حملات آمریکا به یمن در شب گذشته با چندین بمب افکن و جنگنده که از پایگاههای این دولت تروریستی در کشورهای امارات، قطر، عربستان و... به پرواز درآمده بودند در زمانی ترامپی اتفاق افتاد که یکی از اصلیترین شعارهایش شروع نکردن جنگ بود. این اتفاق از چند منظر قابل بررسی است که میتواند درس های آموزنده ای برای سیاستمدران و مردم جهان داشته باشد.
اولین آن این است که قدرتمندی یک کشور به مؤلفههای متعددی نیاز دارد که لازم است در کنار هم قرار بگیرند تا بتوانند امنیت و آسایش را برای مردم آن کشور به ارمغان بیاورند. کشور و مردم یمن در این مسیر حرکت کردند اما از آنجایی که هنوز تا رسیدن به نقطه بازدازندگیِ کامل، فاصله دارند، دشمن سعی در نابودی یا توقف آن دارد. این بار امریکا نمیخواهد اجازه رشد و تکامل به یک کشور بدهد تا مانند ایران در برابر زیاده خواهیها بایستد.
دوم آنکه چرا ترامپ قمار باز تن به یک چنین حرکتی داده است؟ این موضوع هم از اهمیت بالایی برخوردار است زیرا ادعای ترامپ این بوده که من میخواهم با روش هایی غیر از جنگ امریکا را به قدرت قبل برگردانم اما اکنون در مسیری قدم گذاشته است که امکان دارد مجددا باتلاق او و سربازانش شود. اینکه می خواهیم مسیر تجارت و کشتیرانی را امن کنیم هم یک بهانه به نظر می رسد. زیرا راه های آسانتری برای آن وجود داشت.باتوجه به آنکه یمن تهدیدات و ضربات خود علیه کشتی های رژیم را پس از چند بار اعلام و اخطار شروع کرد یعنی اگر کسی قصد دارد کشتیرانی امن شود باید آتش بس و امداد رسانی به «غزه» ادامه پیدا کند. به عبارتی عقل سلیم می گوید ترامپ باید به جای حمله به یمن از نتانیاهو بخواهد که آتش بس را نقض نکند. چرا وقتی می شود گره را با دست باز کرد سعی می کنند آن را با دندان باز کنند؟ این خود یک سوال مهم است که نیاز به صبر و بررسی دارد اما به نظر میرسد این حرکت میتواند جزو خط و نشان های ترامپ باشد و حرکت در مسیری که به آن نقد داشت. ترامپ قلدر بازی خود را می خواهد با این حملات بیشتر به رخ بکشد که ضربه بزرگی به اعتبار و شخصیت او میزند.
همانطور که رهبر معظم انقلاب بارها اشاره فرمودند که میان این رئیس جمهور و آن رئیس جمهور در ایالات متحده هیچ تفاوتی وجود ندارد و خلق و خوی فاشیستیِ رؤسای جمهوری امریکا همیشه همین بوده و هست و خواهد بود. پس کشورهای جهان باید به فکر منافع خود و طراحی برنامه هایی جهت کوتاه کردن دست امریکا باشند.
سومین نکته این است که ترامپ همزمان که به ایران نامه میزند، آن را تهدید هم میکند و در حمله به یمن هم میخواهد بگوید که ما با نیروی نیابتی ایران و در واقع با خود ایران در حال جنگ هستیم. ضمنا اینکه برخی از مقامات مسئول و سناتورها در آمریکا بر این نکته پافشاری کنند که ما در حال برخورد با ایران هستیم نشان از یک نگاه مشترک میان ترامپ و آنها دارد. آنچه در این مورد به نظر می رسد این است که ترامپ میخواهد مخالفان خود که در موضوع فشار به ایران اصرار داشتند را هم دور خود جمع کند.
جالب آنکه ایران بارها گفته یمن نیروی نیابتی او نیست اما امریکا و رفقایش بر این موضوع اصرار دارند. یمنی ها در مقابله و مبارزه با عربستان سعودی و بن سلمان شجاعت های بی نظیری از خود نشان دادند و باعث شدند عربستان در جنگ با آنها تجدید نظر کنند و قبول کنند که یمن می تواند به آسانی منافع کشورهای همسو با امریکا را مورد هدف قرار دهد. حال اینکه امریکا بیتوجه به این تجربه مجددا دست به قبضه شده است دلایل مهمی می تواند داشته باشد. یعنی دلایلی که بتواند توجیهگر این اقدام امریکا باشد. اینکه امریکا به جای رفتن از راه آسان سعی کرد در مسیر سخت قدم بگذارد نشان از یک تغییر رویکرد دارد که حتما دلایل مهمی دارد. برای فهم این مطلب هم باید کمی منتظر بمانیم و وقایع را رصد کنیم.
چهارم هم این سوال است که آیا یمن نمیتواند در خطر انداختن منافع امریکا بدون استفاده از سلاح، امریکا را به عقب براند و کاری کند که امریکا در اقدامات خود تجدید نظر کند. یمن از ادب کردن امریکا میگوید اما این ادب کردن، باید به اشکال مختلفی صورت بپذیرد. ادامه متوقف کردن کشتی هایی که به سوی کشور اشغالی میروند و گسترده کردن فراتر سطح منطقه، می تواند یک حرکت مهم باشد. تذکر شدید به کشورهایی که امریکا در آن پایگاه دارد که بر علیه یمن از آن استفاده می شود نیز یکی از موارد بازدارنده است که باید راهی پیش گرفته شود که این تذکر جدی تلقی شود. یمن باید به سمت دیپلماسی قوی هم پیش رود و کشورهای منطقه را توجیه کند که این کمک کردن به امریکا بر علیه کشورها و مردم منطقه حتما در آینده برای شما ایجاد مشکل میکند. به این دلیل که خود همین امریکا برای شما یک تهدید بالفعل محسوب میشود. کشورهای منطقه باید بفهمند که بزرگترین تهدید منافع، امنیت و آسایش آنها همین امریکاست. شاید هم می دانند و نمی توانند کاری انجام دهند که نیاز به دیپلماسی قوی دارد. یمن باید در کنار مؤلفه های قدرت خود، قدرت دیپلماسی خود را هم ایجاد و تقویت کند. این می تواند چهره صلح دوستی و حمایت او از مظلومان را در جهان نمایان کند.
پنجم همراهی ایران، عراق، یمن و... در کوتاه کردن دست امریکا از منطقه به روشهایی غیر از جنگ میتواند به توقف حملات و تغییر وضعیت منطقه کمک کند. فشار افکار عمومی برای برچیده شدن پایگاه های امریکا در کشورهای منطقه و ایجاد یک بیداری دیگر در جهان اسلام برای مقابله با حضور امریکا و قلدر بازیاش هم لازم است. مسلمانان باید عزم خود را جزم کنند و بار دیگر با اعتراض به رهبران ذلیل خود بر علیه امریکا و حضور پایگاه های او در کشورشان اقدام کنند. کشورها و مردم مسلمان با ایجاد آگاهی و تقویت روحیه استکبار ستیزی خود، به راحتی می توانند در مقابل مسلمان کشی رژیم منحوس و باند تروریستی امریکایی مقابله کنند.