صفحه نخست >>  عمومی >> پرسمان
تاریخ انتشار : ۱۵ خرداد ۱۴۰۴ - ۰۵:۳۲  ، 
کد خبر : ۳۷۶۷۴۹

در ارزیابی سفر اخیر ترامپ به عربستان، امارات و قطر، شاهد نوعی از خودتحقیری برخی رسانه‌های داخلی و بیرونی در مقایسه وضعیت توسعه ایران با این کشورها به واسطه رابطه با آمریکا بودیم، چگونه می‌توان به این موضوع پاسخی منطقی و اقناعی داد؟

برای پاسخ به سفر ترامپ به منطقه با استفاده از نگاه انتقادی 4 مسئله را برای مخاطبین می توان توضیح داد:

1.  شکنندگی اقتصاد آمریکا:

1.1.  بر اساس گزارش‌های رسمی، کسری بودجه فدرال آمریکا در سال مالی 2024 به حدود 1.8 تریلیون دلار رسید و پیش‌بینی می‌شود در سال 2025 به دلیل افزایش هزینه‌های نظامی، زیرساختی، و بدهی‌های عمومی، این رقم به 2 تریلیون دلار نزدیک شود.

1.2.   این کسری بودجه، که بخش عمده آن از طریق استقراض تأمین می‌شود، بدهی ملی آمریکا را به بیش از 34 تریلیون دلار در سال 2025 رسانده است (معادل بیش از 120 درصد تولید ناخالص داخلی). این وضعیت نشان‌دهنده وابستگی روزافزون آمریکا به منابع مالی خارجی برای حفظ ثبات اقتصادی است.

1.3.  برخلاف روایت ابرقدرتی آمریکا، این کشور در رقابت اقتصادی با چین به سرمایه‌گذاری خارجی به‌شدت نیازمند است. چین با تولید ناخالص داخلی اسمی حدود 19 تریلیون دلار در سال 2025 (در مقایسه با 25 تریلیون دلار آمریکا) و رشد اقتصادی پایدارتر، در حال کاهش فاصله با آمریکا است.

1.4. چین همچنین در حوزه‌هایی مانند فناوری هوش مصنوعی، 5G و زیرساخت‌های جهانی (ابتکار کمربند و جاده) پیشتاز است. آمریکا برای حفظ برتری اقتصادی خود نیازمند جذب سرمایه‌گذاری‌های کلان در بخش‌های فناوری، انرژی، و صنایع دفاعی است.

1.5.  وابستگی به منابع مالی خارجی، شکنندگی اقتصاد آمریکا را در برابر شوک‌های جهانی (مانند کاهش قیمت نفت یا بی‌ثباتی در خلیج فارس) افزایش می‌دهد. این موضوع برخلاف تصویر سنتی از آمریکا به‌عنوان یک قدرت اقتصادی خودکفا  و نشان‌دهنده تغییر توازن قدرت به نفع رقبایی مانند چین است.

2. ناپایداری وعده‌های مالی:

جنبه انتقادی دیگر از حیث تحقق ناقص وعده‌های سرمایه‌گذاری در دور اول است. در سال 2017، عربستان متعهد به سرمایه‌گذاری 450 میلیارد دلاری در بخش‌های مختلف اقتصادی از جمله بخش‌های دفاعی و زیرساختی آمریکا شد. با این حال، گزارش‌های مستند نشان می‌دهندکه میزان تحقق این وعده‌ها کمتر از 30 درصد بوده است. به عنوان مثال، تنها حدود 110 میلیارد دلار از قراردادهای تسلیحاتی به مرحله اجرا رسید، و بسیاری از پروژه‌های زیرساختی یا سرمایه‌گذاری‌های فناوری به دلیل مشکلات مالی عربستان (ناشی از کاهش قیمت نفت و کسری بودجه) متوقف شدند. با توجه به سابقه تحقق ناقص و کسری بودجه فزاینده عربستان (70 میلیارد دلار در سال 2025 به دلیل پروژه‌های بلندپروازانه بن سلمان مانند نئوم)، احتمال تکرار این الگو وجود دارد. این موضوع نشان‌دهنده یک الگوی رفتاری است که در آن کشورهای خلیج فارس وعده‌های بزرگ می‌دهند تا روابط سیاسی با آمریکا را حفظ کنند، اما توانایی مالی یا اراده لازم برای اجرای کامل آنها را ندارند.

3.  ریسک توسعه وابسته:

3.1.      رفتار عربستان، امارات، و قطر در مواجهه با آمریکا نشان‌دهنده یک مدل توسعه وابسته است. این مدل توسعه، که بر صادرات نفت و گاز و روابط استراتژیک با غرب متکی است، در برابر شوک‌های اقتصادی (مانند کاهش قیمت نفت) و تغییرات سیاسی(مانند تغییر سیاست خارجی آمریکا) بسیار آسیب‌پذیر است. علاوه بر این، این کشورها از نظر فناوری، تولید صنعتی، و خودکفایی اقتصادی به شدت به غرب وابسته‌اند که به تعبیر رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیرشان با معلمان بی‌فایده بوده و مانع از توسعه پایدار و درون‌زا می‌شود.

3.2.      توسعه وابسته در ایران دوره پهلوی (تا سال 1357) نمونه‌ای تاریخی از ناپایداری این مدل است. برخی تحلیلگران، از جمله گزارش‌های منتشرشده در رسانه‌های غربی مانند نیویورک تایمز، سیاست‌های محمدبن‌سلمان را با ایران دوره پهلوی مقایسه‌کرده‌اند. این مقایسه بر اساس چند عامل است:

3.2.1.   تمرکز بر پروژه‌های بلندپروازانه مانند نئوم که مشابهت‌هایی با برنامه‌های ناموفق مدرنیزاسیون محمدرضا پهلوی دارد.

3.2.2.   نابرابری و نارضایتی اجتماعی،  شکاف طبقاتی و محدودیت‌های سیاسی شبیه 1357 .

3.2.3.   وابستگی به غرب که در برابر تغییرات ژئوپلیتیکی شکننده است.

4.  برتری مدل درون‌زا:

برخلاف کشورهای خلیج فارس، ایران پس از انقلاب 1979 و به‌ویژه در دهه‌های اخیر، با وجود تحریم‌های شدید، مسیر توسعه درون‌زا را دنبال کرده است. این پیشرفت با تکیه بر منابع داخلی، نوآوری و کاهش وابستگی به خارج محقق شده است. شواهد عینی عبارتند از:

4.1.      خودکفایی در تولید مواد غذایی: ایران با جمعیتی حدود 85 میلیون نفر، در بسیاری از محصولات کشاورزی (مانند گندم، برنج، و لبنیات) به خودکفایی نزدیک شده است. در سال 2024، ایران تنها 10 درصد از نیازهای غذایی خود را وارد کرد(حدود 7 میلیارد دلار)، در حالی که عربستان سعودی با جمعیتی حدود 35 میلیون نفر، بیش از 20 میلیارد دلار مواد غذایی وارد کرد(معادل 60 درصد نیازهای غذایی). این نشان‌دهنده وابستگی شدید عربستان به واردات در مقایسه با خودکفایی نسبی ایران است.

4.2.      صنایع دفاعی: ایران با توسعه صنایع موشکی و پهپادی(مانند موشک‌های بالستیک و پهپادهای شاهد)، به یکی از تولیدکنندگان کلیدی منطقه تبدیل شده است، در حالی که عربستان برای تسلیحات خود به طور کامل به آمریکا وابسته است.

4.3.      فناوری و نوآوری: ایران در حوزه‌هایی مانند نانوتکنولوژی، بیوتکنولوژی و انرژی هسته‌ای پیشرفت‌های قابل‌توجهی داشته است. برای مثال، ایران در سال 2024 رتبه 15 جهانی در تولید مقالات علمی را کسب کرد، در حالی که عربستان در رتبه 30 قرار داشت.

این موارد صرفا بخشی از مزایای پیشرفت درون‌زاست که می‌توان در مقابل روایت بدبینانه رسانه‌های غیرهمسو برآنها تاکید کرد.

منبع: پرسمان سیاسی هفته شماره 7

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات