رژیم صهیونیستی در یکی از شکنندهترین مراحل تاریخی خود به سر میبرد. جنگ غزه، که قرار بود اقتدار نظامی اسرائیل را به رخ بکشد، به یک فاجعه سیاسی و نظامی تبدیل شده است. فساد گسترده در رأس قدرت، اعتراضات مردمی رو به گسترش، و اختلافات شدید در کابینه و نهادهای امنیتی، همگی نشاندهنده بحرانی عمیق در ساختار این رژیم هستند. در عین حال، فشارهای بینالمللی و ناکامی در تحقق اهداف استراتژیک، اسرائیل را به سوی افول قدرت سوق داده است.
رژیم صهیونیستی در یکی از شکنندهترین مراحل تاریخی خود به سر میبرد. جنگ غزه، که قرار بود اقتدار نظامی اسرائیل را به رخ بکشد، به یک فاجعه سیاسی و نظامی تبدیل شده است. فساد گسترده در رأس قدرت، اعتراضات مردمی رو به گسترش، و اختلافات شدید در کابینه و نهادهای امنیتی، همگی نشاندهنده بحرانی عمیق در ساختار این رژیم هستند. در عین حال، فشارهای بینالمللی و ناکامی در تحقق اهداف استراتژیک، اسرائیل را به سوی افول قدرت سوق داده است. این یادداشت به بررسی این عوامل و پیامدهای آن برای منطقه میپردازد.
اختلافات در رأس قدرت
بیانیه دفتر «بنیامین نتانیاهو» ادعا میکند که رونین بار، رئیس شاباک، در هشدار به موقع درباره حمله حماس ناکام مانده و حتی در شهادتش در دیوان عالی دروغ گفته است. این بیانیه، با تأکید بر تماس دیرهنگام بار با دستیار نظامی نتانیاهو در ساعت ۶: ۱۳ صبح – دقایقی پیش از آغاز عملیات – تلاش میکند مسئولیت شکست را به گردن بار بیندازد. اما دفاعیه هشتصفحهای بار روایتی متفاوت ارائه میدهد: او نتانیاهو را متهم میکند که بارها از شاباک برای اهداف شخصی و سیاسی، از جمله سرکوب معترضان و تعویق محاکمهاش به اتهام فساد مالی، سوءاستفاده کرده است.
این تقابل، فراتر از یک اختلاف شخصی، نشاندهنده نبردی برای قدرت و بقا در میان سران رژیم است. نتانیاهو، که خود با پروندههای فساد دستبهگریبان است، با برکناری بار سعی در تسلط بر نهادهای امنیتی و فرار از پاسخگویی دارد. در مقابل، افشاگریهای بار درباره فشارهای غیرقانونی نتانیاهو، از جمله در ماجرای «قطرگیت» و حذف او از تیم مذاکرهکننده آزادی اسیران، عمق فساد و سوءمدیریت را آشکار میکند.
قطرگیت: رسوایی نتانیاهو
پرونده "قطرگیت" به مثابه زلزلهای سیاسی، بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی، را در مرکز توجه قرار داده است. بازداشت دو نفر از نزدیکترین مشاوران او به اتهام ارتباط غیرقانونی با قطر، نه تنها فساد در حلقه نزدیک نتانیاهو را برملا کرده، بلکه نشاندهنده نفوذ منافع شخصی در تصمیمگیریهای کلان است. این رسوایی، که در بحبوحه جنگ غزه رخ داده، اعتبار نتانیاهو را به شدت مخدوش کرده و او را در موقعیتی شکنندهتر از همیشه قرار داده است. برای جامعهای که تحت فشارهای داخلی و خارجی قرار دارد، این پرونده به نمادی از ناکارآمدی و خودمحوری نخست وزیر صهیونی تبدیل شده است.
بر اساس گزارش شبکه هفت رژیم صهیونیستی، رونن بار در نامه دفاعیه خود در برابر دیوان عالی قضایی اسرائیل به ماجرای «قطر گیت» اشاره کرده و تصریح کرده است که تحقیقات و بررسیهای ماجرای قطرگیت در خصوص ضربه به امنیت (رژیم) اسرائیل، آسیب جدی به مذاکرات برای آزادی اسیران، تقویت حماس و ضربه به روابط این رژیم و دولت مصر ابهامات زیادی را ایجاد کرده است. همچنین رئیس شاباک در این نامه نوشت: نتانیاهو بارها از وی خواسته است که برخلاف قوانین شاباک، ضد معترضان و مخالفان وی اقدام کند. رونن بار افزود: نتانیاهو ضمن انتظار از شاباک برای اقدام جدی علیه معترضان، به دنبال دستیابی به هویت فعالان معترض و نیز تأمینکنندگان مالی این اعتراضات که اهداف امنیتی را دنبال میکردند، بود. به گفته بار، نخست وزیر رژیم صهیونیستی همچنین از او خواسته بود که در به تعویق انداختن محاکمه وی به خاطر اتهامات مربوط به فساد مالی کمک کند. وی افشا کرد: نتانیاهو در رابطه با محاکمهاش، بارها و بهطور غیرمعمول مرا تحت فشار قرار داد تا دستورالعملهایی را در این خصوص صادر کنم که اجازه ادامه محاکمه وی را ندهد. به گزارش این رسانه صهیونیستی، رونن بار در خصوص حذف خود از تیم مذاکرهکننده اسرائیلی برای آزادی اسیران اظهار کرد: نتانیاهو همزمان با آزادی اسرای اسرائیل در مرحله اول توافق و در آستانه نیاز به شروع مرحله دوم مذاکرات برای آزادی اسرای باقیمانده، مرا در جلسهای شگفتزده کرد. وی افزود: نتانیاهو مرا به جلسهای احضار کرد و به طور غیرمنتظره از تیم مذاکرهکننده حذف نمود.
گسترش اعتراضات: ادامه خشم عمومی شهرک نشینان
خیابانهای تلآویو و بیتالمقدس شاهد موجی بیسابقه از اعتراضات علیه نتانیاهو هستند. خانوادههای گروگانها، سربازان بازگشته از جبهه، و شهروندان عادی، همگی به سیاستهای جنگطلبانه و بینتیجه او معترضاند. این تظاهرات، که خواستار پایان جنگ و بازگشت به میز مذاکره است، فشار بیامانی بر کابینه وارد کرده است. یائیر لاپید، رهبر اپوزیسیون، این اعتراضات را نشانهای از فروپاشی اعتماد عمومی به دولت دانسته و هشدار داده که کابینهای بدون برنامه برای آینده، محکوم به شکست است. این خشم عمومی، شکاف میان مردم و حاکمیت را عمیقتر کرده و پایههای رژیم را متزلزل ساخته است.
اختلافات: فروپاشی کابینه
اختلافات داخلی در کابینه رژیم صهیونیستی به نقطه اوج خود رسیده است. گزارشهای اخیر، از جمله از کانال ۱۲ تلویزیون اسرائیل، از درگیریهای شدید میان مقامات ارشد حکایت دارد. بتسلئیل اسموتریچ، وزیر دارایی، در جلسه کابینه به رئیس شاباک و رئیس ستاد ارتش حمله کرده و حتی خواستار برکناری آنها شده است. انحلال کابینه جنگ توسط نتانیاهو نیز نتوانست این بحران را مهار کند. این درگیریها، که ریشه در ناکامیهای جنگ غزه دارد، نشاندهنده ناتوانی رژیم در مدیریت بحران و اجماع بر سر استراتژی است. حتی تصمیم به برکناری رونین بار، رئیس شاباک، با مقاومت دادگاه عالی مواجه شده و عمق آشوب داخلی را نمایانتر کرده است.
تلاش نتانیاهو برای برکناری بار با مقاومت دیوان عالی مواجه شده است؛ نهادی که هنوز حکمی صادر نکرده، اما نقش آن در جلوگیری از سوءاستفاده سیاسی حیاتی است. این تقابل، بیانگر شکافهای عمیق میان قوه مجریه و نهادهای قضایی-امنیتی رژیم صهیونیستی است. برکناری بار، که از سوی مخالفان در کنست و نهادهای نظارتی به عنوان نقض رویه قانونی و تضاد منافع تلقی شده، مشروعیت نتانیاهو را بیش از پیش تضعیف میکند. نتانیاهو با تحریک علیه معترضان و ناتوانی در مدیریت اعتراضات – مانند حادثه پرتاب نارنجک صوتی به اقامتگاهش در قیساریه – تلاش دارد با کنترل شاباک، مخالفان داخلی را سرکوب کند. اما این اقدامات، نه تنها بحران را حل نمیکند، بلکه به بیثباتی بیشتر دامن میزند.
شکست منطقهای: افول اقتدار
جنگ غزه، که با هدف نابودی مقاومت فلسطین آغاز شد، به یک شکست استراتژیک برای اسرائیل تبدیل شده است. ناتوانی در دستیابی به اهداف نظامی، همراه با افزایش تلفات و هزینهها، جایگاه اسرائیل را در منطقه تضعیف کرده است. حمایت بیقید و شرط آمریکا، که زمانی نقطه قوت این رژیم بود، اکنون با برخی انتقادات مقامات آمریکایی درباره از دست رفتن مشروعیت جهانی اسرائیل همراه شده است. این تحولات نشان میدهد که موازنه قدرت در منطقه در حال تغییر است و اسرائیل دیگر نمیتواند به عنوان یک قدرت بلامنازع عمل کند.
استیصال آمریکا: پایان هژمونی
ایالات متحده، به عنوان ستون اصلی حمایت از اسرائیل، در مواجهه با تحولات منطقهای به بنبست رسیده است. تلاشهای واشنگتن برای میانجیگری در بحران غزه و حفظ نفوذ خود با مقاومت گروههای فلسطینی، حمایت ایران از محور مقاومت، و حملات مستقیم تهران به اسرائیل ناکام مانده است. این ناتوانی، نشانهای از افول هژمونی آمریکا در غرب آسیا است. زمانی که برخی مقامات آمریکایی علناً از سیاستهای نتانیاهو انتقاد میکنند و کنگره آمریکا تحت فشار افکار عمومی قرار میگیرد، روشن میشود که عصر سلطه بیچون و چرای آمریکا در منطقه به پایان نزدیک شده است.
سخن پایانی: آیندهای در ابهام
اختلافات میان نتانیاهو و رونین بار، که به برکناری رئیس شاباک و اعتراف به شکست در طوفان الاقصی منجر شده، نمادی از فروپاشی درونی رژیم صهیونیستی است. این بحران، که ریشه در فساد، سوءمدیریت و تلاش برای حفظ قدرت به هر قیمت دارد، پایههای این رژیم را سست کرده و آینده آن را در ابهامی عمیق فرو برده است. از منظر جریان مقاومت، این ضعفها فرصتی بینظیر برای تغییر موازنه قدرت در منطقه فراهم میکند. شکست امنیتی، ناکامی دیپلماتیک و بحران مشروعیت، پایان عصر اقتدار اسرائیل و متحدش، آمریکا، را نوید میدهد.
رژیم صهیونیستی در گردابی از بحرانهای داخلی و شکستهای خارجی گرفتار شده است. رسواییهای نتانیاهو، اعتراضات گسترده، و فروپاشی انسجام کابینه، همگی نشاندهنده ضعف ساختاری این رژیم هستند. در سطح منطقهای، ناکامی در برابر مقاومت فلسطین و کاهش حمایت آمریکا، افول قدرت اسرائیل را تسریع کرده است. این تحولات، نه تنها آینده رژیم صهیونیستی را در هالهای از ابهام قرار داده، بلکه استیصال ایالات متحده را نیز به نمایش گذاشته است. مقاومت فلسطین، با پشتیبانی جریان مقاومت، در حال بازنویسی موازنه قدرت در غرب آسیا و غزه است. این دوره جدید، پایان یک عصر و آغاز چالشی بزرگ برای اسرائیل و حامیانش خواهد بود.