در فضای سیاسی و رسانهای کشور، دو جریان مشخص اصلاحطلب به گونهای عمل میکنند که نهتنها کمکی به پیشبرد اهداف ملی در روند مذاکرات نمیکنند، بلکه با تحلیلهای غیرواقعبینانه و رفتارهای هیجانی، عملاً بستر را برای سوءبرداشت و امتیازگیری طرف مقابل فراهم میسازند. این جریانات یا دچار جهل و نادانی هستند و یا آگاهانه دست به چنین اقداماتی میزنند.جریان نخست، جریان ذوقزده و پیشبینیگر توافق است. این طیف، با نادیدهگرفتن پیچیدگیهای مذاکرات و بدون توجه به واقعیتهای میدانی، با اظهارات زودهنگام خود، سیگنالهایی از ضعف، هیجان و شتابزدگی به طرف مقابل ارسال میکند. برای نمونه، صادق زیباکلام اخیراً در اظهارنظری تأکید کرده است: «اگر شرطبندی در جمهوری اسلامی آزاد بود، من روی هر داشته و نداشتهام شرط میبستم که اولاً مذاکره صورت میگیرد و ثانیاً به توافق منجر خواهد شد.»
واقعیت این است که در هر معاملهای، بروز ذوقزدگی از سوی یکی از طرفین، یا منجر به پرداخت هزینهای فراتر از ارزش واقعی و کاهش امتیازات طرف مقابل خواهد شد و یا معامله را به کلی به سمت شکست هدایت خواهد کرد. در مذاکرات سیاسی نیز همین قاعده برقرار است. استیو ویتکاف، نماینده رئیس جمهور آمریکا در امور خاورمیانه، شب گذشته در توییتی مدعی شده بود ایران برای توافق با آمریکا، نباید غنیسازی اورانیوم داشته باشد. پیش از این، وی در گفتوگو با شبکه تلویزیونی فاکس نیوز گفته بود ایران میتواند غنیسازی اورانیوم را تا سقف 3.67 درصد (سقف تعیینشده در برجام) ادامه دهد. یک تحلیلگر مسائل بین الملل معتقد است، تغییر مکرر مواضع مذاکرهکننده ارشد ایالات متحده، ناشی از بیبرنامگی نیست، بلکه ذوقزدگی برخی رسانهها و سیاسیون در ایران باعث تغییر محاسبات طرف مقابل میشود.
دومین جریان، رسانهها و افرادی هستند که با شرطیسازی اقتصاد و گرهزدن مستقیم نوسانات بازار به روند مذاکرات، فضای روانی جامعه را ملتهب میکنند و عملا مسیر آمریکا برای فشار بیشتر به ایران را هموار می کنند. برخی روزنامههای اصلاحطلب از لیست پیشنهادات تریلیون دلاری برای سرمایهگذاری آمریکا در ایران خبر میدهند! این در حالی است که اختلافات ایران و آمریکا برای رسیدن به توافق پیچیده و متعدد است، مذاکرات در گام نخست قرار دارد و از طرفی امتیازات پیشنهادی ایالات متحده برای اقناع ایران مشخص نشده است.همچنین برخی فعالان سیاسی و رسانهای اصلاحطلب، با نگاه خوشبینانه، از تأثیر قطعی مذاکرات بر بهبود شرایط اقتصادی مردم سخن گفتهاند؛ رویکردی که میتواند انتظارات جامعه را بهصورت غیرواقعی بالا ببرد و فشار روانی بر تیم مذاکرهکننده برای اتخاذ تصمیمات متقن مبتنی بر منافع ملی را افزایش دهد.این نوع نگاه هیجانی، نه حاصل تحلیل دقیق از تحولات سیاسی و اقتصادی، بلکه محصول رویکردی احساسی و شتابزده است که به جای تقویت موقعیت تیم مذاکرهکننده، باعث ارسال پالسهای اشتباه به طرف مقابل میشود.تیم مذاکرهکننده ایران امروز نیازمند حمایت کامل تمامی جریانات سیاسی و برخوردهای هوشمندانه کنشگران سیاسی و رسانهای است.