رهبر معظم انقلاب به رسم هر ساله خود در ایام ماه مبارک رمضان با جمعی از دانشجویان دیدار کرده و شنونده و پاسخ گوی انتقادات، مطالبه گری ها، دغدغهها و حرفها و سخنان صریح و بی پرده و صمیمانه دانشجویان هستند. مطالب و بیانات مطرح شده در این جلسه از این حیث اهمیت دارد که عمدتاً مطالب بیان شده در این جلسات و محافل دانشجویی از جنس نخبگانی و راهبردی بوده و میتواند تا پاسخ دهنده به بسیاری از شبهات و مسائل و موضوعات مختلف باشد.
بیانات امم خامنهای در دیدار رمضانی با جمعی از دانشجویان دارای نکات جالب توجه و دقتی است که میتواند بسیاری از تحلیل گران سیاسی و تصمیم گیران و تصمیم سازان را از هرگونه خطا در تحلیل و سیاستگذاری باز بدارد. اشاره به رو به پیشرفت بودن جمهوری اسلامی ایران و در مقابل انحطاط و رو به زوال بودن غرب و به ویژه ایالات متحده و همچنین پرده برداری از طرحها و نقشههای دشمن و در عین حال لزوم تاکید بر ظن و گمان مثبت نسبت به مسئولین و تصمیم گیران نظام در عین اینکه همواره نقد دلسوزانه و عالمانه نیز جای خود را به تخریب افراد و شخصیتها ندهد و نهایتاً اشاره به توانمندیها و عناصر قدرت جمهوری اسلامی ایران و اراده و عزم راسخ ملت ایران مبنی بر حمایت و همراهی با جریان مقاومت و جریان ضد استکباری، عمده محورهای بیانات رهبری در این دیدار بودند.
همچنین توجه به بیانات رهبر فرزانه انقلاب اسلامی نشان میدهد که معظم له سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را در ادامه سیاست داخلی آن میداند و بنابراین معتقد است که آن چه که دست ایران را در دیپلماسی فرا ملی باز میگذارد و موجب قدرت است، مؤلفهها و شاخصها و عناصر قدرت داخلی است. از منظر حکیم انقلاب اسلامی اختلافات جزئی داخلی در هنگام رویارویی با بیگانگان و دشمن خارجی باید نادیده گرفته شده و باید بر مشترکات فراوانی که وجود دارد تاکید گردد؛ بنابراین تحلیل و توضیح بیشتر بیانات معظم له را میتوان در یک دسته بندی دیگر، در سه سطح مسائل داخلی و منطقهای و بین المللی مورد بررسی و توضیح بیشتر قرار داد.
۱. استحکام مبانی قدرت در حوزه مسائل داخلی
قدرت داخلی جمهوری اسلامی ایران یکی از مهمترین مباحث در حوزه سیاست داخلی و بینالمللی است که همواره مورد تحلیل و ارزیابی نخبگان سیاسی و دانشگاهی قرار گرفته است. این قدرت در طول چهار دهه گذشته، علیرغم چالشها و بحرانهای متعدد، توانسته است با بهرهگیری از اصول و راهبردهای کلان، همچنان ثبات و انسجام خود را حفظ کرده و در برخی حوزهها حتی تقویت شود. بیانات مقام معظم رهبری بهعنوان نقشه راه، نقش کلیدی در جهتدهی به این قدرت داشته است. در دیدار رمضانی دانشجویان با مقام معظم رهبری، معظم له به برخی از آسیبهای رسیده از سوی دشمنان در این حوزه اشاره کرده و فرمودند: «جمهوری اسلامی ایران بر خلاف نگاه ناقص، بیپشتوانه و سطحی دشمنان، مخالفان و رقیبان، و علیرغم فقدان شخصیتهایی، چون شهیدان رئیسی، سیدحسن نصرالله، هنیه، صفیالدین، سنوار و ضیف، نسبت به سال گذشته در مثل همین روز، در برخی از مسائل قویتر شده و در بعضی از مسائل نیز اگر قویتر نباشد، ضعیفتر نیست.» (بیانات معظم له در دیدار با دانشجویان ۲۲/۱۲/۱۴۰۳) به بیان دیگر قدرت در ایران وابسته به افراد نیست بلکه ساختارمند و نظاممند بوده و جایگزینی افراد و همتاسازی افراد و تربیت نیروهای مؤمن و متخصص در همه سطوح انجام گرفته است فلذا فقدان شخصیتهای بزرگ، خلل و آسیب جدی به مسیر حرکت انقلاب اسلامی وارد نمیسازد بلکه اتفاقاً عزم و اراده و انگیزه حرکت را در نیروهای جوان و تازه در میدان بیشتر از پیش میکند؛ بنابراین یکی از مهمترین نکات قابل تأمل، انتقال نظام از «رهبری فردمحور» به «نهادمحوری» است. در این مسیر، نقش نهادهایی، چون سپاه پاسداران، مجلس خبرگان رهبری و شورای عالی امنیت ملی برجستهتر شده است. این انتقال به معنای کاهش وابستگی نظام به شخصیتهای کاریزماتیک و افزایش تابآوری در برابر بحرانهاست. اگرچه فقدان شخصیتهایی، چون شهیدان حاج قاسم سلیمانی، شهید رئیسی و یا دیگر چهرههای برجسته میتواند چالشی جدی باشد، اما تقویت ساختاری نهادها و انسجام نهادی، این خلأ را جبران کرده است. بهعنوان مثال، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نهتنها در حوزه نظامی بلکه در ابعاد امنیتی و حتی اقتصادی نقشآفرینی کرده و به یکی از ستونهای اصلی قدرت داخلی تبدیل شده است.
در حوزه اقتصادی، سیاست «اقتصاد مقاومتی» که بارها توسط مقام معظم رهبری مورد تأکید قرار گرفته، بهعنوان یکی از راهبردهای کلیدی جمهوری اسلامی مطرح بوده است. کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی و توسعه زیرساختهای تولیدی، از جمله دستاوردهای این سیاست است. گزارشها نشان میدهد که بخش غیرنفتی اقتصاد ایران در سال اخیر رشد ۴.۵ درصدی داشته است که نشاندهنده موفقیت این راهبرد است. این دستاوردها نهتنها تابآوری اقتصادی کشور را افزایش داده بلکه زمینه را برای استقلال اقتصادی فراهم کرده است.
از سوی دیگر، ثبات سیاسی جمهوری اسلامی ایران نیز یکی از مؤلفههای مهم قدرت داخلی آن محسوب میشود. تداوم گفتمان انقلابی در نسل جوان، یکی از شاخصهای این ثبات است. افزایش ۱۰ درصدی مشارکت در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۴۰۳ نسبت به دور اول، برگزاری چهار انتخابات در کمتر از یک سال (دو انتخابات مجلس و دو انتخابات ریاست جهوری) و انتقال مسالمت آمیز قدرت از طریق دموکراسی و مراجعه به آرای عمومی مردم نشاندهنده اعتماد عمومی و تقویت مشروعیت نظام است. این مشارکت در انتخاباتها به معنای آن است که گفتمان انقلاب اسلامی همچنان در میان اقشار مختلف جامعه، بهویژه جوانان، جایگاه خود را حفظ کرده است. مقام معظم رهبری همواره بر اهمیت مشارکت عمومی تأکید داشتهاند و این امر بهعنوان یکی از ارکان اصلی قدرت نرم نظام شناخته میشود.
تحلیل این مؤلفهها نشان میدهد که جمهوری اسلامی ایران توانسته است با بهرهگیری از رهنمودهای مقام معظم رهبری، چالشهای داخلی را مدیریت کرده و در برخی حوزهها حتی قویتر شود. این دستاوردها نتیجه انسجام نهادی، تقویت زیرساختهای اقتصادی و تداوم گفتمان انقلابی است که همگی در سایه راهبردهای کلان نظام محقق شدهاند.
در نهایت باید گفت که قدرت داخلی جمهوری اسلامی ایران نهتنها محصول عملکرد نهادهای رسمی بلکه نتیجه تعامل میان مردم و نظام است. اعتماد عمومی، مشارکت سیاسی و انسجام اجتماعی از جمله عواملی هستند که به تقویت این قدرت کمک کردهاند. بنابراین، حفظ و تقویت این مؤلفهها نیازمند توجه ویژه مسئولان و نخبگان سیاسی است تا مسیر پیشرفت کشور همچنان هموار باقی بماند.
۲. عزتمندی جمهوری اسلامی در حوزه مسائل منطقهای
عزتمندی جمهوری اسلامی ایران در حوزه مسائل منطقهای یکی از مهمترین دستاوردهای سیاست خارجی کشور در دهههای اخیر بوده است. این عزتمندی نه تنها بر مبنای قدرت نظامی و امنیتی، بلکه بر پایه گفتمان مقاومت، همگرایی اقتصادی منطقهای، و دیپلماسی فعال تعریف شده است. رهنمودها و بیانات مقام معظم رهبری به عنوان چراغ راه، مسیر این عزتمندی را روشن کرده و به جمهوری اسلامی کمک کرده است تا در برابر فشارهای خارجی، تحریمها، و تهدیدات منطقهای، نه تنها مقاومت کند بلکه به بازیگری مؤثر و تعیینکننده در معادلات منطقهای تبدیل شود.
یکی از مهمترین مؤلفههای عزتمندی ایران در مسائل منطقهای، عمق استراتژیک جمهوری اسلامی در محور مقاومت است. محور مقاومت با وجود فقدان برخی رهبران برجسته خود، همچنان به عنوان یک هویت سیال به حیات خود ادامه داده و تقویت شده است. شهادت رهبران مقاومت، به جای تضعیف این محور، به عاملی برای تقویت گفتمان شهادتطلبی و بسیج افکار عمومی تبدیل شده است. این امر نشاندهنده آن است که محور مقاومت نه بر پایه افراد، بلکه بر اساس یک ایدئولوژی و گفتمان مشترک بنا شده است و جنایات رژیم منحوس صهیونی در به شهادت رساندن فرماندهان و رهبران آن مانع از حرکت ضد استکباریاش نمیشود.
در حوزه امنیتی، جمهوری اسلامی ایران توانسته است با تشکیل جبههای یکپارچه ضدصهیونیستی، نقش مؤثری در کاهش توان رژیم صهیونیستی ایفا کند. عملیاتهای مشترک حزبالله و حماس و انصارالله در سال ۱۴۰۳ نمونهای بارز از این همکاریهای امنیتی است که نشاندهنده هماهنگی بالای محور مقاومت در مقابله با رژیم صهیونیستی است. از سوی دیگر همانطور که مقام معظم رهبری تأکید کردهاند، عناصر امنیتی و نظامی ایران اقدامات لازم را در وقت مناسب انجام دادهاند و این امر همراه با محاسبه همه شرایط و بر پایه تصمیم گیری عقلانی و مبتنی بر اقدام هوشمندانه بوده است. فلذا ایراد گیری، تردید نمایی، شبهه پراکنی و یا تهمت زنی به فرماندهان و مسئولین تصمیم گیر در این حوزه کار عبث و بیهودهای است و از سری وسوسههای شیطانی است که انسان مؤمن و انقلابی باید مراقبت کند تا دچار آن نشود. هماهنگی و وحدت میادین و محورهای مختلف نبرد با رژیم صهیونی موضوعی است که امروز مورد وثوق همگان حتی دشمنان جریان مقاومت نیز میباشد.
از سوی دیگر، سیاستهای آمریکا در منطقه، به ویژه استراتژی فشار حداکثری، نه تنها نتوانسته است محور مقاومت را تضعیف کند، بلکه به همگرایی بیشتر ایران با متحدان منطقهای خود منجر شده است. ایران توانسته است با بهرهگیری از دیپلماسی فعال، شکافهای احتمالی میان متحدان را مدیریت کرده و اتحاد خود را تقویت کند و به بیان بهتر توانسته است تا زیست مطلوب خود در میان شکافهای بین المللی را بازیابی کند. در مقابل همچنین نظریه انگلیسی «تفرقهانداز انداز و حکومت کن» آمریکا برای ایجاد شکاف در اتحاد ایران و متحدانش با شکست مواجه شده و این امر نشاندهنده هوشمندی دیپلماتیک جمهوری اسلامی است.
در حوزه اقتصادی نیز، جمهوری اسلامی ایران با اتخاذ راهبردهای خلاقانه توانسته است تحریمها را به فرصتی برای تقویت همگرایی اقتصادی میان کشورهای تحت تحریم تبدیل کند. ایجاد سیستم مبادلات مالی خارج از سوئیفت نظیر سامانه سپام SEPAM با عراق و توافقات نفت برای کالا با ونزوئلا نمونههایی از این ابتکارات هستند. این اقدامات نه تنها توانستهاند اثرات تحریمها را کاهش دهند، بلکه به همگرایی اقتصادی میان کشورهای مستقل کمک کردهاند و نوعی پارادوکس تحریم را شکل دادهاند که در آن تحریمها به جای تضعیف ایران، به تقویت موقعیت آن منجر شدهاند.
از منظر توازن قوا نیز، فعالیتهای جریان مقاومت نظیر حماس و حزبالله به کاهش سرمایهگذاری خارجی در اسرائیل منجر شده است. کاهش ۳۰ درصدی سرمایهگذاری خارجی در اسرائیل طی سال ۱۴۰۳ نشاندهنده تأثیر مستقیم مقاومت و به ویژه عملیات طوفان الاقصی بر اقتصاد رژیم منحوس صهیونیستی است.
علاوه بر این، عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای (SCO) به عنوان ناظر، گامی دیگر در راستای تقویت دیپلماسی هستهای و بازدارندگی خاکستری بوده است. بازدارندگی خاکستری مفهومی است که جمهوری اسلامی ایران با استفاده از آن توانسته است هزینههای مداخله دشمنان علیه خود را افزایش دهد و امنیت ملی خود را تضمین کند.
در نهایت باید گفت که عزتمندی جمهوری اسلامی ایران در مسائل منطقهای نتیجه مجموعهای از عوامل است که شامل عمق استراتژیک، همکاریهای امنیتی، همگرایی اقتصادی، دیپلماسی فعال و توازن قوا میشود. این عزتمندی نه تنها بر پایه قدرت نظامی، بلکه بر اساس گفتمان مقاومت و هوشمندی دیپلماتیک بنا شده است. بیانات مقام معظم رهبری همواره بر اهمیت حفظ این مؤلفهها تأکید داشته و راهنماییهای ایشان به عنوان نقشه راه برای سیاستگذاران عمل کرده است.
۳. ایران؛ بازیگری فعال در عرصه بینالملل
در عرصه بین المللی جمهوری اسلامی ایران نه بازیگری منزوی بلکه به عنوان بازیگری فعال و پویا در حال کنشگری است. هرچند که تلاش غرب و دشمنان بر آن بوده است که با استفاده از ابزار تحریمها و منزوی کردن جمهوری اسلامی ایران، اراده و خواست خود را به ملت ایران تحمیل کنند، اما مقاومت و هوشمندی جمهوری اسلامی ایران در طول این سالها باعث شده است تا امروزه با ایران قوی و مستقل و آزاد رو به رو گردند.
دیپلماسی فعال جمهوری اسلامی را میتوان در چند بخش بررسی کرد:
الف) دیپلماسی افشاگرانه: در این نوع از دیپلماسی، جمهوری اسلامی ایران با افشای جنایات و نقض عهدها و پیمان شکنیهای طرف مقابل در طول این سالها، مشروعیت و اعتبار بین المللی غرب را به چالش کشیده و حقانیت خود را بارها اثبات کرده است.
ب) همکاری با سازمانها و نهادهای بین المللی غیر غربی: در این نوع دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران سعی دارد تا با همکاری و پیوستن به اتحادها و پیمان نامههای بین المللی غیر غربی همانند جنبش عدم تعهد و یا بریکس و ...، نظام مونوپلی یا نظم تک قطبی بین المللی و هژمونی ایالات متحده را به چالش بکشد و در نتیجه یکجانبه گرایی بین المللی را از بین ببرد.
ج) کاهش وابستگیها به غرب: جمهوری اسلامی ایران با اتکا به نظریه اقتصاد مقاومتی مقام معظم رهبری و نظریه خود اتکایی گونار میردال تلاش دارد تا وابستگی خود را در حوزههای گوناگون به غرب کاهش داده و خودکفایی را زمینه ساز حفظ استقلال خود قرار دهد.
د) تحریم زدایی هوشمند: در این نوع از دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران تلاش دارد تا با استفاده از روشهای مختلف تحریمهای ظالمانه غرب را بی اثر کرده و زمینه را برای توسعه و پیشرفت فراهم کند. در این دیپلماسی با پیمان سپاری ارزی، تهاتر کالایی، توسعه بازارهای موازی و همکاری با سایر دولتهای غیر غربی و ... تحریمهای ناجوانمردانه غربیها بی اثر و یا کم اثر شده است.
ح) بازدارندگی فعال یا هوشمند: در این نوع دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران تلاش کرده است تا با توسعه موشکهای بالستیک با برد بلند و نقطه زن خود، بازدارندگی امنیتی را به وجود بیاورد. از سوی دیگر با توسعه صنعت هستهای صلح آمیز خود و دستیابی به چرخه سوخت کامل (تولید اورانیوم بیش از ۶۰٪ غنی شده بدون نیاز به واردات) که توان چانه زنی در مذاکرات هستهای را به ایران داده است باعث شده است که امنیت هستهای بدون سلاح برای ایران محقق شود.