در دورهای که اغلب رؤسای جمهور جهان، سفرهای خارجی خود را بر اساس منافع فوری و روابط تثبیتشده با کشورهای پرنفوذ برنامهریزی میکنند، شهید سید ابراهیم رئیسی مسیر متفاوتی را در پیش گرفت. او ضمن ارتباط با کشورهایی که تا پیش از این به آنها توجه میشد، پا به سرزمینهایی گذاشت که سالها در حاشیه سیاست خارجی ایران قرار داشتند؛ کشورهایی که کمتر در اولویت دیپلماسی رسمی جمهوری اسلامی ایران بودند؛ اما ظرفیتهای ارزشمندی در زمینههای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی داشتند. این رویکرد، نشانهای از نگاهی تازه و ابتکاری در عرصه دیپلماسی بود. تلاشی برای ایجاد توازن راهبردی در سیاست خارجی کشور و بهرهبرداری از فرصتهایی که تا پیش از آن، کمتر مورد توجه قرار گرفته بودند. در این نوشتار، تلاش شده است تا به بررسی و تحلیل بخشی از سفرهای خارجی دولت شهید رئیسی بپردازیم که باوجود اهمیت راهبردیشان در تحلیلها و روایتهای رسمی کمتر به آنها پرداخته شده است.
سفر به قطر، سفری که پس از 11 سال محقق شد
سفر سید ابراهیم رئیسی به قطر در حالی رقم خورد که حدود ۱۱ سال از آخرین سفر یک شخص در قامت ریاستجمهور به این کشور میگذشت و برای پیش از یک دهه بود که قطر با آنکه از لحاظ جغرافیایی قرابت نزدیکی با کشورمان داشت؛ اما در نقشه دیپلماسی ایران جایگاهی نداشت. گفتنی است که این سفر دستاوردهای قابلتوجهی را به همراه داشت. از جمله این دستاوردها، توسعه در امر دیپلماسی اقتصادی و تجاری نظیر تعاملات گمرکی و برگزاری کارگروه مشترک بازرگانی دو کشور، پیگیری صادرات مجدد ترانشیپمنت، تعاملات در خصوص کشت فراسرزمینی، تجاریسازی حوزههای دانشبنیان و سفر هیئتهای سرمایهگذار از جمله این موارد است.
همچنین از دیگر اقدامات شهید رئیسی در این سفر که دارای ابعاد فرهنگی - اقتصادی بود، برگزاری همایش ایرانیان مقیم قطر در راستای ارتقای مراودات اقتصادی و همچنین اخذ موافقت قطر در جهت ایجاد مرکز تجاری ایران در دوحه بود. باتوجهبه اقدامات شهید رئیسی در این سفر به این نکته پی میبریم ایشان برای هرکدام از سفرهای خود دارای یک برنامه از پیش تعیین شده و همراه با مطالعات دقیق کارشناسی هستند و هر سفر ایشان در راستای گشایش گرهای در سیاست خارجی و اقتصاد کشور عزیزمان بود.
سفری با هدف همکاری امنیتی - اقتصادی به ترکمنستان
سفر شهید رئیسی به ترکمنستان را میتوان از منظر منافع راهبردی در حوزه انرژی، امنیت منطقهای و تعمیق همکاریهای اقتصادی دوجانبه، گامی اثرگذار در راستای ارتقای جایگاه سیاسی جمهوری اسلامی ایران در آسیای مرکزی ارزیابی کرد. این سفر نهتنها توانست روابط سرد کوتاهمدت میان دو کشور را بهبود ببخشد؛ سبب تمرکز هرچه بیشتر بر عمق امنیتی و دیپلماسی انرژی شود. در حوزه انرژی، یکی از مهمترین دستاوردهای سفر، احیای مجدد همکاریهای گازی میان دو کشور بود.
همچنین ایران در دهههای گذشته هم واردکننده گاز از ترکمنستان برای مصارف استانهای شمالی خود بوده و هم نقش ترانزیتکننده گاز ترکمنستان به کشورهای ثالث مانند آذربایجان را ایفا کرده بود؛ اما در این سفر، علاوه بر تثبیت الگوی «سوآپ گازی» سهجانبه بین ترکمنستان، ایران و آذربایجان، مذاکراتی برای افزایش حجم تبادل گاز از طریق مسیر ایران صورت گرفت که نشاندهنده اعتماد متقابل و ظرفیتسازی مشترک برای تبدیل ایران به هاب انرژی منطقه است.
لازم به ذکر است که این توافقات در شرایطی صورت گرفت که تقاضا برای گاز در منطقه قفقاز و حتی در اروپا افزایشیافته و ترکمنستان نیز به دنبال مسیرهای مطمئنتر و متنوعتری برای صادرات گاز خود است. ایران با موقعیت جغرافیایی منحصربهفرد خود میتواند این نیاز را پاسخ دهد و درعینحال با دریافت گاز، هزینههای انتقال داخلی به مناطق شمالی کشور را کاهش دهد؛ همچنین علاوه بر گاز، موضوع انتقال فرآوردههای نفتی و همکاری در بخش پالایشگاهی نیز در این سفر مورد تأکید ویژه قرار گرفت. ایران که در سالهای اخیر در حوزه صادرات فرآوردههای نفتی و خدمات فنی و مهندسی پالایشی دستاوردهای مهمی داشته است، با ترکمنستان به توافقاتی رسید تا با استفاده از ظرفیتهای داخلی خود، نقش فعالی در ارتقای توان پالایشی و انتقال دانش فنی به این کشور ایفا کند.
در ادامه باید چنین اشاره کرد که دولت شهید رئیسی بهخوبی دریافته بود که باتوجهبه موقعیت خاص ترکمنستان، ایران و این کشور دارای نگرانیهای مشترکی در زمینه تهدیدات ناشی از تروریسم و قاچاق هستند. در جریان این سفر، بر افزایش هماهنگیهای اطلاعاتی، تبادل تجربیات مرزبانی و تقویت سازوکارهای امنیتی دوجانبه تأکید شد. این همکاریها در قالب سیاست امنیت منطقهای بدون حضور بیگانگان قابلتفسیر است که هر دو کشور به آن تمایل دارند.
باتوجهبه مطالب بیان شده میتوان نتیجه گرفت که سفر شهید رئیسی به ترکمنستان نشان داد روابط دو کشور فراتر از تبادل کالا یا دیدارهای نمادین میتواند بهعنوان یک الگو برای سایر دولتها عمل کند. الگویی که سیاست ایجاد یک نظم منطقهای پایدار در آسیای مرکزی را با خود در پی داشت و مبتنی بر اصول همکاری، خوداتکایی و موازنه در برابر نفوذ بازیگران فرامنطقهای بود.
دستاوردهای عظیم سفر به آفریقا
در چند دهه اخیر آفریقا مقصد آن دسته از کشورهایی شده که تلاش دارند تا اقتصاد خود را مطابق با سیستم و نظم کنونی جهان بهبود ببخشند و بسیاری از کشورها نظیر چین، اروپا، فرانسه، انگلیس و... اهدافی را بهمنظور گسترش تعاملات تجاری و اقتصادی با این کشورها دارند. چرا که کشورهای این قاره به جهت غنیبودن از لحاظ مواد خام و معدنی، ظرفیتهای کشاورزی، بازار بکر و گسترده، نیروی کار ارزان و ظرفیتهای اجتماعی مهم هستند.
همچنین این کشورها مورد توجه جدی قدرتهای اقتصادی میانی نظیر هند و برزیل قرار گرفتهاند. البته علاوه بر ظرفیتهای بیان شده، این قاره حدود ۲۰ درصد از وسعت خشکیهای جهان و ۱۴ درصد از جمعیت جهان را دربرگرفته است. تنوع قومیتی و فرهنگی، نظامهای سیاسی مختلف، ساختار اقتصادی ناهمگون و سطوح توسعه متفاوت در کشورهای قاره آفریقا از دیگر ویژگیهای کشورهای این قاره هستند. از ۵۴ کشور آفریقا، ۱۱ کشور دارای ذخایر نفتی هستند که جمعاً ۸۸ میلیارد بشکه میشود. ۳۳ کشور با کمترین درجه توسعهیافتگی هستند که ۷۰ درصد کشورهای کمتر توسعهیافتهٔ جهان را شامل میشوند. گفتنی است از کشورهای آفریقایی، ۲۷ کشور نیز عضو سازمان همکاری اسلامی هستند. ۱۰ کشور این قاره نیز صادرکنندگان نفت به سایر جهان هستند.
در دولت شهید رئیسی نیز پس از ۱۱ سال با سفر بالاترین مقام رسمی دولت ایران روابط سیاسی و اقتصادی با کشورهای این قاره احیا شد و به ظرفیتهای موجود در این قاره توجه ویژهای شد. دستاوردهایی که این سفر کوتاه با تقویت همکاریها و تبادلات متقابل با سه کشور آفریقایی کنیا، اوگاندا و زیمباوه ایجاد کرد، نشان داد که هم ایران و هم آفریقا میتوانند به خوبی از ظرفیتهای موجود در دو کشور استفاده کنند و این موضوع بدون تدبیر دولت شهید رئیسی برای ایجاد یک همگرایی مؤثر در قبال دشمنان مشترک ایران و آفریقا ممکن نبود.
از جمله دستاوردهای این سفر کوتاه اما پر سود برای کشورهای طرفین، اتخاذ راهبردهایی در راستای ارتقای امنیت غذایی کشور، ایجاد بازارهای صادراتی جدید، گسترش همکاریها در حوزه فناوری و دانشبنیان، تسهیل تأمین مواد اولیه و کالاهای اساسی و امکان اجرای طرح کشت فراسرزمینی بود.
همچنین، پنج یادداشت تفاهم همکاری در زمینه ارتباطات و اطلاعات، شیلات، بهداشت و دامپروری و... بین ایران و کنیا امضا شد و با هدفگذاری جدی قرار شد میزان تجارت ایران با کنیا تا ۱۰ برابر میزان فعلی افزایش یابد. اهمیت این سفر تا حدی بود که واکنش رسانههای غربی را با خود در پی داشت. بهعنوانمثال خبرگزاریهای آسوشیتدپرس آمریکا، المانیتور، رویترز و فرانس پرس با پرداختن به ابعاد مختلف این سفر آفریقایی، آن را در راستای تلاش ایران برای کماثر کردن تحریمها و تعمیق همکاریها با کشورهای مختلف در سراسر جهان ارزیابی کردند.
سفر ۵ روزه به آمریکای لاتین
سفر شهید آیتالله سید ابراهیم رئیسی به آمریکای لاتین در خرداد ۱۴۰۲ (ژوئن ۲۰۲۳) یکی از کمسابقهترین و راهبردیترین سفرهای خارجی یک رئیسجمهور ایران به این منطقه بود. او با سفر به سه کشور ونزوئلا، نیکاراگوئه و کوبا، نهتنها پیام سیاسی مشخصی را به غرب و بهویژه ایالات متحده منتقل کرد؛ بلکه پایههایی برای همکاریهای توسعه محور در زمینههای اقتصادی، انرژی، پزشکی و علمی پیریزی شد. در خصوص این سفر باید چنین عنوان کرد که بحث قدرت نرم و سیاست خارجی جنوب محور در ادبیات روابط بینالملل بر این باور است، کشورهایی که در برابر سلطه ساختارهای قدرت جهانی مقاومت میکنند، اغلب به دنبال ایجاد ائتلافهای جایگزین و توسعه همکاریهای جنوب - جنوب هستند. این سفر را میتوانیم مصداقی از همین راهبرد بدانیم و این موضوع در همین چارچوب قابلتحلیل و بررسی است. طبق این راهبرد در دولت شهید رئیسی ایران با تقویت روابط با کشورهای تحت تحریم آمریکا، بهنوعی مشروعیتزدایی از نظم بینالمللی مورد ادعای غرب را دنبال میکرد.
شهید رئیسی در این سفرها، بر اشتراکات تاریخی و مفاهیم ضدامپریالیستی تأکید میکرد؛ این ابزار مهمی برای نفوذ نرم در کشورهای منطقه بود. در ادامه به اهداف و دستاوردهای سفر به هر کدام از این سه کشور اشاره میکنیم:
سفر به ونزوئلا: از جمله دستاوردهای این سفر امضای بیش از ۲۰ سند همکاری در حوزههای نفت، پتروشیمی، معادن، کشاورزی، ساختوساز و دارو بود. علاوه بر این موارد دیدار با نیکولاس مادورو و تأکید بر "جبهه متحد کشورهای مستقل" این معنا را در پس داشت که هر دو کشور به طور همزمان تحت شدیدترین تحریمهای آمریکا قرار دارند و هر دو طرف نیاز به یک همگرایی بهوسیله ائتلافهای اقتصادی و سیاسی در جهت مقابله با امپریالیسم و ظلم جهانی هستند. همچنین از دیگر دستاوردهای مهم این سفر گفتوگو در خصوص همکاری در زمینه پالایشگاهها و تعمیر تأسیسات انرژی، جایی که ایران در دوران تحریم، تجربه موفقی دارد، بود.
سفر به نیکاراگوئه: سفر به نیکاراگوئه نیز خالی از لطف نبود و با تأکید بر سه محور دیپلماسی سلامت و توسعه انسانی، اعتماد متقابل و دستاوردهای کلان توسعهای و ژئوپلیتیکی شکل گرفت. در این سفر بنا بر این شد تا ایران باتوجهبه مدل توسعه سلامت بومی خود تجربه صادرات تجهیزات پزشکی و دارویی را به این کشورها منتقل کند. در ادامه نیز تقویت نهادهای دوستی پارلمانی و همکاری در زمینه آموزش عالی و علومانسانی که به توسعه انسانی کارآمد در بلندمدت کمک میکند، در دستور کار قرار گرفت.
سفر به کوبا: کوبا از معدود کشورهایی است که در تولید واکسن و داروهای پیشرفته، باوجود محاصره، موفق عمل کرده است. ایران و کوبا در زمینه همکاری واکسن کرونا نیز سابقه همکاری دارند و میتوان یکی از اهداف این سفر را تلاش در جهت گسترش تعاملات دراینخصوص دانست. همچنین این سفر نشان داد که ایران قصد دارد تا تحول در دیپلماسی چندجانبهگرایانه را در دستور کار خود قرار دهد. در واقع این سفر نشان داد که ایران صرف شرقگرایانه (چین - روسیه) ندارد و به یک دیپلماسی چندجانبهگرایانه فعال میاندیشد.به صورت کلی سفر شهید رئیسی به آمریکای لاتین تنها یک رویداد دیپلماتیک نبود؛ بلکه بخشی از یک راهبرد کلان برای بازتعریف جایگاه ایران در نظم جهانی در حال گذار بود. این سفر نشان داد که پیگیری اهداف توسعهای، استفاده از دیپلماسی علمی و سلامت نشانههایی از کلان راهبرد سیاستخارجی جمهوری اسلامی در برابر ساختارهای سلطهگر است و ایران میخواهد مدل توسعه درونزا را با دیپلماسی صادراتمحور تلفیق کند و در کنار آن بر یک جبهه همکاریهای مقاومت اقتصادی با استفاده از تقویت اتحادهای ضدتحریمی تاکید داشته باشد.
سفر راهبردی به سریلانکا: یکی از دیگر از نقاط عطف در سیاست خارجی دولت سیزدهم را میتوان در سفر شهید رئیسی به سریلانکا جستوجو کرد. سفر شهید سید ابراهیم رئیسی به سریلانکا در اردیبهشت ۱۴۰۳ را میتوان در چارچوب یکی دیگر از رویکردهای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران برای بازتعریف حضور منطقهای و توسعهمحور در حوزه آسیا و اقیانوس هند تفسیر کرد. این سفر از منظر روابط بینالملل، یک اقدام چندبعدی با با پیامهای ژئوپلیتیکی، اقتصادی و فرهنگی محسوب میشود و با تکیه بر مفاهیم «دیپلماسی توسعهگرا» و «موازنهسازی در نظم آسیایی» قابل تحلیل و تبیین است.به جرعت میتوان گفت سریلانکا در دهههای گذشته نقش حساسی در معادلات منطقهای ایفا کرده است؛ اما با آنکه برخی از مسئولین توجهی به موقعیت و جایگاه این کشور نداشته اند با این حال شهید رئیسی به خوبی اهمیت این کشور و منطقهای که این کشور در آن حضور دارد را درک کرده بود. این کشور از لحاظ جغرافیایی از آن جهت مهم است که جزیرهای در قلب مسیرهای دریایی حیاتی جهان در اقیانوس هند است و نهتنها از منظر تجارت و ترانزیت اهمیت دارد؛ بلکه بهعنوان یکی از نمادهای کشورهای در حال توسعهای شناخته میشود که میان قطبهای رقیب چین، هند و غرب در حال حفظ تعادل و موازنهگری است.
دولت سیزدهم با درک چنین موقعیتی، کوشید با بازسازی و تقویت روابط سیاسی و اقتصادی با کلمبو، جایگاه خود را در معادله نوظهور منطقهای ارتقا دهد. گفتنی است که سفر شهید خدمت سید ابراهیم رئیس به سریلانکا در شرایطی انجام شد که پروژه عظیم سد و نیروگاه «اوما اویا» که با سرمایهگذاری و مهندسی ایرانی آغاز شده بود؛ پس از سالها تاخیر به مرحله بهرهبرداری رسید.
ابرپروژه «اومااویا» شامل دو سد به نامهای «دایرابا» و «پوهولپولا»، نیروگاه آبی 120 مگاواتی زیرزمینی، 28 کیلومتر تونلهای انتقال آب و دسترسی، سه شفت عمودی جمعاً به طول 850 متر و 23 کیلومتر خط انتقال برق است. پروژهای که هزینه ساخت آن به ارزش 500 میلیون دلار توسط دولت سریلانکا تأمین شده است. با اجرای طرح چند منظوره اومااویا، آب مازاد رودخانههای «اومااویا» و «ماهاتوتیلا اویا» واقع در استان اووا «Uva» برای توسعه کشاورزی به منطقه کمآب همین استان منتقل میشود.
همچنین تولید انرژی از طریق نیروگاه زیرزمینی به ظرفیت 120 مگاوات انجام خواهد شد. تولید 290 گیگاوات ساعت انرژی در سال، تأمین آب مورد نیاز 5 هزار هکتار از اراضی کشاورزی منطقه خشک جنوب شرقی سریلانکا و انتقال 145 میلیون مترمکعب آب از منطقه پرباران به مناطق خشک از جمله اهداف این پروژه بوده است که توسط شرکت ایرانی فراب و به همت متخصصان و مهندسان ایرانی در کشور سریلانکا به مرحله اجرا و بهرهبرداری رسیده است.
لازم به ذکر است که افتتاح این پروژه توسط رئیسجمهور ایران و رئیسجمهور سریلانکا، صرفاً یک رویداد فنی یا نمادین نبود؛ بلکه نشان از توانمندی ایران در صدور خدمات فنی و مهندسی و مشارکت در توسعه پایدار کشورهای جنوب جهانی داشت.
البته در ادبیات توسعه، چنین پروژههایی مصداق «زیرساختسازی راهبردی» محسوب میشوند که میتواند هم به رفاه عمومی کشور میزبان کمک کند و هم نفوذ سیاسی و اقتصادی کشور مجری را تثبیت نماید. این پروژه همچنین به یکی از نمونههای موفق «دیپلماسی پروژهمحور» ایران بدل شد؛ مدلی که برخلاف الگوی سنتی روابط تجاری، بر انتقال فناوری، ظرفیتسازی بومی و همافزایی میان منافع مشترک کشورها استوار است.
همچنین حضور شرکتهای ایرانی در حوزه آب، برق و انرژی در سریلانکا، گامی مهم برای حضور پایدارتر ایران در بازارهای جنوب و جنوبشرقی آسیاست، آنهم در شرایطی که رقابت ابر قدرتها و قدرتهای منطقهای در این مناطق به اوج رسیده است.
از سوی دیگر، سفر رئیسی حامل پیامی سیاسی نیز بود و آن پیام این چنین بود که علیرغم فشارهای سیاسی و اقتصادی غرب، جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک بازیگر مهم در عرصه بینالملل قادر است با کشورهای مستقل در قاره آسیا وارد همکاریهای راهبردی شود. سفر به کشوری که نه بخشی از محور مقاومت است، نه دارای روابط امنیتی با تهران، بلکه عمدتاً به دلیل جایگاه جغرافیایی و ظرفیتهای توسعهایاش مورد توجه قرار گرفته، بیانگر آن است که ایران در حال عبور از دیپلماسی ایدئولوژیک صرف به سوی دیپلماسی توسعهمحور و انعطافپذیر است. هرچند این دیدگاه در گذشته نیز چنین بوده اما در دولت شهید رئیسی این مسئله بسیار پررنگ تر واقع شده است.
افزون بر این، سفر مزبور در تقویت مشروعیت و تصویر مثبت ایران در میان کشورهای جنوب جهانی نیز نقش مهمی داشت. برای سریلانکا، ایران الگویی از کشوری است که در سایه تحریمها توانسته است زیرساختهای خود را حفظ کند، به فناوریهای پیشرفته در حوزههای پزشکی، هستهای و کشاورزی دست یابد و این تجربیات را در اختیار دیگر کشورها بگذارد.
در نهایت میتوان چنین عنوان کرد که سفر شهید رئیسی به سریلانکا نهتنها بر منافع دوجانبه متمرکز بود؛ بلکه حامل پیامی از بازسازی نقش ایران در جغرافیای سیاسی نوظهور آسیا، بر پایه استقلال و احترام بود؛ مدلی که در صورت استمرار و عمقیابی میتواند بنیان سیاستخارجی پساتحریم ایران را به خوبی شکل دهد.