نگاه منفی به آمریکا به عنوان شیطان بزرگ حاصل دو نگاه بنیادین است:
1. نگاه قرآنی و معرفتی به استکبار و آمریکا.
2. نگاه مبتنی بر تجربه تاریخی بواسطه سالها کودتا و جنگ در کشورهای مختلف دنیا که برخی آن را 62 کودتای بزرگ به غیر از موارد کوچک و جزئی برشمردهاند.
اما آیا این خوی استکباری و امپریالیستی آمریکا تغییر یافته یا اصلاح شده است؟ پاسخ خیر است. حال شاید سئوال دیگری مطرح شود که؛ پس چرا با وجود این نگاه دوباره مذاکره میکنیم؟ باید پاسخ داد که در امر سیاسی برخی نکات ذیل باید مورد توجه قرار گیرد:
1. تلفیق آرمان و عمل سیاسی: رهبر معظم انقلاب را میتوان مصداق بارزی از آرمانخواهی واقعبینانه تعریف نمود که با وجود اصرار بر آرمانها و جهتگیری کلان برای ایصال به آرمانها، تلاش نمودهاند با شاخص واقعیتهای روی زمین و موثر در زندگی مردم حرکت کنند و چه بسا از دالان واقعیتها جامه عمل و تحقق بر تن آرمانها بپوشانند.
2. توجه به شرایط و اقتضائات زمانی: شرایط موجود در فضای هستهای مانند «اسنپبک» و احتمال فعال شدن مکانیسم ماشه، تقویت و بازسازی اضلاع مقاومت، گذار از دوره ماه عسل دولت آمریکا و ... را میتوان برخی از زمینهها و شرایطی دانست که باید در بستر زمان مدیریت شوند.
مذاکره به مثابه کاهش شر بازیگر مقابل: ترامپ با طرح و پیشنهاد دوگانه مذاکره مستقیم یا جنگ به ایران به دنبال ارائه چهرهای موجه از خود در جهان و حتی افکار عمومی مردم خودمان بود که اگر ایران نمیپذیرفت میتوانست با توسل به جنگ شناختی و نرم برای اقدام احتمالی بعدی، یعنی توسل به جنگ و زور مشروعیتسازی نماید. لذا جمهوری اسلامی ایران با هوشمندی و مدیریت عالیه رهبر معظم انقلاب با پیشنهاد گزینه سوم، یعنی مذاکره غیرمستقیم، هم وقعی به پیشنهاد تحمیلی ترامپ نگذاشت و هم سایه فشار و تهدید به جنگ و همزمان عملیات شناختی و روانی ترامپ را خنثی کرد. ضمن این که شروط مذاکره را هم خودش تعیین کرد.
منبع: پرسمان هفته شماره 3