سیاسی >>  سیاسی >> نبض سیاست
تاریخ انتشار : ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۸:۵۹  ، 
کد خبر : ۳۷۵۶۷۱
بصیرت مذاکرات هسته‌ای ایران و آمریکا را بررسی می‌کند

تحلیلی بر روی روندها، چالش‌ها و سناریو‌های مذاکرات هسته‌ای ایران و آمریکا

مذاکرات هسته‌ای میان جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده در دوره دوم ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ، به‌عنوان یکی از پیچیده‌ترین پرونده‌های روابط بین‌الملل، نه‌تنها به دلیل مسائل فنی و سیاسی، بلکه به‌واسطه تقاطع آن با چالش‌های ژئوپلیتیکی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. این یادداشت به تحلیل روند مذاکرات، چالش‌ها و سناریوهای پیش‌رو می‌پردازد و به تأکید بر استقلال حاکمیتی ایران و مقاومت در برابر فشارهای خارجی می‌پردازد.
پایگاه بصیرت / رامین نصیری
مذاکرات هسته‌ای میان جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده در دوره دوم ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ یکی از پیچیده‌ترین و حساس‌ترین پرونده‌های روابط بین‌الملل در دهه اخیر به شمار می‌رود. این مذاکرات نه‌تنها به دلیل ماهیت فنی و سیاسی برنامه هسته‌ای ایران، بلکه به سبب تقاطع آن با مسائل ژئوپلیتیکی منطقه‌ای و جهانی، از اهمیت راهبردی برخوردار است. از منظر جمهوری اسلامی ایران، مذاکرات هسته‌ای فراتر از یک گفت‌وگوی دوجانبه، آزمونی برای حفظ استقلال حاکمیتی، دفاع از دستاوردهای علمی و صنعتی، و مقاومت در برابر فشارهای نظام سلطه است. این یادداشت، با تکیه بر مواضع رسمی جمهوری اسلامی ایران و رهنمودهای مقام معظم رهبری، به تحلیل روند مذاکرات، چالش‌ها، موانع، و سناریوهای پیش‌رو می‌پردازد. این مذاکرات که با هماهنگی و تحت مدیریت فرادولتی و حاکمیتی قرار دارد و با هماهنگی نهادهای عالی نظام، تحت هدایت شعام (شورای عالی امنیت ملی) پیش می‌رود، هر چند که حسن نیت ایران را در گام اول نشان می‌دهد اما باید فراموش نکرد که پرونده هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران با توافق برجام حل شده بود و کسی که گره بازنشدنی در این کناف پیچیده ایجاد کرد خود آمریکا و ترامپی بود که در سال 2018 از این توافق نامه به صورت یکجانبه خارج شد و امروز نیز بیش از هر کسی نیاز دارد تا با توافقی جدیدتر اشتباه گذشته خود را جبران نماید.
 
روند مذاکرات: مراحل و نکات تحلیلی
تاکنون سه دور مذاکرات غیرمستقیم میان ایران و آمریکا برگزار شده است که هر یک ویژگی‌ها و دستاوردهای خاص خود را داشته‌اند:
 
دور اول: امکان‌سنجی و نمادین
دور نخست مذاکرات، که در اوایل سال 1404 و به میزبانی عمان برگزار شد، بیشتر ماهیتی اکتشافی و نمادین داشت. هدف اصلی این دور، ارزیابی جدیت طرف آمریکایی در بازگشت به دیپلماسی و بررسی امکان‌پذیری گفت‌وگو در شرایطی بود که ایالات متحده تحت فشار سیاست‌های «فشار حداکثری» پیشین خود قرار داشت. از منظر ایران، این دور مذاکرات نشان‌دهنده پذیرش ضمنی شکست سیاست‌های یک‌جانبه‌گرایانه آمریکا بود. با این حال، این مرحله فاقد دستاوردهای ملموس بود و صرفاً زمینه‌ساز گفت‌وگوهای بعدی شد.
 
دور دوم: تدوین چارچوب و طرح مطالبات کلیدی
دور دوم مذاکرات، که در رم ایتالیا برگزار شد، نقطه عطفی در فرایند گفت‌وگوها بود. در این مرحله، دو طرف به تدوین چارچوبی برای مذاکرات پرداختند. ایران بر سه محور کلیدی تأکید کرد:
تضمین‌های حقوقی و ذاتی: ایران خواستار تضمین‌هایی شد که مانع از تکرار خروج یک‌جانبه آمریکا از توافقات (مانند برجام در سال 2018) شود.
رفع کامل تحریم‌های هسته‌ای: تأکید بر لغو تحریم‌های مرتبط با برنامه هسته‌ای به‌عنوان پیش‌شرط هرگونه توافق.
حفظ توان غنی‌سازی در چارچوب برجام: ایران بر حق خود برای غنی‌سازی اورانیوم با درصد 3.67 (مطابق با برجام) و حفظ ذخایر اورانیوم غنی‌شده تأکید کرد.
این دور مذاکرات، به دلیل پیشرفت در تعیین چارچوب‌ها، از سوی برخی از تحلیلگران به‌عنوان نشانه‌ای از جدیت طرفین تلقی شد. با این حال، اختلافات بر سر جزئیات همچنان پابرجا ماند.
 
دور سوم: چالش‌ها و خطوط قرمز
دور سوم مذاکرات، که در مسقط عمان برگزار شد، برخلاف دو دور قبلی، با چالش‌های جدی مواجه شد. ایالات متحده مواضعی سخت‌گیرانه‌تر اتخاذ کرد و خواستار توقف کامل غنی‌سازی اورانیوم در ایران و تحویل ذخایر اورانیوم غنی‌شده برای نابودی شد. این درخواست‌ها از سوی ایران به‌عنوان نقض خطوط قرمز حاکمیتی رد شدند. ایران استدلال کرد که توقف غنی‌سازی و تحویل ذخایر اورانیوم، دست تهران را در مذاکرات خالی کرده و توان چانه‌زنی آن را تضعیف می‌کند. همچنین، آمریکا بر حذف فناوری غنی‌سازی تأکید کرد، که از منظر ایران، تلاشی برای محروم کردن کشور از دستاوردهای علمی و صنعتی بود. این اختلافات منجر به تعویق مذاکرات شد و نشان داد که دستیابی به توافق، مستلزم عبور از موانع متعدد است.
 
اراده واقعی برای مذاکرات: هسته‌های سخت دو طرف و توافق پایدار
یکی از نکات کلیدی در تحلیل مذاکرات، حاکمیتی و فرادولتی بودن فرایند تصمیم‌گیری در ایران است. برخلاف برخی تصورات که مذاکرات را به دولت یا فشارهای خارجی نسبت می‌دهند، تصمیمات در سطح شورای عالی امنیت ملی و با هدایت‌ها و رهنمودهای مقام معظم رهبری اتخاذ می‌شود. این رویکرد، مذاکرات را به فرایندی تبدیل کرده که در آن، تمامی نهادهای حاکمیتی هماهنگ عمل می‌کنند. از منظر نظری، هنری کیسینجر، دیپلمات برجسته و فقید آمریکایی، معتقد است که بهترین توافقات بین‌المللی، میان «هسته‌های سخت» بازیگران (hard cores) شکل می‌گیرد. در این مورد، هسته سخت ایران، حاکمیت نظام جمهوری اسلامی است که با انسجام و اقتدار، منافع ملی را نمایندگی می‌کند. در سوی دیگر، هسته سخت ایالات متحده در دوره دوم ترامپ، حزب جمهوری‌خواه و شخص رئیس‌جمهور هستند که سیاست‌های «آمریکا اول» را دنبال می‌کنند. توافق میان این دو هسته سخت، به دلیل ثبات و پایداری در تصمیم‌گیری، می‌تواند از شکنندگی توافقات قبلی (مانند برجام) جلوگیری کند. این دیدگاه با مواضع مقام معظم رهبری همخوانی دارد که بارها تأکید کرده‌اند هرگونه توافق باید مبتنی بر حفظ عزت، استقلال، و منافع ملی ایران باشد.
 
موانع توافق: چالش‌های داخلی و خارجی
مذاکرات هسته‌ای با موانع متعددی مواجه است که می‌توان آن‌ها را در چند دسته تحلیل کرد:
1) اختلافات داخلی در آمریکا
نبود سیاست واحد در دولت ترامپ یکی از موانع اصلی است. اخراج مایک والتز، مشاور امنیت ملی، و اختلافات میان اعضای کابینه (مانند مارکو روبیو و پیت هگست) نشان‌دهنده فقدان انسجام در رویکرد آمریکا به مذاکرات است. لابی صهیونیستی نیز با فشار بر کابینه ترامپ، سعی در تشدید مواضع ضدایرانی دارد. این اختلافات، توانایی آمریکا برای ارائه تضمین‌های حقوقی به ایران را تضعیف کرده است.
2) سنگ‌اندازی‌های اروپایی و مکانیسم ماشه
کشورهای اروپایی، به‌ویژه فرانسه، با تهدید به فعال‌سازی مکانیسم ماشه (بازگشت تحریم‌های شورای امنیت) در صورت عدم پیشرفت مذاکرات، به پیچیدگی‌ها افزوده‌اند. وزیر خارجه فرانسه در اظهاراتی اعلام کرد که اروپا در صورت عدم کسب منافع اقتصادی، ممکن است این مکانیسم را فعال کند. این موضع‌گیری، نشان‌دهنده تلاش اروپا برای امتیازگیری از ایران و آمریکا است.
3) فشارها و تزاحم منافع بازیگران منطقه‌ای
کشورهای منطقه، به‌ویژه رژیم صهیونیستی و برخی دولت‌های عربی، با سنگ‌اندازی در مسیر مذاکرات، به دنبال حفظ وضعیت تنش و امتیازگیری از بحران هستند. رژیم صهیونیستی، با تحریک آمریکا برای اتخاذ مواضع سخت‌گیرانه‌تر، سعی در جلوگیری از هرگونه توافق دارد.
4) خطوط قرمز ایران و فشارهای آمریکا (ادعای مطالبات حداکثری)
در حالی که آمریکا در ابتدا به خطوط قرمز ایران (مانند حفظ غنی‌سازی) احترام می‌گذاشت، مواضع اخیر آن نشان‌دهنده تغییر رویکرد به سمت فشار حداکثری است. این تغییر، مذاکرات را به بن‌بست کشانده و اعتمادسازی را دشوار کرده است.
سناریوهای پیش‌رو: از توافق تا تنش
با توجه به روند کنونی، پنج سناریو برای آینده مذاکرات قابل تصور است:
1. توافق موقت و کوتاه مدت
در این سناریو، طرفین به توافقی کوتاه‌مدت و شکننده دست می‌یابند که مسائل جزئی (مانند تعلیق برخی تحریم‌ها در ازای محدودیت‌های موقت هسته‌ای) را پوشش می‌دهد. این توافق، به دلیل فقدان تضمین‌های بلندمدت، شکننده خواهد بود و احتمالاً به مذاکرات بعدی وابسته است.
2. توافق جامع و بلندمدت
سناریوی ایده‌آل برای ایران، توافقی است که در آن توانمندی هسته‌ای صلح‌آمیز حفظ شده و تمامی تحریم‌های هسته‌ای رفع شوند. این سناریو نیازمند انعطاف‌پذیری آمریکا در پذیرش حق غنی‌سازی ایران و ارائه تضمین‌های حقوقی است. با توجه به اختلافات کنونی، این سناریو در کوتاه‌مدت بعید به نظر می‌رسد.
3. تداوم وضعیت کنونی (شکست مذاکرات)
در صورت تداوم اختلافات، مذاکرات به بن‌بست می‌رسد و وضعیت کنونی (فشار حداکثری و مقاومت ایران) ادامه می‌یابد. این سناریو، ضمن حفظ استقلال ایران، هزینه‌های اقتصادی و سیاسی را افزایش می‌دهد.
4. تنش نظامی و حمله اسرائیل
در بدترین سناریو، تشدید اختلافات ممکن است به مداخله نظامی رژیم صهیونیستی علیه تأسیسات هسته‌ای ایران منجر شود. این اقدام، منطقه را وارد چرخه‌ای از تنش‌های تصاعدی خواهد کرد و بازیگران نیابتی آمریکا را فعال‌تر می‌کند. ایران، با تکیه بر توان دفاعی خود، توانایی پاسخگویی به چنین تهدیداتی را دارد، اما این سناریو هزینه‌های انسانی و اقتصادی بالایی به دنبال خواهد داشت.
5. اغتشاشات داخلی و شرطی‌سازی جامعه
سناریوی دیگر، تلاش سرویس‌های جاسوسی خارجی برای شرطی‌سازی جامعه ایران از طریق عملیات روانی و جنگ شناختی است. این سناریو با هدف کاهش آستانه تحمل مردم و ایجاد ناآرامی‌های داخلی طراحی شده است. با این حال، تجربه تاریخی (مانند فتنه 88 و اغتشاشات 1401) نشان می‌دهد که هوشیاری ملت و حاکمیت ایران، چنین توطئه‌هایی را خنثی کرده است.
تضاد توهمات ترامپی و واقعیت‌های میدانی
دونالد ترامپ، که در ابتدای دوره دوم خود با وعده‌های بزرگ (مانند پایان سریع جنگ اوکراین، آتش‌بس در غزه، و حل پرونده هسته‌ای ایران) وارد کاخ سفید شد، اکنون با چالش‌های متعددی مواجه است. اخراج مایک والتز و بی‌توجهی به ایلان ماسک، نشانه‌هایی از ناکارآمدی سیاست‌های کاخ سفید هستند. توهمات ترامپی، مانند حل یک‌روزه بحران‌ها، با واقعیت‌های پیچیده میدانی در تضاد است. این حیرانی، فرصت‌هایی برای ایران فراهم می‌کند تا با حفظ اقتدار و مقاومت، منافع ملی خود را در مذاکرات پیش ببرد.
 
جمع‌بندی: مقاومت، دیپلماسی، و آینده
مذاکرات هسته‌ای ایران و آمریکا در دوره دوم ترامپ، صحنه‌ای از تقابل اراده‌ها و آزمون استقلال حاکمیتی است. از منظر جمهوری اسلامی ایران، مذاکرات نه از سر ضعف، بلکه از موضع قدرت و با هدف حفظ دستاوردهای ملی دنبال می‌شود. تأکید بر حاکمیتی بودن مذاکرات، هماهنگی نهادهای نظام، و هدایت شعام، تضمین‌کننده حفظ خطوط قرمز و عزت ملی است. در عین حال، موانع متعدد (از اختلافات داخلی آمریکا تا سنگ‌اندازی‌های منطقه‌ای) مسیر مذاکرات را دشوار کرده است. با این حال، ایران با تکیه بر مقاومت و دیپلماسی فعال، توانایی تبدیل تهدیدات به فرصت‌ها را دارد. آینده مذاکرات، به توانایی طرفین در عبور از اختلافات و پذیرش واقعیت‌های میدانی بستگی دارد. در این میان، حفظ وحدت ملی و هوشیاری در برابر توطئه‌های خارجی، کلید موفقیت ایران در این پرونده خواهد بود.
نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات