جمهوری اسلامی ایران امروز صرفاً یک قدرت منطقهای نیست، بلکه بهعنوان یک بازیگر تعیینکننده در معادلات جهانی و به چالش کشاننده قدرتهای هژمون، از جمله ایالات متحده آمریکا، مطرح شده است.
در جنگ ۱۲ روزه اخیر، نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران با عملیاتی دقیق، سریع و همهجانبه، ضربات مهلکی به مواضع حیاتی رژیم صهیونی وارد کردند. این عملیات که با استفاده از سامانههای پیشرفته موشکی، پهپادی و جنگ الکترونیک انجام شد، موجب فروپاشی چندین زیرساخت کلیدی در سرزمینهای اشغالی شد. از جمله این اهداف میتوان به انهدام خط لوله انتقال انرژی (TAP) و تأسیسات راهبردی مؤسسه علمی-تحقیقاتی وایزمن اشاره کرد. این حملات نه تنها بُعد نظامی بلکه ابعاد اقتصادی و روانی رژیم صهیونی را نیز هدف قرار داد.از سوی دیگر، طرح از پیش تعیینشده صهیونیستها برای ایجاد بیثباتی داخلی در ایران، مشابه سناریوی شهریور ۱۳۲۰، با هوشیاری مردم، انسجام ملی و حضور فعال نیروهای نظامی و امنیتی، به سرعت خنثی شد. دشمن با محاسبه غلط گمان میکرد که میتواند در فضای جنگی، جامعه ایران را به سوی انفعال اجتماعی سوق دهد؛ اما برخلاف تصور آنها، جامعه ایران با انسجام بیسابقهای واکنش نشان داد و از همان ساعات ابتدایی حمله، پشتیبانی کامل خود را از نیروهای مسلح اعلام کرد.بازدارندگی موشکی جمهوری اسلامی ایران نیز برای جهان روشنتر از همیشه به نمایش درآمد. موشکهای هوشمند و نقطهزن ایران، با عبور موفق از سامانههای دفاعی موسوم به "گنبد آهنین" و سامانههای آمریکایی پاتریوت، اسطوره برتری فناوریهای دفاعی غرب را زیر سؤال بردند. این اقدام، تنها یک دستاورد نظامی نبود، بلکه پیام استراتژیکی برای بازیگران منطقهای و بینالمللی داشت: ایران قدرتی است که باید آن را جدی گرفت.در همین حال، اتحاد ملی ایرانیان همچون یک سورپرایز راهبردی برای دشمنان و حتی برخی تحلیلگران جهانی بود. تهدید وجودی مشترک، جامعه ایران را در کسری از ثانیه متحد کرد و پاسخ قاطع نظامی در کمتر از ۲۴ ساعت، نه تنها توانمندی عملیاتی نیروهای مسلح را اثبات کرد، بلکه نشان داد ایران در مواجهه با بحرانهای پیچیده، از ظرفیت مدیریت هماهنگ برخوردار است.در نتیجه این جنگ، معادلات منطقهای بهطور قابل توجهی تغییر یافت. افول هیمنه ساختگی و پوشالی رژیم صهیونی، افزایش اعتماد به نفس محور مقاومت، و از سوی دیگر بیاعتمادی فزاینده میان ساکنان شهرکهای صهیونیستی نسبت به رهبرانشان، موجب شد که پیروزی اخیر ایران، نه یک پیروزی مقطعی، بلکه یک نقطه عطف راهبردی تلقی شود. این نبرد نشان داد که رژیم صهیونی نهتنها آسیبپذیر است، بلکه انشاءالله ضربات وارده میتواند آغازگر فروپاشی ساختاری آن باشد.در نهایت، مقاومت هوشمندانه و فعال ایران، توازن قوا در منطقه غرب آسیا را بهطور بنیادین تغییر داد. این تحول، تنها محدود به حوزه منطقهای نماند، بلکه نظم بینالمللی و هندسه قدرت در جهان را نیز تحت تأثیر قرار داد. جمهوری اسلامی ایران امروز صرفاً یک قدرت منطقهای نیست، بلکه بهعنوان یک بازیگر تعیینکننده در معادلات جهانی و به چالش کشاننده قدرتهای هژمون، از جمله ایالات متحده آمریکا، مطرح شده است.