هدف واشنگتن از مذاکره، محدودکردن ایران در حوزههایی فراتر از موضوعات مورد توافق مانند برنامه موشکی یا نقش منطقهای است. رهبری این مسئله را «تحمیل توقعات جدید» میدانند که با حاکمیت ملی ایران در تناقض است.
۳. استفاده از مذاکره بهمثابه اهرم تهدید
کاربرد مذاکره به عنوان ابزاری برای مشروعیت زدایی از مقاومت ایران، از دیگر مکانیسمهای آمریکاست. رهبری تأکید میکنند که غرب میکوشد با طرح مکرر مذاکره، ایران را در موضع انفعال قرار دهد:
«اسم مذاکره را هم تکرار میکنند برای اینکه حالا در افکار عمومی یک فشاری ایجاد کنند که بله، [این] طرف حاضر است برای مذاکره، شما چرا حاضر نیستید؟ [این] مذاکره نیست؛ تحکّم است، تحمیل است.» (بیانات معظم له در دیدار با جمعی از مسئولان نظام 18/11/1403)
راهبرد مقاومت در برابر تحمیل اراده
رهبری در برابر این استراتژی، بر سه اصل پای میفشارند:
۱. تقویت هویت اسلامی ایرانی
ایشان با تأکید بر مبانی قرآنی نظام، هرگونه انفعال در برابر تمدن غرب را نفی میکنند:
«نظام اسلامی، کشور اسلامی، جمعیّت اسلامی تعریف مشخّصی دارد بر اساس این معیارها و این آرمانها و این اهداف که در کتاب و سنّت ترسیم شده... ما باید به سمت این آرمانها حرکت کنیم.» (بیانات معظم له در دیدار با جمعی از مسئولان نظام 18/11/1403)
۲. اقتصاد مقاومتی و خوداتکایی
تمرکز بر تولید داخلی، مهار قاچاق، و تقویت پول ملی، از جمله راهکارهایی است که رهبری برای خنثی سازی فشارها پیشنهاد میدهند:
«اگر میخواهید قدرت خرید برای مردم بالا برود، به پول ملّی باید اهتمام ورزید؛ یکی از اساسیترین کارها این است.» (بیانات معظم له در دیدار با جمعی از مسئولان نظام 18/11/1403)
۳. افزایش سرعت عمل و انسجام دستگاهها
کندی بوروکراسی و عدم پیگیری مسئولان، از چالشهای داخلی است که رهبری به آن اشاره میکنند:
«فاصلهٔ بین فکر و تصمیم، بین تصمیم و اجرا، بین اجرا و نتیجه، خیلی زیاد است... مدیران ما فکر میکنند که بیخطرترین کار، تصمیم نگرفتن است.» (بیانات معظم له در دیدار با جمعی از مسئولان نظام 18/11/1403)
سخن پایانی
تحمیل اراده آمریکایی از طریق مذاکره، ریشه در ماهیت استکباری تمدن غرب دارد که رهبری آن را «رسوا» میخوانند. تجربه برجام و دوران ترامپ نشان داد که واشنگتن به دنبال تغییر رفتار ایران در سطوح استراتژیک نه صرفاً حل اختلافات است. راهبرد جمهوری اسلامی در برابر این چالش، تقویت هویت مستقل، اقتصاد مقاومتی، و اصلاح ساختارهای داخلی است. همانگونه که رهبری فرمودند:
«در مقابل حرف زور، در مقابل زورگویی راهی [جز ایستادگی] وجود ندارد.» (بیانات معظم له در دیدار با جمعی از مسئولان نظام 18/11/1403)