از سال ۱۴۰۱ بهاینسو، همه توان خود را برای تخریب بنیانهای قدرت جمهوری اسلامی به کار گرفت؛ از ساختار اجتماعی و امنیت روانی جامعه تا عمق استراتژیک جبهه مقاومت در منطقه، از سامانه فرماندهی و تصمیمسازی کشور تا ستونهای اقتدار فناورانه مانند دانش هستهای و توان موشکی. هر جایی که ردپایی از اراده ملی و پیشرفت مستقل دیدند، با هجمه روایتها، شبکهسازی آشوب، جنگ رسانهای و فشار تحریم به آن حمله کردند.
اما چرا در نهایت ناکام ماندند؟ پاسخ ساده است: جمهوری اسلامی یک رهبر دارد که نقش فرمانده کل میدان ترکیبی را ایفا میکند؛ مردی که با تکیه بر لطف خدا و اخلاص درونی، از دل هر بحران، فرصت زایش میآفریند. اگر بذر ناامنی پاشیدند، او در همان زمین، نهال اقتدار رویاند؛ اگر فتنه شناختی طراحی کردند، او با نقشهخوانی دقیق، تله را به دام دشمن تبدیل کرد. همین ویژگی است که بارها نقشههای سنگین خصم را نهتنها خنثی، بلکه علیه خودشان بازگردانده است.
ناکامی در مدیریت میدانی، دشمن را به فاز «تیر آخر» رساند: ترور شخصیتی ولیّ امر. آنها میدانند رهبر معظم انقلاب اسلامی، ستون خیمه این ملت است؛ اگر نتوانستند فرمانده را از میدان واقعی حذف کنند، حداقل باید تصویرش را در ذهن مردم تخریب کنند. رئیسجمهور آمریکا و مقامات غربی برای این پروژه تا سطح لودگی پایین آمدند؛ از انتشار اخبار جعلی تا موجسواری بر شایعات زرد.
نکته مهم اینجاست: این هجمه تازه نیست. تاریخ انقلاب پر است از ترورهای شخصیت. هر وقت دشمن در عرصه نظامی، اقتصادی یا امنیتی کم میآورد، دروغپردازی و شایعهسازی را به میدان میآورد. اما این بار، مردم ایران درسهای بزرگتری از قبل گرفتهاند؛ میدانند هر ترور شخصیتی نشانه ترس دشمن از کارآمدی رهبر است، نه نشانه ضعف او. میدانند هر موج رسانهای برای ایجاد تردید، در اصل نشانهای است از فروپاشی نقشههای دشمن در میدان واقعی.
رهبر ما پاسخ این یاوهگوییها را با حکمت و شجاعت خواهد داد؛ نه با یک جمله احساسی، بلکه با همان تدبیری که هیمنه تحریمها را فرو ریخت و جبهه مقاومت را از حاشیه مرزها به عمق رژیم صهیونیستی رساند.
امروز بیش از هر زمانی باید فهمید نبرد اصلی، نبرد ذهنهاست؛ هرکسی که روایت حق را بفهمد، خودش تبدیل به سنگر میشود. خصم خسته، امیدش به جابجایی سنگرهاست؛ امیدش به این است که مردم از پشت رهبر فاصله بگیرند. اما تاریخ ثابت کرده این امت، وقتی ولیّ خود را در خطر ببیند، خود را سپر او میکند.
در روزهایی که دشمن با هزینهکردن آبروی نداشته خود، آخرین ترکش را شلیک کرده، ما باید آرامتر، دقیقتر و با ایمانتر باشیم. این نبرد، نقطه پایان ندارد. هر موج تخریب، فرصتی است برای بازخوانی حقیقت. آنچه دشمن از آن میترسد، همین است: مردمی که نقشههایش را میخوانند، فریب روایتهای زرد را نمیخورند و هر عملیات روانی را به ضد خودش تبدیل میکنند.
آری! این ملت یک بار دیگر با بصیرت و صبر، این مرحله را هم پشت سر میگذارد؛ و آنکس که از این نبرد سربلند بیرون میآید، امت ولایتمداری است که در پشت سر یک رهبر شجاع و حکیم ایستاده است؛ رهبری که وجودش، ضامن عبور از همه بحرانهاست. این همان چیزی است که خصم خسته را دیوانه میکند.