سکانس درگیری بهتاش با نقی در کمپر که برخی آن را مقابلهای با فیلم «برادران لیلا» میدانند علاوه بر اجرای دقیق و تکان دهنده، به طور غیرمستقیم و با زبان درام و نمایش، اهمیت و احترام بزرگتر و به اصطلاح خود پایتختیها، «هِدِ فامیل» را منتقل کرد.
«پایتخت 7» رکوردها را شکست و عنوان پربینندهترین سریال تلویزیونی سالهای اخیر را بهدست آورد؛ شکسته شدن رکورد بازدید از قسمتهای مختلف این سریال در تلوبیون، گویای موفقیت این مجموعه در قدم اولیه و مهم یک مجموعه تلویزیونی –یعنی پیدا کردن بیننده انبوه و میلیونی- است. هر چند که بخشی از این توفیق و رکوردشکنی، به خاطره خوش جمعی و مشترک اغلب مردم از فصول قبلی این مجموعه بر میگردد؛ واقعیت این است که مجموعه «پایتخت» در همان دو، سه فصل اول، توانست رابطه خوبی با عامه مردم و حتی بسیاری از خواص برقرار کند، هر چند که در این مسیر، فراز و نشیب هم داشته است. بهویژه فصل ششم این مجموعه، یک سقوط آزاد بود، اما آیا این فصل توانسته بهطور کامل از پس انتظارات برآید؟ در اینجا به بررسی نقاط قوت و ضعف این سریال میپردازیم. دفاع با توجه به اتفاقات فصل ششم «پاتخت» مدیریت سیما و به طور خاص مرکز سیمافیلم، نظارتی نسبتا کافی بر محتوای فصل هفتم پایتخت را داشتند و توانستند وضعیتی نسبتاً متفاوت از آنچه در فصل ششم این سریال رخ داد را شکل دهند. یکی از نقاط قوت این فصل، خلق موقعیتهای کمدی است که برخلاف فصل قبلی، اغلب بهدور از ابتذال و بیاخلاقی صورت گرفتند. در حالی که «پایتخت6» مشکلاتی همچون طنز سخیف و فقدان جذابیت کمدی به همراه داشت، «پایتخت 7» توانسته با طنزی مماس با فرهنگ عمومی جامعه و شوخی با برخی موضوعات روز جامعه مانند نخبگان، پراید، طب سنتی اینستاگرامی و ... مخاطب را به خنده وا دارد.
«پایتخت7» سریالی درباره وفاق و همدلی و اتحاد خانوادگی و خویشاوندی است؛ اتحادی که در حرم نورانی امام رضا(ع) تحکیم و تثبیت شد و به روایت این سریال، وحدت حول ارزشهای دینی اتفاق میافتد
«پایتخت7» فضای دراماتیک گرم و صمیمی دارد. برخلاف خیلی دیگر از سریالهای صداوسیما و شبکه نمایش خانگی که در برقراری ارتباط با مخاطب مشکل دارند، پایتخت7 خیلی راحت و ساده با بینندهاش مواجه میشود و او را با کاراکترها و ماجراهایش همراه میکند. استقبال عالی از این فصل، بهویژه در تلوبیون، نشان از ارتباط خوب این سریال با مخاطب دارد. همچنین در این فصل از پایتخت برخلاف فصل ششم، نهاد خانواده جایگاه والایی یافته؛ ارتباط نقی و هما متفاوت شد و عشق به فرزند و همچنین احترام و علاقه فرزندان نسبت به والدین، جلا یافت. سکانس درگیری بهتاش با نقی در کمپر که برخی آن را مقابلهای با فیلم «برادران لیلا» میدانند علاوه بر اجرای دقیق و تکان دهنده، به طور غیرمستقیم و با زبان درام و نمایش، اهمیت و احترام بزرگتر و به اصطلاح خود پایتختیها، «هِدِ فامیل» را منتقل کرد. به طور کلی، «پایتخت7» سریالی درباره وفاق و همدلی و اتحاد خانوادگی و خویشاوندی است؛ اتحادی که در حرم نورانی امام رضا(ع) تحکیم و تثبیت شد و به روایت این سریال، وحدت حول ارزشهای دینی اتفاق میافتد. نقد اما «پایتخت7» از ناحیه طراحی قصه و فیلمنامه، ضربه خورده است. یکی از مشکلات اصلی این فصل از پایتخت، مقدمهچینی طولانی است که باعث میشود داستان نتواند به سرعت اوج بگیرد. طوری که تا قسمت هشتم و قبل از ماجرای سقوط شهاب سنگ، هیچ قصهای در روایت این سریال شکل نمیگیرد. یک سریال، نهایتا بعد از سه قسمت باید داستان خود را شروع کند، اما دیدیم که «پایتخت7» تا 7 قسمت، بدون قصه و صرفا با یک سری خورده روایت و موقعیت های نامنسجم و بی ربط با هم، پیش رفت. مقدمهچینی طولانی بهویژه برای کسانی که انتظار داشتند از همان ابتدا داستانی جذاب و پرتنش را دنبال کنند، توی ذوق زد. یکی دیگر از مشکلات این فصل پایتخت، پراکنده بودن خورده روایتها و سوژههاست. در حالی که در فصلهای قبلی «پایتخت» بهطور مؤثری از ماجراهای مرتبط با هم استفاده میکردند، این فصل شاهد موضوعات و ماجراهایی هستیم که هیچ ربطی به هم ندارند. ماجراهایی مثل گراز، زن مریخی، خودکار آغشته به مواد مخدر، داماد تاجیکی و خواستگاری برادرهای رحمت از دخترهای نقی، یک مجموعه از ایدههای جداگانه هستند که به یک داستان و روایت منسجم تبدیل نشدهاند. این فقدان ارتباط میان داستانها باعث میشود که بیننده حس کند که در حال تماشای یک سری از اتفاقات جدا از هم است، نه یک داستان واحد. همچنین، سوژهها و موقعیتهای داستانی از فصلهای قبلی کپی شدهاند، مانند چالش زن جدید ارسطو و آشنایی خانواده با او و شبهه ازدواج رحمت و فهیمه و .... این تکرار، احساس تازگی و نوآوری را از بین برده است. همچنین نقشآفرینی بازگران در «پایتخت7» به مراتب نسبت به قسمتهای قبلی این مجموعه، ضعیفتر است. حتی محسن تنابنده که مسئولیت بازگردان و کارگردانی هنری این سریال را هم به عهده دارد بازی منسجمی ندارد و گویی سایهای از نقی معمولی قسمتها قبل است. همچنین ارسطو در «پایتخت7» شکل و شمال و رفتاری متفاوت از ارسطو در فصلها پیشین پایتخت دارد و دلیلش هم بازی نه چندان خوب احمد مهرانفر است؛ انگار که این بازیگر هنوز در نقشی که در «خجالت نکش2» باز کرده، باقی مانده است و بیشتر، کاراکتر آن فیلم را یادآور میکند تا ارسطو عامل همیشگی را! علاوه بر این، چهرههای جدیدالورود به پایتخت ازجمله بازیگران نقشهای سارا، نیکا و شهربانو (همسر ارسطو) به اضافه رحمان و رحیم، ضعف عمل کردهاند.
«پایتخت 7» در مقایسه با فصل قبلی خود بهطور قابل توجهی بهبود یافته است و کمدی بهتری ارائه میدهد. با این حال، مشکلاتی نظیر مقدمهچینی طولانی، تکراری بودن سوژهها، پراکندگی داستانها و بازی ضعیف برخی بازیگران باعث شدهاند که این فصل نتواند بهطور کامل از نظر داستانی موفقیتهای بزرگی کسب کند
در نهایت، یکی از بزرگترین ضعفهای این فصل از پایتخت، کمبود نوآوری است. به نظر میرسد که جذابیت این فصل بیشتر بهدلیل آشنایی مخاطب با کاراکترها و شخصیتهای شناختهشده است، نه بهدلیل ارائه اتفاقی جدید و جذاب. داستانها و سوژهها تکراری به نظر میرسند و هیچچیز جدید و هیجانانگیزی به مخاطب ارائه نمیدهند. در مجموع، «پایتخت 7» در مقایسه با فصل قبلی خود بهطور قابل توجهی بهبود یافته است و کمدی بهتری ارائه میدهد. با این حال، مشکلاتی نظیر مقدمهچینی طولانی، تکراری بودن سوژهها، پراکندگی داستانها و بازی ضعیف برخی بازیگران باعث شدهاند که این فصل نتواند بهطور کامل از نظر داستانی موفقیتهای بزرگی کسب کند. در نهایت، اگرچه این فصل بهخوبی توانسته توجه مخاطبان را جلب کند، اما هنوز جای پیشرفت در زمینه نوآوری و انسجام داستانها وجود دارد. با توجه به ظرفیت به وجود آمده در فصلهای اولیه این سریال در بستر فرهنگ ملی و بومی، سازندگان «پایتخت» میتوانند کاری با محتوا و قابلیت دراماتیک بالاتری را فراوری کنند.